چند ويژگى آسيبهاى روحى ناشى از شكنجه در زندانهاى سياسى جمهورى اسلامى
۱۳۸۴ تیر ۳۱, جمعهسال ۱۳۶۷“ ايراد كرد.
از روز جمعه پانزدهم تا يكشنبه هفدهم ژوييه سمينارى در شهر كلن آلمان در باره اعدامهاى جمعى زندانيان سياسى ايران در سال ۱۳۶۷ برگزار شد. سازماندهندگان اين سمينار گروهى از زندانيان سياسى سابق ايران بودند كه نشريه ”گفتگوهاى زندان“ را در آلمان منتشر مىكنند. بيش از ۲۴ سخنران در اين سمينار به عرصههاى گوناگونى در پيوند با موضوع سمينار پرداختند، از جمله به فشار بر خانوادههاى زندانيان سياسى و اعدامشدگان، تاثيرات جسمى و روحى زندان و شكنجه و تلاش براى مستندسازى سركوب و اختناق در ايران. يكى از سخنرانان سمينار دكتر على فرمانده، روانپزشك، بود كه در سخنان خود به ويژگيهايى پرداخت كه براى كمك درمانى به زندانيان سياسى سابق ايران بايست در نظر گرفته شوند.
دكتر على فرمانده، روانپزشك و مقيم سوئد است و در زمينههاى خودكشى، بحران، چندبيمارگى و مسائل روانى نسل اول و دوم مهاجر پژوهش و تدريس مىكند. دكتر فرمانده در سخنرانى خود كه عنوان ”زندانى پس از زندان“ را داشت، بر پايه تجربههاى خود به عنوان روانپزشك در ارتباط با زندانيان سياسى سابقى كه در خارج از كشور زندگى مىكنند، به تاثير فشارهاى دوره زندان بر زندگى زندانيان آزاد شده از بند پرداخت و به نكتههايى اشاره كرد كه به نظر وى بايست به آن در درمان زندانيان سياسى سابق توجه داشت.
فرمانده نخست برخى ويژگيهاى زندان و شكنجه در ايران را برشمرد. به گفته فرمانده، زندان سياسى در ايران هالهاى حماسى دارد، چنانچه پس از آزادى زندانيان سياسى با انقلاب سال ۱۳۵۷ ديده شد، مردم استقبالى گرم از آنان كردند و زندانيان به جنبش پرشور ميليونىاى پيوستند، كه در خارج از زندان جريان داشت. اما ”ويژگى زندانيانى كه در زمان جمهورى اسلامى در زندان به سر مىبردند و مىتواند بر حيات آنها پس از دوره زندانشان تاثيرگذار باشد، اين است كه زندانيان جمهورى اسلامى توسط تودههاى مردم آزاد نشدند، زندانى توسط زندانبان آزاد شد و با خروج خود از زندان در يك فضاى شكست خورده قرار مىگيرد، در آنجا حضور فعاليت سياسى، حضور ميليونها انسانى كه منتظرش باشند، نيست. تازه در آن جمعى هم كه قرار مىگيرد بايد سكوت كند و طبيعتا اين به منزله شكست ديگرى براى اوست. در عين حال اين زندانى آن تجربهاى را كه زندانى زمان شاه داشته، كه مردم بيايند آزادش كنند و در آغوشش بگيرند، ندارد.“
دكتر على فرمانده در سخنرانى خود از ويژگى ديگرى نيز در رابطه با زندانيان سياسى دوره جمهورى اسلامى ياد كرد. و آن نوع شكنجههايى است كه در زندان جمهورى اسلامى بر زندانيان سياسى اعمال مىشود. در كشورهاى امريكاى لاتين چون شيلى شكنجه به طور دستهجمعى متداول بوده است، براى نمونه كتك زدن گروهى از زندانيان با هم. اما ”ويژگى شكنجه در جمهورى اسلامى اين است كه شكنجهگر سعى مىكند ضعيفترين حلقه حيات زندانى را بازشناسى كند و بر مبناى آن نوع شكنجهاى را اعمال كند كه فرد مزبور خاص را، با توجه به اهدافى كه خود دارد، به زانو درآورد. اين ويژگى موجب مىشود كه كسانى كه شكنجه ديدهاند، شكنجه را نه صرفا بر جسم خويش، بلكه بر تمامى فرديت و شخصيت خود ببينند. براى مثال بسيارى از شكنجههاى جنسى كه بر افراد اعمال مىشود را نوعى تحقير و توهين بر فرد خود ارزيابى مىكنند و به همين خاطر است كه بسيارى از زندانيان سياسى سابق تا مدتها پس از آزادى حاضر به صحبت در باره شكنجههايشان حتى با متخصصين نيستند.“
