میراث پردردسر احمد شاملو (بخش اول)
۱۳۸۹ تیر ۲۶, شنبهمیراث کمتر نویسنده و شاعر ایران، همچون وسایل و آثار به جامانده از احمد شاملو، اینچنین بحثبرانگیز و پرحاشیه بوده؛ دستکم حرف و حدیث آن به این شدت و وسعت به رسانهها راه نیافته است. اختلاف بر سر این میراث چند ماه پس از درگذشت شاملو آغاز شد و همچنان ادامه دارد.
اختلاف، از اثاث تا آثار
اختلاف میان وارثان احمد شاملو (سومین همسرش آیدا سرکیسیان و چهار فرزند از نخستین همسرش، سیاوش، سیروس، سامان و ساقی) خیلی زود آشکار شد، به برخوردهای لفظی و رسانهای شدید انجامید و کار را به مراجع قضایی کشاند. بخشی از اختلاف بر سر چگونگی اداره آنچه از شاملو به جا مانده در گرفت و بخشی دیگر به حقوق مربوط به نشر آثارش و درآمد حاصل از آن مربوط میشد. اختلاف در مورد وسایل شاملو به حکم دادگاه و با حراج ماترک شاعر، مهرماه ۸۷ تقریبا خاتمه یافت.
با مرگ نابهنگام سیاوش، فرزند ارشد شاملو، که وکالت سامان و ساقی را هم بر عهده داشت، سر و صداها در مورد اموال شاملو تا حدی فروکش کرد. سیاوش اردیبهشت ماه ۸۸ پس از یک دوره بیماری در سن ۶۱ سالگی درگذشت. در مورد آثار شاملو، ناشران و کسانی که قراردادی با شاعر دارند یکی دیگر از طرفهای دعوا محسوب میشوند. اینگونه اختلافها تا امروز ادامه دارد و به نظر نمیرسد به زودی به پایان برسد.
موزهای که وسایلش حراج شد
فرزندان شاملو در سال ۱۳۸۰ در مورد نگهداری از اموال پدر و تبدیل خانهی مسکونی او به موزه، با آیدا سرکیسیان به توافق رسیدند. این توافق دیری نپایید و قرار شد میراث شاملو میان آیدا و دیگر وارثان تقسیم شود. ظاهرا دادگاه به دلیل غیر قابل تقسیم بودن برخی از اشیاء به جا مانده از شاملو که قیمتگذاری روی آنها دشوار بود، حکم به حراج این اموال داد تا هر کس مبلغ بیشتری در مزایده پیشنهاد کند مالک آنها شود.
نخستین قرار به مزایده گذاشتن اموال شاملو برای سیام آبانماه ۸۶ تعیین و اعلام شده بود. چند روز پیش از این تاریخ سیاوش شاملو و آیدا سرکیسیان توافقنامهای را امضا میکنند که بر مبنای آن پرونده موقتا مختومه اعلام میشود. به گفتهی احمد وثوق احمدی، وکیل آیدا، مطابق این توافقنامه قرار بود منزل مسکونی شاملو تا پایان حیات آیدا در اختیار او باقی بماند و پس از او توسط پسران شاملو و فرزندان آنها اداره شود. همچنین قرار بوده آیدا به سیاوش وکالت بدهد تا ثبت خانه را پیگیری کند.
فرزند ارشد شاملو در گفتوگویی که در نشریه شهروند امروز منتشر شده میگوید، مطابق ماده سه این توافقنامه آیدا «باید یك وكالت بلاعزل به من بدهند تا بروم و این موزه را به ثبت برسانم و ۲۰۰ سال بعد از خانم سركیسیان، اولاد ذكور (نسل اندر نسل) میباید از این موزه نگهداری كنند.» او میگوید، در سالهای بعد نه از تبدیل خانه به موزه خبری بود و نه از پیگیری نشر آثار شاملو، به ویژه کتاب کوچه. او همچنین میافزاید: «ما برای حفظ این یادگارهایی كه هر روز هم كمتر میشود تنها میخواستیم ماترك تقسیم شود.»
