۴ ژانویه ۱۹۰۳: تنها ترور توجيهپذير
۱۳۹۴ دی ۱۴, دوشنبه۱۱۳ سال پيش در چنين روزی گئورگ الزر (Georg Elser) مبارز جنبش مقاومت عليه نازیها در روستای هرمارينگن در جنوب آلمان زاده شد.
پدر و مادرش روستاييان سادهای بودند. الزر به دلايل اقتصادی پس از گذراندن دبستان نخست به فلزکاری و سپس به آموزش نجاری گمارده شد و اين دوره را با امتياز عالی طی کرد.
۲۴ ساله بود که نخستين بار با عضويت در يک مجمع درودگری به مسائل سياسی رو آورد. يک سال پس از آن به عضويت گروه "مبارزان سرخ" که جزو حزب کمونيست آلمان آن زمان بودند درآمد اما از فعاليتهای کمونيستی او اطلاعی در دست نيست.
الزر پس از کار چوب در کارخانههای گوناگون، در شرکت معتبر ساعتسازی کونستانسيا در شهر كونستانس به كار مشغول شد. مهارتش در ساعتسازی و ساز و كار درون ساعتها به جايی رسيد كه در هنگام فراغت به تعمير ساعت میپرداخت.
همكارانش او را فرد بسيار دقيق و سختكوش و گوشهگيری میدانستند. ۳۳ ساله بود كه از سال ۱۹۳۶ برای شركت ريختهگری والدماير كار میكرد. او در آنجا از وجود كارخانه باروتسازی شركت آگاه شد و از نوامبر ۱۹۳۸ روزانه مقدار بسيار ناچيزی از اين باروتها را پنهانی به خانه میبرد.
او در آوريل سال ۱۹۳۹ از يكی معدنهای سنگ، ديناميت ربود و از همان هنگام به طرحريزی و ساخت يک بمب ساعتی پرداخت تا به كمک آن هيتلر و سران حكومت نازیها را يکتنه و يكسره از ميان بردارد.
در صورت جلسههايی كه از بازجويی او به دست آمده میگويد: «از جنگطلبی هيتلر و احتياط نيروهای متفق در خشم بودم و میخواستم با يک اقدام به اين مشكل پايان دهم.»
گئورگ الزر میدانست كه هيتلر هر سال در شامگاه ۹ نوامبر به بار رستوران بورگربرُيـكِلِر در مونيخ میرود و در آنجا با حضور سران حكومت نازیها به ياد كودتای شكستخورده خود كه در سال ۱۹۲۳ رخ داده و از همان رستوران آغاز شده بود، سخنرانی میكند.
به اين خاطر الزر طی سه ماه كار پنهانی و پيوسته، بمب ساعتی خود را در شكافی كه نزديک محل سخنرانی هيتلر ايجاد كرده بود، كار گذاشت.
اين بمب طبق پيشبينی الزر در ساعت ۲۱:۲۰ دقيقه منفجر شد اما سخنرانی هيتلر به اين خاطر كه او قرار بود به جای هواپيما با قطار به برلين بازگردد، برخلاف سالهای گذشته اينبار كوتاه بود و او با نزديكانش ساعت ۲۱،۷ دقيقه سالن را ترک كرد.
بدين ترتيب ترور نافرجام ماند و هيتلر و سران نازیها از اين كار جان سالم بدر بردند.
فاجعه در اينجا بود كه هم نازیها و هم مخالفان آنها نمیپذيرفتند كه الزر اين كار را خود طرحريزی و انجام داده باشد. نازیها او را در اردوگاه داخائو زندانی كردند و قرار اين بود كه پس از "پيروزی نهايی" خود بر جهان او را در حضور همگان اعدام كنند. مخالفان میگفتند اين ترور نافرجام كار خود نازیها و الزر هم مهره خودشان بوده است.
يک ماه بيشتر به پايان جنگ و شكست نازیها نمانده بود كه گئورگ الزر را به دستور شخص هيتلر پنهانی كشتند و جسدش را در همان اردوگاه مرگ سوزاندند. اما ۲۰ سال طول كشيد تا افكار عمومی از صورت جلسههای بازجويی از الزر آگاه شدند.
شاعر آلمانی رولف هوخهوت تحت تأثير اين ماجرا میگويد: «در روستای زادگاه گئورگ الزر، خيابانكی را به نام او كردند. در شهرهای بزرگ آلمان اما نه.»
هرچند بحث درباره توجيهپذيری اقدام الزر هنوز هم ادامه دارد ولی سرانجام پس از گذشت چند دهه از اين تلاشگر سياسی اعاده حيثيت شد.
امروزه ۵۹ خيابان در آلمان به نام او شده و از سال ۲۰۰۱ هر دو سال يکبار، جایزهای به نام او به كسی که با نافرمانی مدنی، گامی به سوی صلح و آشتی گام برداشته باشد اعطا میشود.