پیشنهادهایی برای جذب خارجیها به جامعهی آلمانی
۱۳۸۸ مهر ۲۴, جمعهچندی پیش تیلو زارازین (Thilo Sarrazin) عضو هیئت رئیسهی بانک مرکزی آلمان، در مصاحبهای با یک مجلهی آلمانی، در مورد وضعیت مهاجران در آلمان اظهار نظر کرد. او در این گفتوگو از عدم قابلیت انتگراسیون و در کل نبود ارادهی جذب شدن در جامعهی میهمان، در میان مهاجران ترک و عرب انتقاد کرد.
زارازین در این مصاحبه گفت، کسی را به رسمیت نمیشناسد که از مقرری دولت زندگی میکند و توجهی به مقولهی آموزش فرزندان خود ندارد و "دائماً در حال تولید دختربچههای روسری به سر" است. او در ادامه ۷۰ درصد ترکها و ۹۰ درصد شهروندان عربتبار برلین را "پرخاشگر و عقبمانده" توصیف کرد و دربارهی بهرهی هوشی یهودیان اروپای شرقی هم اظهارنظر کرد.
اظهاراتی که عواقبی را برای گوینده و واکنشهای فراوانی را در آلمان به همراه داشت. روز سهشنبه (۱۳ اکتبر) هیئت رئیسهی بانک مرکزی آلمان، زارازین را به دلیل طرز بیان این مسئله، از برخی مسئولیتهایش خلع کرد. از سوی دیگر دادستان برلین در حال بررسی ظن تهییج افکار عمومی علیه خارجیها در سخنان زارازین است.
زارازین رسماً به دلیل اظهاراتش عذرخواهی کرد.
مسلمانان در آلمان
نوک پیکان انتقادات زارازین متوجه مهاجران مسلمان، به ویژه ترکتبار ساکن آلمان است. در پایان دههی ۶۰ میلادی با ورود نیروی کار از ترکیه به آلمان، که اغلب با بستگان و خانوادهی خود به این کشورمهاجرت میکردند، و در مقیاس کوچکتر ورود مهاجران برخاسته از کشورهای عربی و منطقهی بالکان، گروه مهاجران مسلمان در آلمان شکل گرفت. مهاجران عراقی و یوگسلاوی پیشین را هم باید به جمع این دسته از مهاجران افزود.
مهاجران مسلمان اکنون ۳ / ۴ میلیون نفرند که ۵ / ۲ میلیون نفر آنها را مهاجران از کشور ترکیه تشکیل میدهند. نیمی ازجمعیت ۴ میلیونی مسلمانان مهاجر، تابعیت آلمانی دارند.
از هر ۴ زن مسلمان مهاجر که از نسل اول مهاجران محسوب میشود، یک نفر حجاب اسلامی (روسری) بر سر دارد، در نسل دوم این تعداد به یک تن از میان ۶ نفر کاهش مییابد. ده درصد فرزندان خانوادههای مسلمان مهاجر به فرزندان دختر خود اجازهی شرکت در ساعات ورزش مختلط در مدرسه را نمیدهند یا از شرکت فرزندان خود در اردوهای مدرسه به دلیل عدم تفکیک جنسی جلوگیری میکنند.
بسیاری از مهاجران بر پایهی پژوهشهای جدید، مشکلات آموزشی دارند. میانگین راندمان درسی فرزندان خانوادههای ترک در این میان در مقایسه با فرزندان گروههای دیگر مسلمانان مهاجر، پایینتر است؛ مسئلهای که با سطح تحصیلات پدر و مادر و نه با مذهب در ارتباط است.
با این پیشینه، اظهارات زرازین بیشترین انتقادات را در میان این گروه از مهاجران به همراه داشت. مدیر شورای مرکزی مسلمانان آلمان اظهارات زارازین را که "خطاب به گروهی خاص" عنوان شده، "نژادپرستانه" خواند. اشتفان کرامر، رئیس شورای مرکزی یهودیان آلمان نیز ضمن ابراز همدردی با شورای مرکزی مسلمانان و انتقاد از سخنان زارازین، عنوان کرد که "عقاید زارازین خدمت بزرگی به گوبلز (وزیر تبلیغات هیتلر) و شخص هیتلر است".