فرزند ارشد، خریدار میراث پدر
به دلیل ناخشنودی طرفهای دعوا بر سر اجرا نشدن اصول مورد توافق، بار دیگر بحث تقسیم اموال شاملو مطرح شد که پیامد آن مزایده سال ۸۷ بود. در مزایدهای که تیرماه ۸۷ برگزار شد، سیاوش شاملو اموال پدرش را به قیمت ۵۵۰ میلیون تومان خرید. وکیل آیدا به روال قانونی برگزاری این مزایده اعتراض کرد و با فسخ آن تاریخ دیگری برای برگزاری مجدد مزایده اعلام شد. سرانجام ششم مهرماه ۸۷ مزایده دوم نیز برگزار شد و سیاوش این بار با پیشنهاد ۳۲۶ میلیون تومان اموال به حراج گذاشته شده را خرید.
در میان اموالی که به حراج گذاشته شد، و در کنار لباسها و وسایل شخصی شاملو، تعدادی اثر هنری نیز وجود داشت. مجسمه برنزی سر شاملو کار استاد مددی، و تابلوهایی از علیرضا اسپهبد، ضیاء جاوید، ایران درودی و پرییوش گنجی از جمله این آثار هنری بودهاند. آیدا سرکیسیان معتقد بود، این آثار به عنوان هدیه و در اصل به شکل امانت نزد او و شاملو بودهاند و نمیبایست جزو اموال محسوب شوند. برخی از این هنرمندان نیز به حمایت از او خواستار خارج کردن این آثار از فهرست اموال شاملو شدند. اما ظاهرا دادگاه این استدلال را نپذیرفته.
نظارت بر آثار
مدتی پیش از برگزاری این مزایده، منابع خبری از قول آیدا نوشتند: «بارها با سیاوش تفاهمنامه نوشتیم و بارها هم به او پول دادم.» بنابر این گزارشها او گفته است: «همه آن وسایل ۵۱ میلیون تومان برآورد شده است كه تا كنون بیش از ۳۰ میلیون به آنها پول دادم و گفتم كه هر وقت كتابهای شاملو چاپ شد بقیه پولشان را هم میدهم.» فرزند ارشد شاملو این سخنان را تکذیب کرده است.
سیاوش شاملو در گفتوگویی با مجله شهروند امروز میگوید، فهرستی که آیدا از ماترک شاملو ارائه داده کامل نیست و مدام کمتر هم میشده است. او میگوید، برخلاف ادعای آیدا ماترک را نباید تنها وسایل شخصی شاعر حساب کرد، بلکه دستنوشتههای او را نیز شامل میشود. ظاهرا بر اساس همین استدلال قرار میشود دفتری برای «نظارت بر آثار شاملو» تاسیس شود که از طریق آن آیدا و فرزندان شاملو مشترکا بر جمعآوری و نشر این آثار نظارت کنند.
مخالفت آیدا با انتشار آثار دوره نوجوانی
سیاوش شاملو این دفتر را در سال ۸۴ رسما تاسیس میکند و آیدا نیز در مواردی که اختلافها کمتر بود یا توافقی حاصل میشد با آن همکاری داشته است. از این جمله است همکاری آنها در بهمن ماه همان سال که به انتشار چند اثر شاملو در انتشارات نگاه انجامید.
برخی از تصمیمگیریهای سیاوش شاملو در این دفتر، مانند سپردن «آهنگهای فراموش شده» یکی از نخستین آثار شاملو، برای تجدید چاپ به انتشارات مروارید، با مخالفت آیدا روبرو شد. آیدا علت مخالفت خود را عدم تمایل احمد شاملو به منتشر کردن این اثر عنوان کرد. این کتاب زمستان ۸۶، ۵۸ سال پس از نخستین چاپ منتشر شد و پس از یک ماه برای چاپ سوم آماده شد. فرزند ارشد شاملو با این استدلال که تمام آثار پدرش باید منتشر شود تا مخاطبان بتوانند روند تکامل کار او را دنبال کنند، یکی از آثار اولیه و ناشناختهی شاملو را نیز برای انتشار آماده کرد. این کتاب «خانهام در انتهای جهان است» نام دارد که شامل نوشتههایی از شاملو در سن ۱۷ سالگی است. شاملو در این دوران با گروهی همکاری میکرد که ناسیونالیستهایی افراطی بودند و از نازیهای آلمان حمایت میکردند. شاملو به خاطر این فعالیتها ۲۱ ماه را در زندان متفقین گذراند.