به گفته على فرمانده بسيارى از زندانيان سياسى دوره جمهورى اسلامى كه هم اكنون از مشكلهاى روحى رنج مىبرند، از آنجا كه با افتخار و به دست مردم از زندان آزاد نشدهاند و برايشان باصطلاح هاله حماسى وجود نداشته و تنها زندانبان آنها را آزاد كرده است، خود را آزاد شده نمىدانند. از اين رو آنان تلاش مىكنند تا هاله حماسى را ايجاد كنند، شرايط زندان را نگاه دارند، بيافرينند، تا روزى كه حس كنند آزاد شدهاند. به گفته دكتر فرمانده ديده شده است كه برخى زندانيان سياسى سابق وضعيت زندان را بازتوليد مىكنند، گروهى از آنان سالى يك بار دور هم جمع مىشوند و غذايى شبيه به غذاى زندان را در اتاقى بس تنگ با هم مىخورند. آنها به خود زندانى سياسى سابق نمىگويند، بلكه خود را زندانى سياسى معرفى مىكنند. تلاش آنان بر حفظ هويت به عنوان زندانى سياسى است. هويتى ايجاد مىشود كه در كانون آن مبارزهاى نشسته است در زندان آغاز شده، كه پس از خروج از زندان نيز ادامه دارد. اما به گفته على فرمانده آنچه مشكلزاست، رفتارى است كه زندانى سياسى سابق در جامعه دارد، چون اين تنها به معرفى خود به عنوان زندانى سياسى ختم نمىشود، بلكه ”شما براى اينكه زندانى سياسى باشيد بايد اين هويت را در اشكال خودش حفظ كنيد. يعنى منش، گفتار، كردار و احساس شما بايد براى بازتوليد آن احساسى كه به عنوان زندانى در زندان داشتيد در خارج از زندان هم ادامه پيدا كند. بسيارى براى اينكه شكل مبارزاتى خود را در رابطه مستقيم با جمهورى اسلامى نمىبينند، –چون در اينجا زندان، شكنجه گر، پاسدار و بسيجى نيست– در اينجا با افرادى كه دور و برشان است مبارزه مىكنند. در حقيقت براى خود مبارزه توليد مىكنند.“
عامل ديگرى كه در اين ميان نقش بازى مىكند فرهنگى است كه از فداكارى و از جانگذشتگى تقدير مىكند، فداكارىاى كه نه در خدمت خواستها و نيازهاى فرد، بلكه خواستها و نيازهاى جمع است. و شعارش آن است كه براى آفرينش زندگى بايد از زندگى خود گذشت. به گفته على فرمانده زندانيان سياسى سابق با اين حس مىزيند كه گويا زندگيشان با زندان آغاز شده است. انگار كه پيش از دوره زندان زندگىاى نداشتهاند. ”اين زندانيان وقتى به مراكز درمانى مراجعه مىكنند، همه چيز را از منظر زندانى بودن خود مىبينند. حتى روابط اجتماعى و عاطفى آنها مهر و موم زندان بر خود دارد. بسيارى از مشكلهاى اجتماعى مشكلهايى هستند كه فرد فكر مىكند از زندان آغاز شده است. اگر ما بر اين باور باشيم كه انسان حاصل و ميوه آن چيزى است كه تا كنون بوده است، بنابراين زندان تنها بخشى از حيات يك زندان است. آنچه كه زندانى سياسى سابق فراموش مىكند گذشته پيش از زندانش است.“
رواندرمانگران مىكوشند پس از جلب اعتماد زندانى سياسى سابقى كه براى كمك درمانى مراجعه كرده است، به وى نشان دهند كه زندگى او تازه با زندان نبوده كه آغاز شده است. بلكه رفتار و منش او پيش از زندان، در خانواده و جامعهاى كه در آن رشد كرده، شكل گرفته است. رواندرمانگر به زندانى سياسى سابق مراجعهكننده مىگويد: ”شما فردى هستيد ۴۵ ساله، ۳۰ ساله، ۳۷ ساله، ۵۰ ساله. اين ۵۰ سال را ببينيد. نقطه آغازين ما آن خانوادهاى است كه شما در آن بودهايد. نقطه آغازين ما آن شهرى است كه درآن بودهايد. نقطه آغازين ما آن روابطى است كه در آن بودهايم. آنچه كه در زندان گذشته تمام آن چيزى نيست كه در حيات اجتماعى بوده است. اگر ما معتقد باشيم كه شرايط زندان و شرايطى كه زندانبان در زندانها تحميل مىكند، در حقيقت همان است كه حكومت در جامعه اجرا مىكند و اما به شكل متمركزش در زندان است، پس بايد بر اين باور باشيم كه زندانى هم بخشى از همان تودهاى است كه در بيرون حضور دارد. همان گونه كه در بيرون يارانى دست مىكشند، يارانى كشته مىشوند، يارانى مبارزه را به پيش مىبرند، همان گونه كه در بيرون سوء استفاده مىشود، بهرهبردارى مىشود، پايدارى مىشود، فداكارى مىشود، همانگونه كه در بيرون جامعه قربانى مىدهد و قربانى مىكند، همان گونه كه در جامعه دوقطبى يا بايد قربانى باشى يا قربانى بكنى، تمام اين در زندان هم حضور دارد. بنابراين زندان خارج از آن جامعه عملكرد و رفتار ندارد، و زندانى هم. بنابراين دوران زندان هم جزيى است از حيات اجتماعىاى كه فرد با خود داشته است.“