1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

پاسخ‌های شیرین عبادی به پرسش‌های شما- بخش دوم

۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

شیرین عبادی به مدت چهار روز به دلیل دریافت جایزه بین‌المللی دموکراسی شهر بن در آلمان اقامت داشت. در این مدت فرصتی شد تا این برنده جایزه نوبل صلح به پرسش‌های گوناگون مخاطبان دویچه‌وله پاسخ گوید.

https://p.dw.com/p/NWPg
عکس: DW

خانم عبادی، سؤال‏های زیادی در مورد ایرانیان خارج از کشور و مدافعان حقوق بشر در خارج از ایران مطرح شده است. پرسیده شده که به نظر شما، آیا فعالیت‏های آنان کافی است؟ آیا بهتر نیست که همه‏ی آن‏ها اختلافات جزیی را کنار بگذارند و یک‏پارچه‏تر عمل کنند؟ به طور کلی، شما چه پیشنهادی برای بهتر شدن و هدفمندتر شدن فعالیت‏های ایرانیان خارج از کشور دارید؟

به برکت جنبش سبز، اختلافات سیاسی ایرانیان خارج از ایران، بسیار کم‏تر شده است. یعنی پنج سال پیش اختلافات خیلی شدیدتر بود. اما الان تقریباً قسمت زیادی از این اختلافات، اگر حل نشده باشد، حداقل فراموش شده و همه روی دمکراسی و حقوق بشر متمرکز شده‏اند که این اتفاق بسیار میمون و مبارکی است و امیدوارم به همین شیوه ادامه بدهند و توجه داشته باشند که آن‏چه فعلاً برای ما اهمیت دارد، دمکراسی است.

چندین تن از شنوندگان و خوانندگان آذری‏زبان ما سؤالاتی را در مورد حق آموزش زبان مادری مطرح کرده‏اند. به طور مشخص یکی از آنان پرسیده است که چرا شما به عنوان یک فعال حقوق بشر، هیچ واکنشی در برابر ممنوعیت آموزش و کاربرد زبان ترکی در آذربایجان ندارید؟ و خواننده دیگری پرسیده کلاً نظرتان در باره‏ی تحمیل زبان فارسی به ملل غیرفارس ایران چیست و چرا به مناسبت روز جهانی زبان مادری، شما و حتی کانون مدافعان حقوق بشر، بیانیه‏ای صادر نکرده‏اید؟

توجه دوست عزیزمان را به نامه‏ای که خطاب به مجمع عمومی سازمان ملل متحد نوشته‏ام، جلب می‏کنم. من در این نامه که در همه‏ جا هم درج شد، علت مخالفت خودم را با عضویت ایران در شورای حقوق بشر ذکر کرده بودم که یکی از این دلایل، بی‏توجهی به مسائل اقوام مختلفی که در ایران زندگی می‏کنند، از جمله آذری‏زبان‏ها است.

طبق قانون اساسی، اقوام مختلف می‏توانند زبان مادری خود را در مدارس‏شان تدریس کنند. اما این اقوام متاسفانه تاکنون از این حق محروم مانده‏اند. امیدوارم این حق به آنان داده شود. برای این که بسیار دردناک است که زبان مادری تدریس نشود.

زبان رسمی ما زبان فارسی است، اما زبان اقوام مختلف باید در مدارس تدریس شود. این امر موجب تضعیف قدرت ملی نخواهد شد، بلکه احترام به اقوام مختلفی که در ایران زندگی می‏کنند، باعث تقویت ملی هم خواهد بود.

سؤالاتی در مورد سخت‏تر شدن شرایط برای ادامه‏ی تحصیل ایرانیان در خارج از کشور مطرح شده است؛ برخی از شنوندگان و خوانندگان ما معتقدند که این محدودیت‏ها نتیجه‏ی تحریم‏هاست و گفته‏اند این تحریم‏ها راه کسانی را که اهل علم هستند، برای ادامه‏ی تحصیل در خارج از کشور بسته و خواسته‏اند نظر شما را در این مورد بدانند.