تلاش برای قانونی کردن سرپرستی آثار شاملو
در ده سال گذشته اختلاف بر سر انتشار آثار احمد شاملو عمدتا میان سه گروه بوده است: آیدا سرکیسیان و ع. پاشایی، که خود را سرپرستان کلیه آثار او میخوانند، فرزندان شاعر که خود را وارثان ماترک پدر میدانند و چند ناشری که در زمان حیات شاملو با او قراردادهایی امضا کردهاند. این اختلافها گاهی شدت گرفته و به رسانهها و دادگاه کشیده، گاهی نیز به توافق و تفاهمی انجامیده است. هر یک از این سه گروه برای ادعاهای خود اسنادی در دست دارند که بعضی از سوی مراجع قضایی به رسمیت شناخته شده و بعضی نه.
آیدا و پاشایی برای اثبات حق خود در نظارت و سرپرستی بر انتشار آثار شاملو، به قراردادی میان او و آیدا استناد میکنند که در آن این اختیار را به آنها واگذار کرده است. ظاهرا این "سند" در هیچ مرجع قانونی به ثبت نرسیده است و پس از مرگ شاعر به لحاظ حقوقی بیاعتبار تلقی میشود. این نکته را مدیر انتشارات مازیار، ناشر کتاب کوچه و فرزند ارشد شاملو تذکر دادهاند.
به نظر میرسد خود آیدا هم واقف است که این "سرپرستی" وجاهت قانونی ندارد. خبرگزاری ایسنا ۱۲ مهر ۸۷ از قول آیدا نوشت: «شاملو من و پاشایی را به عنوان سرپرست آثار معرفی کرده و حالا ما آمدهایم از قانون خواستهایم که این سرپرستی را به صورت قانونی به ما تنفیذ کند.»
کتاب کوچه قربانی دعوا بر سر میراث
آیدا و پاشایی ۱۵ اردیبهشت ۸۷ با ارائه دادخواستی به دادگستری خواهان "تنفیذ و شناسایی سرپرستی" بر نشر آثار شاملو شدهاند. شعبه بیستم دادگاه عمومی تهران در جلسهای که دوم آذر ماه ۸۷ تشکیل شد و سیاوش شاملو و مدیر انتشارات مازیار نیز در آن شرکت داشتند، به این نتیجه رسید که دعوای مطرح شده "کیفیت استماع ندارد" و "قرار رد دعوی" را صادر کرد. کپی حکم دادگاه از سوی یک پایگاه اینترنتی منتشر شده که «سایت رسمی احمد شاملو» نام دارد و فعالیتش مورد تایید آیدا سرکیسیان و عسگری پاشایی است.
پاشایی در یادداشتی که توسط خبرگزاری ایلنا منتشر شد و در "سایت رسمی احمد شاملو" نیز درج شده، در مورد رجوع به دادگاه مینویسد: «یکی دو ناشر آثار شاملو (که یکیش همین ناشر محترم مازیار باشند) و دو پسر شاملو [سیاوش و سیروس] و فانوسکشها و صاحب اختیارهای دلسوختهشان مدام نق میزدند که ما سرپرستی را قبول نداریم.» او در ادامه میافزاید: «پسرهای شاملو معلوم بود چرا حرص و جوش میخوردند اما آن دو ناشر پاک هنگ کرده بودند.»
پاشایی در مورد آنچه "حرص و جوش خوردن" پسران شاملو خوانده توضیحی نمیدهد، اما دو ناشر شاملو را متهم میکند که در مخالفت با سرپرستی او و آیدا به فکر "پر کردن کیسه" خود هستند. اختلاف میان آیدا و پاشایی با این ناشران دستکم جلوی انتشار کتاب کوچه، یکی از عظیمترین آثار شاملو را گرفته است.
بهزاد کشمیریپور
تحریریه: بابک بهمنش
(برای خواندن بخش دوم بر لینک پایین صفحه کلیک کنید)