«چشم در چشم»؛ فیلمی دربارهی تاریخ سینمای آلمان
۱۳۸۷ تیر ۱۸, سهشنبهاین عنوان اگر چه طنین گیرایی ندارد، ولی تاریخچهای آموزنده از تلاش فیلمسازی در آلمان است. البته این مستند، یک فیلم آموزشی ملالآور برای تاریخشناسان فیلم نیست، بلکه سفری ماجراجویانه به جهانی تصویری است که تا کنون هیچکس آن را بدینگونه ندیده است. این فیلم از دهم ژوییه در سینماهای آلمان به نمایش درمیآید.
به راستی چه چیز در سینمای آلمان آلمانی است؟ وقتی واژگان «فیلم آلمانی» را میشنوید، یاد چه میافتید؟ شاید به یاد فیلم «وداع با دیروز» ساختهی آلکساندر کلوگ که در آن دو جوان روی تختی دراز کشیده بودند و میان آنها رادیویی قرار داشت که سرود ملی آلمان را پخش میکرد.
سفری با ده فیلمساز
کارگردانان فیلم «چشم در چشم» میشائل آلتن روزنامهنگار متولد سال ۱۹۶۲ و هانس هلموت پرینتسلر فیلمشناس متولد سال ۱۹۳۸ هستند. آنان در سفر خود به سرزمین فیلم آلمان، ده نفر را با خود همراه ساختهاند که همگی چهرههای شناخته شدهای هستند. در میان آنان کارگردانانی چون آندریاس درزن، دومینیک گراف، کارولینه لینک، ویم وندرس و همچنین فیلمبردار، فیلمنامهنویس و هنرپیشه به چشم میخورند.
آلتن و پرینتسلر، در مستند خود با این چهرهها به گفتوگو نشسته و در لابلای سخنان آنان، تصاویر را ردیف کردهاند. افزون بر آن، هر یک از چهرههای یادشده، یکی از فیلمهای کلاسیک مورد علاقهی خود را برگزیده ودربارهی آن سخن گفته است: کلاسیکهایی چون «نوسفراتو»، «شهری در پی یک قاتل»، «آلیس در شهرها» و «میهن». همچنین پدیدههایی چون بوسه، سیگار، فریاد، نگاه مردان و زنان با زنجیرهای از تصاویر سینمایی موضوعیت مییابند.
«چشم در چشم» فقط یک درس تاریخی تخیلی با خطوط سنتی غافلگیرکننده و صحنههای کلیدی از میان ۲۵۰ فیلم آلمانی نیست. این مستند، فصلی را هم به فیلمهای تبلیغاتی دورهی نازیسم اختصاص داده است. افزون بر آن، از فیلمهای درخشان ممنوع یا فراموش شدهی فیلمسازان جمهوری دمکراتیک آلمان نیز ستایش شده و کندوکاوهای ژرفی در زمینههای سیاسی، زیباییشناختی و روانشناختی به عمل آمده است.
«سینمای آلمان و معضل محدودیت»
تام تیکور فیلمساز آلمانی میگوید: «حقیقت این است که فیلم آلمانی همواره گرایش به محدودیت داشت. فیلم آلمانی همواره گونهای معین بود و بنابراین در کیفیت بزرگ خود، با احساس خفگی سروکار داشت».
آری، این افسردگی و حسرت مرگ در فیلم آلمانی وجود دارد، ولی جنبشهای گریز از آن نیز وجود داشته است.
«چشم در چشم» را همچنین باید اقدامی نجات دهنده فهمید، هشداری برای فراموش نکردن و ویران نساختن. باید احتیاط کرد، فیلم کالایی شکستنی است. دومینیک گراف فیلمساز آلمانی میگوید: «فیلمهایی وجود دارد که باید از آنان محافظت کرد. باید آنها را نگاه داشت و حفظ کرد».
به راستی چه کسی فکر میکرد که درست سینمای آلمان بتواند یک چنین کشف هیجانانگیزی باشد؟