میراث فرهنگی ایران، ۳۱ سال پس از انقلاب
۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبهدر آستانهی فرا رسیدن سی و یکمین سالروز انقلاب ایران، با شکوه میرزادگی، یکی از دو مؤسس "کمیتهی بینالمللی نجات پاسارگاد" و مسئول کمیتههای بینالمللی این کمیته، در بارهی عملکرد جمهوری اسلامی در زمینهی حفظ میراث فرهنگی ایرانیان گفتوگو کردهایم.
"کمیتهی بینالمللی نجات پاسارگاد" از اوت ۲۰۰۵ به دنبال مطرح شدن خطرات ناشی از آبگیری سد سیوند و نابودی آثار دشت پاسارگاد شروع به کار کرده است.
****
خانم میرزادگی، به نظر شما عملکرد جمهوری اسلامی در ۳۱ سالی که از انقلاب گذشت، در زمینهی حفظ میراث فرهنگی چگونه بود؟
عملکرد جمهوری اسلامی در ارتباط با میراث فرهنگی و میراث طبیعی ما که محیط زیست را هم در برمیگیرد یکی از بدترین کارکردهایش بوده است. به نظر من یکی از مهمترین جرمهای این حکومت همین مسئلهی تخریب میراث فرهنگی است. در واقع این جرم بر خلاف بعضی از جرمهای دیگری که به مرور اتفاق افتاد و پروندهی جمهوری اسلامی را سیاه کرد از آغاز به حکومت رسیدن انقلابیونی که الان صاحب حکومت جمهوری اسلامی هستند شروع شد. یعنی بلافاصله دیدیم که بعد از انقلاب حجتالاسلام خلخالی سوار تراکتور هم میشد و میرفت آثار باستانی را به عنوان اینکه اینها مال طاغوت هستند ویران کند. یعنی این حرکت از روز اول وجود داشته و بر اساس شواهد و مدارکی که ما در اسناد بنیاد میراث پاسارگاد داریم، ۳۱ سال است که متوقف نشده اما در این ۵ تا ۶ سال گذشته که آقایان احمدینژاد و رحیممشایی میراث فرهنگی را مصادره کردهاند بدترین شکل خود را داشته است.
میتوانید چند مثال بزنید؟
در این ۳۱ سال این روند متفاوت بوده است، از حمله کردن با تراکتور و غیره به آثار باستانی بر حسب عصبانیت فلان امام جمعه تا اقداماتی زیر پوشش توسعه و آبادانی و قاچاق گنجینههای باستانی. گنجینههای ما را قاچاق کردند که من در این مورد اسنادی دارم و میشود آن را بررسی کرد و بارها راجع به آن مطلب نوشتهام. اینها زیر پوشش تبادل فرهنگی یا تبادل اشیاء موزهها اشیا و گنجینهها را از زیر خاک در میآوردند و بیرون میبردند. نمونههای کاملا روشن آن ۱۴ سال کار کردن روی تنگهبلاغی بود زیر عنوان اینکه میخواهند سد سیوند را بسازند.
زمین یک سد خاکی را که در همه جای دنیا حتی عقبافتادهترین کشورهای دنیا زمان ساخت آن را بین ۳ تا ۵ سال در نظر میگیرند، ۱۴ سال شخم زدند و اموال را از آنجا بیرون بردند و دست آخر آبگیری کردند، به خاطر اینکه میخواستند این مسایل را بپوشانند.
من فقط نمونههای مهم که به گوش همه رسیده و خود روزنامههای رسمی هم به آن اشاره کردند را میتوانم بگویم، مثل متروی اصفهان، ساخت کارخانههای تولیدکنندهی مواد شیمیایی در محوطهی جهانی بیستون، به هم ریختن نمای آرامگاه فردوسی که فقط اینها را برداشتند دو تا دکل در دو طرف آرامگاه فردوسی گذاشتند به عنوان اینکه ما برق میخواهیم ایجاد بکنیم در حالی که در جای به آن وسیعی میتوانستند دکلها را صد متر آن طرفتر بگذارند و این درست زمانی بود که آرامگاه فردوسی میرفت، به ثبت جهانی یونسکو برسد و اینها با این کار جلوی این ثبت شدن را گرفتند. مثل کندن سر سربازان هخامنشی و اجازه دادن به گروههای فیلمبرداری برای رفتن به تخت جمشید و خراب کردن آنها، مثل لطمه زدن به برج گنبد قابوس که شهرت جهانی دارد، مثل فروریختن قلعههای با عظمت ساسانی، مثل ویران کردن چارطاقیهای آتشکدههای مشهور دوران ساسانی، مثل غارت گنجینههای رامهرمز، مثل ایجاد تأسیسات روی محوطههای باستانی شوش علی رغم اینکه باستانشناسان همهی دنیا اعتراض کردند که شما چگونه روی یکی از مهمترین محوطههای باستانی جهانی که شوش باشد هم ساختمان میسازید و هم گلههای گوسفند را آنجا رها میکنید و هم اینکه آن را زمین فوتبال میکنید. اینها فقط ظرف همین ۳ تا ۴ سال گذشته اتفاق افتاده.
دلیل این گونه اقدامات را چه میدانید؟
ممکن است بعضیها بگویند، کاری که اینها میکنند بر اثر ندانمکاری است، بر اثر اینکه مثلا کسی که رئيس میراث فرهنگی است به مسایل میراث فرهنگی آگاهی ندارد. ولی این یکی از آنها است. من تصورم این است که این فقط نفرتی است که اینها نسبت به گذشتهی ایران قبل از اسلام دارند، نفرتی است که اینها به خاطر خودی و ناخودی کردن دارند. میراث فرهنگی الان یکی از مهمترین چیزهایی است که وجود دارد و بشر را از تکرار تجربههایش معاف میکند، اینها نفرت دارند و این بخش از فرهنگ را میخواهند نابود کنند.