متاسفانه همین‏طور است. یکی از اعتراضات من به دولت‏های اروپایی، امریکا و کانادا -که عمدتاً ایرانی‏ها برای ادامه‏ی تحصیل به این کشورها می‏روند- همین است. صدور ویزا برای ادامه‏ی تحصیل دانشجویان ما یا صدور ویزا برای خانواده‏ها و افراد عادی‏ای که می‏خواهند برای دیدن بستگان‏شان به این کشورها سفر کنند، بسیار دشوار شده و علت این کار را هم رفتار نامناسب حکومت ایران اعلام می‏کنند.

من در پاسخ به این کشورها می‏گویم: اگر رفتار حکومت ایران به نظر شما نامناسب است، چرا باید مردم ایران را تنبیه کنید؟ چگونه است که هیأت‏های صدنفره‏ی فرهنگی و تبلیغاتی ایران به کشورهای اروپایی می‏روند و برنامه اجرا می‏کنند، اما وقتی یک دانشجو از دانشگاهی اروپایی یا امریکایی پذیرش می‏گیرد، مانع از ادامه‏ی تحصیل او می‏شوید؟! این مسئله‏ای است که من بارها به آن اعتراض کرده‏ام.

یکی دیگر از خوانندگان و شنوندگان ما که نویسنده هستند، از شما پرسیده‏اند که آیا هیچ بخشی از فعالیت‏های شما و همکاران محترم‏تان، پیگیر حقوق ضایع شده از شاعران و نویسندگانی می‏شود که کتاب‏های‏شان ماه‏ها، بلکه سال‏ها، در انبار وزارت ارشاد می‏ماند و مجوز انتشار نمی‏گیرد؟

مهم‏ترین رشته‏ی فعالیت من برای آزادی بیان است. زیرا تا ملتی آزاد نباشد که عقاید خود را بیان کند، چگونه می‏شود اعلام کرد که حکومتی دمکرات است؟ در این زمینه، علاوه بر افشاگری‏هایی که به‏طور مداوم انجام می‏دهم، حتی دو سال پیش از سوی تعدادی از نویسندگان و هم‏چنین ناشران، به دیوان عدالت اداری شکایت کردیم و مدتی هم دنبال این شکایت رفتیم. اما از آن‏جایی که متاسفانه کم‏تر شاهد اجرای عدالت در قوه‏ی قضاییه ایران هستیم، به این شکایت رسیدگی نشد و هنوز هم بسیاری از کتاب‏ها اجازه‏ی چاپ نمی‏گیرند و یا اگر اجازه‏ی چاپ می‏دهند، کتاب را تکه‏پاره می‏کنند، یعنی بعضی از بخش‏های آن را حذف می‏کنند.

باید بگویم که سانسور حتی شامل ترجمه‏ی آثار معروف ادبی هم شده است. در گفت‏وگویی که با یکی از مترجمین سرشناس ایرانی داشتم، او می‏گفت که کتاب ادبی معروفی را ترجمه کرده و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داده است. به او گفته‏اند که حدود ۵۰ مورد را باید حذف کند. ایشان از من می‏پرسید: من چگونه می‏توانم در یک متن ادبی شناخته شده دست ببرم و قسمتی را حذف کنم؟!

این‏ها مشکلاتی است که در ایران نه تنها الان، بلکه سال‏ها است با آن درگیر و مخالف آن هستیم.

یکی از هم‏وطنان مقیم ایران پرسیده‏اند که آیا قصد بازگشت به ایران را ندارید و فکر نمی‏کنید در ایران بتوانید اقدامات مهم‏تری انجام بدهید، حتی با وجود خطر دستگیری؟

باید بگویم که خطر دستگیری مهم نیست. هرچند قانوناً هم نمی‏توانند من را دستگیر کنند برای این که تمام کارهای من مطابق با قوانین ایران است.