پیشنهاد: تأسیس وزارتخانهی انتگراسیون
از سوی دیگر سخنان عضو هیئت رئیسهی بانک مرکزی آلمان باعث شد، بار دیگر بازار بحث بر سر انتگراسیون (جذب در جامعهی میهمان) در میان سیاستمداران آلمانی هم داغ شود؛ بحثی که در جریان انتخابات مجلس مرکزی آلمان (بوندستاگ) تقریباً غایب بود. سیاستمداران احزاب دموکرات مسیحی (CDU) و دموکراتهای آزاد (FDP) هم که در انتخابات اخیر مجلس مرکزی آلمان با کسب اکثریت آرا، دولت ائتلافی آیندهی آلمان را تشکیل خواهند داد، در برابر این اظهارات موضع گرفته و پیشنهاداتی را برای جذب و انتگره کردن ۱۵ میلیون آلمانی مهاجرتبار پیشنهاد میکنند.
مسئولیت رسیدگی به مسئلهی انتگراسیون در آلمان در حال حاضر میان سه وزارتخانهی امور داخلی، آموزش و خانوادهی آلمان تقسیم شده است.
آرمین لاشت (Armin Laschet) وزیر انتگراسیون ایالت نورد راین - وست فالن (Nordrhein-Westfalen) از حزب دمکرات مسیحی، بر این باور است که تأسیس وزارتخانهی انتگراسیون در آلمان به همسو کردن خارجیان در جامعهی آلمانی کمک میکند.
مشکل اساسی: "یادگیری زبان آلمانی"
اما سیاستمدار همحزبی او ولفگانگ بُسباخ (Bosbach)، با این ایده مخالف است. او که معاون رئیس فراکسیون احزاب سوسیال مسیحی و دموکرات مسیحی در مجلس فدرال آلمان است، معتقد است که "انتگراسیون نه در لابهلای برگههای قوانین به تصویب رسیده و نه در ساختمان مجلس آلمان که در جریان زندگی واقعی اتفاق میافتد". به اعتقاد این سیاستمدار، از آنجا که بنابر قوانین نظام فدرال در آلمان، وضع سیاستهای فرهنگی هر ایالت در حوزهی اختیارات آن ایالت و نه در حوزهی اختیارات دولت مرکزی است، بنابراین شهرها، استانداریها و ایالتها، توجیهی برای تأسیس چنین وزارتخانههای نمیبینند.
بُسباخ معتقد است که چارهی کار اجرای بهینهی قوانین حاضر و افزایش فشار بر مهاجران ساکن آلمان در صورت عدم یادگیری زبان آلمانی است. بسباخ میگوید: «بر اساس همین قوانین موجود هم میتوان کسی را که به دلیل مشکلات زبانی قابل جذب شدن در بازار کار نیست و به کمکهای دولتی احتیاج دارد، موظف کرد که کلاسهای زبان و دورههای انتگراسیون را بگذراند.» به اعتقاد او، کسی که از شرکت در چنین دورههایی سرباز میزند، باید در انتظار نتایج این سرپیچی باشد؛ نتایجی که به گفتهی بُسباخ به شکل مقرراتهای لازمالاجرا به جریان خواهند افتاد.
تعطیل کردن روز جمعه در آلمان
آنگلا مرکل معتقد است، پدیدهی مهاجرات به آلمان این کشور را غنیمیکند. به گفتهی مرکل، «انتگراسیون ایجاد فضایی است که در آن چه آنها که به کشورما آمدهاند و چه آنها که در تمام عمرشان اینجا زندگی کردهاند به سوی هم پیش روند.»
کنعان کلات (Kenan Kolat)، رئیس انجمن ترکها در آلمان، پیرو سخنان صدراعظم آلمان، تعطیل کردن روز جمعه، روز تعطیل در کشورهای اسلامی "برای همهی بچهمدرسهایها" را سیگنال خوبی برای تشویق مهاجران مسلمان به همسویی با جامعهی آلمانی میداند. به اعتقاد او، دراین صورت آلمانیها و مهاجران به سوی همدیگر و در جهت خلاف هم، گام برخواهند داشت.
اگر چه این پیشنهاد در رسانههای آلمانی زبان سر و صدای زیادی به راه انداخته است، اما شانس زیادی برای عملی کردن آن وجود ندارد.
