کاربران فضای مجازی و جنجالهای جشنوارهی فیلم فجر
۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبهمحمدعلی طالبی، کارگردان فیلم «باد و مه» که فیلماش به عنوان یکی از انتخابهای بخش مسابقهی بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برگزیده شد، در نامهای خطاب به هیات داوران نوشت:«من با حضور فیلمم در همه بخشهای جشنواره مخالفم و دلیل آن را برخورد غیرحرفهای و گزینشی هیئت انتخاب با فیلم خود و فیلمهای برخی دیگر از همکارانم میدانم.»
رضا میرکریمی، دیگر کارگردان شناختهشدهی ایرانی در گفتوگو با رسانهها گفت:«امسال متاسفانه جشنواره از مسیر حرفهای خود خارج شده است. این مساله انگیزه حضور در رقابت را از فیلمسازان گرفته است. بنابراین برایم مهم نیست که از چنین جشنوارهای جایزه بگیرم. بدون تعارف انگیزهام را از دست دادهام.»
تهمینه میلانی، کارگردان سینما، در نامهای سرگشاده اعلام کرد در اعتراض به «بیاحترامیها» و «فضای سیاسی» این دورهی جشنواره فیلم فجر، در این دوره شرکت نمیکند. محمد رحمانیان، کارگردان تئاتر که قرار بود نمایش «هامونبازها» را در این دورهی جشنواره به روی صحنه برد، به دلیل «سلاخی دو پنجم متن نمایشنامهاش و حذف کامل یک شخصیت» اعلام انصراف کرد و گفت:«با چنین وضعی به هیچوجه نمیتوانم در این جشنواره شرکت کنم.»
عبدالرضا کاهانی، کارگردان فیلم «اسب حیوان نجیبی است» در نامهای خطاب به مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی نوشت:«یادتان هست گفتید فیلمت را زود برسان چون "تنور جشنواره را گرم میکند؟" من در جواب گفتم مگر فیلم من بخاری است؟ حتمن یادتان رفته است. شما اساسا هرآنچه را که نفعتان نیست یادتان میرود. برای همین زینپس حرفهایم را مکتوب و از طریق رسانهها مطرح میکنم.» او سپس با تاکید اینکه حتا یک فریم از فیلمش را حذف نخواهد کرد و اینکه دیگر برایش مهم نیست که فیلمش در کدام بخش جشنواره نشان داده شود، به مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی هشدار داد که مسئول اکران فیلم اوست که مجوز فیلم را صادر کرده است.
همهی این اخبار و انتقادها و اعتراضها به ترکیب اعضای هیئت داوری بیست و نهمین جشنوارهی فیلم فجر و انصراف پنج سینماگر از داوری در این دوره جشنواره که بزرگترین اتفاق سینمایی سالانه ایران است و ناهماهنگیها و بینظمیهای اجرایی، این دورهی جشنواره را به یکی از جنجالیترین دورههای این مهمترین اتفاق سینمایی سالهای بعد از انقلاب تبدیل کرده است. کاربران فضای مجازی نیز که میان آنها علاقهمندان به هنرهفتم کم نیست، واکنشهایی به جنجالهای این دوره جشنواره نشان دادند.
«سال تحویل سینمای ایران» و آرزوهای دور و دراز
نویسنده وبلاگ «فیلمنگار» در مطلبی با کنایه به اینکه جشنوارهی فیلم فجر را «سال تحویل سینمای ایران» میدانند، نوشته است:«امیدواریم در این سال جدید سینمایی، کمدیهای سخیف دست از سر سینمای ایران بردارند و کشتی به گل نشستهی سینمای اصیل، حرکت دوبارهاش را آغاز کند... همه فیلمها فرصت و مجال دیدهشدن داشته باشند و هیچ فیلمی به دلیل برچسبهایی چون سینمای فرهنگی و مخاطب خاص از حق اکران عادلانه محروم نشود.»
احسان رحیمزاده، نویسنده وبلاگ "فیلمنگار" در ادامه مطلب خود میگوید:«خدایا! در این سال جدید به فیلمسازان ما ذوق و خلاقیت، به مخاطبان ما سلیقه، به تهیهکنندگان ما پول و به فیلمنامهنویسان ما ایدههای جدید عنایت فرما!»
کارتهایی چندبرابر قیمت واقعی در بازارسیاه
نویسندهی وبلاگ «وبلاگ سینمایی ایران» درباره آغاز جشنواره و ناهماهنگیهای اجرایی مینویسد:«امسال خست و ناخنخشکی بنیاد سینمایی فارابی به حد اعلای خود رسیده و حتا برای اغلب رسانههای خبری هم کارت افتتاحیه ندادهاند و از حالا اعلام کردهاند که کارت اختتامیه هم به آنها نخواهند داد و فقط به برخی رسانههای"از ما بهتران" این کارتها داده میشود. این درحالی است که کارتهای افتتاحیه و اختتامیه در دست عدهای افراد در بازار سیاه قرار دارد که هیچ ربطی به سینما و سینماگران ندارند و این کارتها را با قیمتهای بسیار گزاف به مردم سینما دوست و گاه حتا هنرمندان میفروشند.»