اما علت این که من فعلاً خارج از ایران هستم، آن است که در ایران به علت سانسور شدید و اختناق زیادی که وجود دارد، امکان فعالیت‏های حقوق بشری تقریباً از بین رفته است.

هم‏چنین با توجه به روش دادگاه‏ها که خود شما در ایران شاهد آن هستید که چه احکامی صادر می‏شود، به عنوان یک وکیل هم نمی‏توانم در دادگاه خیلی مفید باشم. زیرا که بسیاری از زندانیان سیاسی اعلام کرده‏اند که دادگاه استقلال ندارد و همان حکمی را برای ‏آنان نوشته است که روز اول بازجو تهدید کرده بود و گفته بود آن‏ها را این‏قدر در زندان نگاه می‏دارد.

بنابراین در چنین شرایطی، نه به عنوان یک وکیل مدافع و نه به عنوان یک مدافع حقوق بشر زیاد نمی‏توانم در ایران فعالیت کنم. به همین دلیل فعلاً ترجیح داده‏ام خارج از ایران باشم که بتوانم برای ایران مفیدتر فعالیت کنم.

خانم عبادی، تعدادی از شنوندگان و خوانندگان ما خواسته‏اند نظر شما را در مورد مشی اصلاح‏طلبی و مفید بودن آن در شرایط کنونی بدانند. آنان معتقد هستند که بعد از انتخابات ۲۲ خرداد و وقایع پس از آن، اصلاح‏طلبی در ایران شکست خورده است. آیا شما نیز چنین نظری دارید؟ و اگر نظرتان این است، فکر می‏کنید برای برون‏رفت از این بن‏بست چه باید کرد؟

جنبش دمکراتیک ایران که نام دیگر آن جنبش سبز است، علی‏رغم خشونت‏های دولتی و سرکوب شدیدی که وجود دارد، به راه خود ادامه داده است. این جنبش ساختار یک حزب سیاسی را ندارد، یعنی عمودی نیست. در یک ساختار عمودی یک یا چند نفر به عنوان رهبر آن بالا هستند و به مردم می‏گویند که چه بکنید. اما جنبش دمکراتیک ایران ساختار افقی و شبکه‏ای دارد.

به همین دلیل است که آقایان کروبی و موسوی که همراه این جنبش هستند و باعث تقویت این جنبش هم شده‏اند، تاکنون از سوی دولت دستگیر نشده‏اند. برای این که دولت می‏داند با دستگیری آن‏ها این جنبش نه تنها فروکش نخواهد کرد، بلکه مردم بیشتر عصبانی می‏شوند، خشمگین‏تر هم خواهند شد و واکنش بسیار تندی نشان خواهند داد.

این جنبش فروکش کردنی نیست و دامنه‏ی آن روز‏به‏روز گسترده‏تر می‏شود. علت آن هم خشونت دولت است؛ کسی که بچه‏اش را بکشند، آیا فراموش می‏کند؟ آیا خانواده‏ی کسی که در زندان است، راحت در منزل می‏نشینند؟ طبیعی است که نه! هرچقدر حکومتی ضعیف‏تر شود، خشن‏تر با مردم رفتار می‏کند.

ما شاهد بودیم که هفته‏ی پیش پنج زندانی سیاسی اعدام شدند و دولت حتی جنازه‏های آنان را تحویل خانواده‏های‏شان نداد. برای این که می‏ترسید برای‏شان مراسم بگیرند. یا دولت از خانواده‏ی افرادی که در جریان تظاهرات مسالمت‏آمیز به‏قتل رسیدند، تعهد می‏گرفت که مراسمی برپا نکنند.

وقتی حکومتی از مرده‏ی مردم هم می‏ترسد، بنابراین حکومت قوی‏ای نیست و پایگاه مردمی‏اش ضعیف شده است. این‏گونه مسائل نشان می‏دهد که جنبش دمکراتیک ایران روز‏به‏روز دارد قوی‏تر می‏شود.

میترا شجاعی

تحریریه: فرید وحیدی