دادن حق رأی به خارجیها
خواست دیگری که از سوی مهاجران عنوان شده است، حق شرکت در انتخابات شهرداریها در آلمان است. در این نکته دو حزب دموکرات مسیحی و دموکراتهای آزاد نظرات بسیار متفاوتی دارند. دموکراتهای آزاد خواهان دادن حق رأی به خارجیان برای شرکت در انتخابات شوراهای بخش، شهر و ایالتی هستد. خواستی که با مخالفت شدید دموکرات مسیحیها روبرو شده است. دموکراتهای آزاد پا را از این فراتر گذاشته و در مورد یک موضوع دیگر که برای دموکرات مسیحیها تابو به شما میرود سخن میگویند: داشتن تابعیت یک کشور غیراروپایی در کنار تابعیت آلمانی، البته در شرایطی خاص.
در حال حاضر تنها شهروندان برخی کشورها از امتیاز داشتن دو تابعیت برخوردارند که ایران یکی از این کشورهاست. بر اساس پروتکلی بسیار قدیمی که میان دولت آلمان و حکومت پهلوی در ایران به امضا رسیده، برای شهروندان ایرانی که به تابعیت آلمان درمیآیند، حق نگاه داشتن تابعیت ایرانیشان محفوظ است.
نگاهی آماری به مهاجران در آلمان
در حال حاضر ۸ / ۶ میلیون نفر از جمعیت ۸۲ میلیون نفری آلمان را مهاجران تشکیل میدهند. در این میان ترکها با ۷ / ۱ میلیون نفر، بزرگترین گروه مهاجران را تشکیل میدهند. به دنبال آنان مهاجران ایتالیایی با نیم میلیون جمعیت در جایگاه دوم ایستادهاند. در سال ۲۰۰۰، صد و هشتاد هزار مهاجر به تابعیت آلمان درآمدند. اما پس از آن، شمار درخواست تابعیت با سیری نزولی همراه شد، به گونهای که در سال ۲۰۰۶ این رقم به ۱۲۴ هزار تن رسید. در میان شهروندان آلمانی مهاجرتبار، از گروه دیگری نام برده میشود به نام "دیرمهاجران". اینها مهاجرانی با تبار آلمانی هستند که از مناطقی آمدهاند که روزی بخشی ازآلمان بودهاند یا از نظر حقوق بینالملل هیچگاه بخشی از آلمان نبودهاند.
به این گروه تحت شرایط ویژهای تابعیت آلمانی داده میشود.
درآلمان همهی اینگروهها، مهاجران دارندهی تابعیت آلمان یا بدون آن، و "دیر مهاجران" را به عنوان شهروندان مهاجرتبار میشناسند که با احتساب گروه آخر، ۱۵ میلیون از جمعیت آلمان را تشکیل میدهند.
با توجه به این رقم، سیاست پناهندگی آلمان با توجه به محدودیتهای قانونی وضع شده، از ۱۰۰ هزار تقاضای پناهندگی در سال ۱۹۹۷ به ۲۰ هزار در سال ۲۰۰۶ رسید. در اکثر موارد هم آلمان با پناهندگی متقاضیان موافقت نکرده است. تنها تقاضای پناهندگی ۲۵۱ پناهجو در سال ۲۰۰۶ پذیرفته شده است (در سال ۱۹۹۷ این رقم به ۴۳۳ ۸ هزار تن میرسد.)
آلمان سرزمینی مهاجرپذیر؟
از اواخر دههی ۶۰ میلادی با کمبود نیروی کاردر آلمان و نیاز به بازسازی این کشور و سیاست جذب نیروی کار، سیل مهاجرانی که به منظور یافتن کار برای دورهای مشخص به آلمان میآمدند، آغاز شد. این گروه در ابتدا "کارگر میهمان" خوانده میشدند، از کشورهایی مانند یونان، اسپانیا، ایتالیا و بیش از همه از ترکیه. سال ۱۹۷۳ جذب نیروی کار به طور رسمی متوقف شد. از سال ۲۰۰۰ تا کنون برنامههای ویژهای برای جذب نیروی متخصص به ویژه در حوزهی IT وجود دارد.
YK/BB