نویسندهی این وبلاگ در ادامه مطلب خود میپرسد:«بهراستی این چگونه سیاستی است که هنرمندان و اصحاب رسانه را برای حضور در این مراسم داخل آدم حساب نمیکنند ولی هر آدم بیکاری میتواند با صرف پول گزاف در این مراسم شرکت کند؟»
فیلمهایی پایینتر از حد انتظار
بعد از آنکه تعدادی از کارگردانان شناختهشده، فیلمهای خود را به دلیل سانسور، برخورد گزینشی و فشارها در اعتراض از جشنواره بیرون کشیدند و تعدادی دیگر از سینماگران پرسابقه از عضویت در هیئت داوری بیست و نهمین جشنوارهی فیلم فجر انصراف دادند، مسئولان گزینههای دیگری را جایگزین کردند که موج وسیعی از اعتراضها را دامن زد. به خصوص انتخاب حسن عباسی که بنا به گفتهی رسانهها «پیدا کردن رزومهای سینمایی برای او هر خبرنگاری را به سختی میاندازد.» عباسی پیش از این فیلم ستایششدهی «دربارهی الی» را مصداق «اسلام لیبرالی» دانسته بود و هیچ سابقه سینمایی ندارد.
علی یکی از کاربران «گوگلریدر» در یادداشتی مینویسد:«من در مورد سینمای ایران هیچ توهمی ندارم. انتظاری نداشته و ندارم که فیلمها خوب باشند و حالا بد از آب درآمده باشند. اما از همان سطح زیرمتوسطی که انتظار داشتم هم فیلمها بدتر است. از حدود بیست فیلمی که تا بهحال در برج میلاد نمایش داده شده است، شش فیلم را که احتمال میدادم معقولتر باشد دیدم و نتیجه چیزی است در حد مشتی تلهفیلم.»
او در ادامه با انتقاد از وضعیت اجرایی نامناسب مینویسد:«وضعیت صدای سالن میلاد افتضاح است و بخش عمدهای از دیالوگهای فیلمها را از دست دادهایم. بزرگترین دستاوردم از این جشنواره هم تماشا نکردن فیلم بهروز افخمی است!»
«جدایی نادر از سیمین»، آس این دورهی جشنواره
اصغر فرهادی، برندهی جایزهی بهترین کارگردانی جشنواره فیلم برلین به خاطر کارگردانی فیلم تحسینشدهی «دربارهی الی» حالا به یکی از موفقترین سینماگران معاصر ایران تبدیل شده است. اصغر فرهادی امسال با پنجمین فیلم خود، «جدایی نادر از سیمین» در جشنوارهی فیلم فجر شرکت دارد و کارشناسان و منتقدان بسیاری فیلم او را بهترین فیلم جشنواره میدانند.
«جدایی نادر از سیمین» تنها فیلمی است که علاقهمندان ساعتها برای تماشای آن جلوی سینماها صف کشیدهاند و به دلیل استقبال فراوان از آن، تا بهحال دو سانس اکران اضافه نیز برای آن در نظر گرفتهاند. در میان فیلمهای اکران شده، تا بهحال بیشترین ابراز احساسات در میان کاربران فضای مجازی نیز برای فیلم تازهی اصغر فرهادی بوده است.
نویسندهی وبلاگ «یکی از همین روزها» در مطلب کوتاهی در وبلاگ خود مینویسد:«اصغر فرهادی شاهکار دیگری خلق کرد...دیگر نگران فیلمهای بعدی فرهادی نیستم. جدایی نادر از سیمین... فعلا همین سه نقطه بدون هیچ توضیح و کلامی! هنوز هم منتظرم... منتظرم که نادر از پس این قابهای باز و بسته نیمنگاهی به سیمین بیاندازد...»
پارادوکس، کاربر «گوگلریدر» در یادداشتی مینویسد:«تنها شوخی فیلم: پیمان معادی در دادسرا، دستبند به دست راستش است و مشغول صحبت با دخترش. دختر: بابا قول بده. پیمان معادی دست راستش را به نشانهی قول بالا میآورد و همزمان دست سرباز"مجری قانون" بالا میآید. پیمان معادی رو به سرباز: تو چرا قول میدی؟ ...دست قانون به راحتی بالا میآید و در قول همراه میشود. قولی که بعدن اجرا نمیشود...»
این کاربر «گوگلریدر» در ادامه مینویسد:«فرهادی خیلی ظریف در همهی فیلمهایش یادمان میآورد که در عین همه سختگیریها و اهن و تلپهایمان برای هم، به چیزهای کوچکی وصلیم که میشود یک سیدی از شجریان یا یک کلمه از زبان طرفمان باشد...»
نویسندهی وبلاگ «فکر قاشق زدن یک دختر چادرسیاه...» نیز دربارهی آخرین ساختهی اصغر فرهادی و تجربهی تماشای آن مینویسد:«اصغر فرهادی هنوز درگیر "قضاوت" و از آن بالاتر "دروغ" است. دروغ...و نشانمان میدهد در وانفسای عدم صداقت، چقدر این امر نامبارک برایش حائز اهمیت است. او بعد از "دربارهی الی" باز از این دغدغه دست برنداشته و باز میخواهد یادمان بیاندازد که دروغ، نکوهیده است و بینشان از اخلاق. فرهادی طبقه متوسط را خیلی خوب میشناسد و چالشهایشان را استادانه به تصویر میکشد.»
او جایی در مطلبش مینویسد:«به شخصه بسیار خوشحالم که در برهوت سینمای داستانگو و متعالی این دهه، چنین فیلمسازی ظهور و رشد کرده است.»
فرناز سیفی
تحریریه: مهیندخت مصباح