یعنی شما معتقدید که این مسئله عمدا صورت میگیرد نه از روی اهمال؟
بله. ما میبینیم اینها میروند میلیاردها دلار برای آثار اسلامی شیعی در کشورهای دیگر خرج میکنند، مثلا میروند برای ضریح فلان امام یا امامزادهدر عراق میلیاردها دلار خرج میکنند که آن هم هیچ عیب ندارد چرا که آن هم یک اثر است یا میآیند برای امامزادههای بینام و نشان انواع خرجها را میکنند، اما همزمان ما میبینیم که مثلا اخیرا معبد آناهیتا که یکی از مهمترین معابد دنیا است و از نظر قدیمی بودن و قبل از اسلام بودنش مهمترین معبد موجود ما در ایران است را به امان خدا رها کردهاند و همین طور باران رویش میآید، میروند آن را میشکنند، گوسفندها را ول کردند چرا کنند، حفاران غیر مجاز زیر نظر میراث فرهنگی در آنجا کار میکنند، حفاران را آنجا ول کردند که هر کاری که دلشان میخواهد بکنند، در حالی که در همان زمان دارند برای جای دیگر خرج میکنند و بعد میگویند ما نداریم برای اینجا خرج کنیم.
در عین حال مورد دیگری که نشان میدهد اینها تبعیض قائل هستند این است که فقط از آن بخش از فرهنگ ما که متعلق به مسلمانان شیعی است حفاظت میکنند، بقیه را عملا رها کردهاند و شواهد زیادی داریم که حدود ۵ تا ۶ هزار از این موارد در سایت کمیتهی میراث پاسارگاد در بخش تاریخزدایی مستند و رسمی موجود است و میتوانید ببینید.
اما با وجود این به نظر میرسد که حضور جوانها در سالهای اخیر برای حفظ و دفاع از میراث فرهنگی خود محسوستر شده است. شما دلیل این مسئله را چه میدانید؟
این سئوال فوقالعاده است. اظهار نظر شما کاملا درست است. ما میبینیم که ظرف سالهای گذشته و بخصوص در این ۵ ـ ۴ سال گذشته که این آقایان به اوج تخریبهای خود رسیدند جوانها گرایش عجیبی نسبت به فرهنگ خودشان پیدا کردند. مسلمان یا مسیحی بودن یا هر مذهبی داشتن یا لامذهب بودن هویت کسی نیست. من میتوانم آمریکایی باشم، اما مسلمان باشم، میتوانم ایرانی باشم، اما مسیحی باشم. هویت مردم یک سرزمین فرهنگ آنها است که مذهب بخشی از آن است. اما وقتی جمهوری اسلامی میآید و میخواهد فرهنگ ایرانی ما را یعنی کلیت فرهنگ ما را نابود کند به طور قطع عکسالعمل خواهد دید. انسان متمدن امروز با دهها کنوانسیون مربوط به میراث فرهنگی به همین دلیل در نیمهی قرن گذشته به این نتیجهی علمی رسیده که حفظ دستاوردهای بشری، چه مادی و چه معنوی، هم از نظر تقویت روحی و هم از نظر تجربههای بشری لازم است و نابودی اینها جرمی غیر قابل بخشش محسوب میشود.
من اعتقاد دیگری هم دارم. من اعتقاد دارم، در هر کجای دنیا کسی که خواسته فرهنگ یک جامعه و ملت را تخریب کند، این فرهنگ درست مثل گیاه جاویدانی برخاسته و از جایی دیگر سرکشیده است. این جوانهایی که الان در خیابانها هستند و این جنبش سبز در واقع پادزهر و نوشداروی زهری است که این حکومت بر جان و دل فرهنگ خردمند ما ریخته است.
جوانهای ما ضدخشونت هستند، برای اینکه در فرهنگ ایرانی ما خشونت وجود ندارد، ما فرهنگ مهر و خردورزی و گرما داریم. عشق به آتش، فرهنگ دوست داشتن، زیبایی و گرما است. جوانهای ما الان دارند درست آن گونه عمل میکنند که فرهنگ ما به آنها آموزش داده نه جمهوری اسلامی.
در آستانهی فرا رسیدن سی و یکمین سالروز انقلاب ایران تقاضای شما از مردم در رابطه با میراث فرهنگی چیست؟
من تقاضایم از مردم همواره این بوده، اکنون حکومتی بر ما مسلط است که نه قدر میراث فرهنگی ما را میشناسد و نه ارزشی برای آن قائل است و آن را تخریب میکند. ما موظف هستیم به عنوان صاحبان و مالکان این میراث فرهنگی با همهی توانمان چشم و گوشمان را باز کنیم و هر جا که لازم است جلوی اینها بایستیم. بسیاری از کارهای پنهانی اینها وقتی برملا شد، ناچار شدند به خاطر نگاه بینالمللی که به آن شده عقبنشینی کنند. ما باید چشم و گوش خود را باز کنیم و در حفظ میراثی که ۷ هزار سال است که به دست ما سپرده شده و ما باید آن را به دست آیندگان بدهیم بکوشیم. این وظیفهی حقوق بشری ما است.
مصاحبهکننده: فریبا والیات
تحریریه: بهمن مهرداد
برای شنیدن این مصاحبه میتوانید به فایل صوتی زیر مراجعه کنید.