میخائیل گورباچف؛ ۹۰ سالگی آقای گلاسنوست
میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود که با سیاست گلاسنوست و پرسترویکا در راه اصلاحات در سیستم این ابرقدرت تلاش کرد. پایان جنگ سرد، فروپاشی اتحاد شوروی و وحدت آلمان مدیون این سیاستمدار است.
میخائیل سرگییویچ گورباچف روز ۲ مارس سال ۱۹۳۱ در روستای پریولنوی در نزدیکی استاوروپول به دنیا آمد. گورباچف در دوران جوانی و پیش از پیوستن به حزب کمونیست اتحاد شوروی، مسئول به کار انداختن و ادارهٔ ماشینهای کمباین در زمینهای کشاورزی جمعی (کلخوز) بود. او در سال ۱۹۵۰ دبیرستان را به پایان رساند.
گورباچف در دانشگاه مسکو در رشته حقوق تحصیل کرد و در همانجا با همسر آیندهاش، رایسا آشنا شد. این دو در ماه سپتامبر سال ۱۹۵۳ ازدواج کردند. رایسا نقش بسیار مهمی در زندگی گورباچف ایفا کرد و برخلاف همسران سایر رهبران اتحاد شوروی که کمتر در انظار عمومی ظاهر میشدند، همواره در کنار او بود.
گورباچف در ۱۹۵۲ و در سن ۲۱ سالگی به حزب کمونیست اتحاد شوروی پیوست و با طی مدارج حزبی در سال ۱۹۷۰ دبیر اول حزب در استاوروپول و پس از بازگشت به مسکو در سال ۱۹۷۹ عضو هیئت سیاسی حزب کمونیست شد. او سه سال پس از مرگ برژنف و دوران کوتاه رهبری یوری آندروپوف و کنستانتین چرنینکو که به علت کهولت درگذشتند، در سال ۱۹۸۵ رهبری حزب را در دست گرفت.
میخائیل گورباچف در سن ۵۴ سالگی به عنوان هشتمین و آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی در رأس قدرت قرار گرفت. او شروع به اصلاحاتی در حزب کمونیست و اقتصاد دولتی کرد و در کنگرهٔ بیست و هفتم حزب کمونیست اتحاد شوروی در فوریه ۱۹۸۶ این اصلاحات را در سه عنوان گلاسنوست (فضای باز - شفافیت)، پرسترویکا (اصلاح اقتصادی - بازسازی)، و اسکورین (شتاب - توسعهٔ اقتصادی) عرضه کرد.
در فوریه ۱۹۸۸ گورباچف خروج نیروهای اتحاد شوروی از افغانستان را آغاز کرد و تا سال بعد تمام نیروهایش را بیرون کشید. اما جنگ داخلی در آن کشور ادامه یافت و نهایتاً مجاهدین افغانستان حکومت نجیبالله را که طرفدار شوروی و بلوک سوسیالیستی بود، سرنگون کردند. بین سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۹ حدود ۱۵ هزار نفر از شهروندان شوروی در این جنگ کشته شدند.
تلاش گورباچف برای ایجاد فضای باز سیاسی بدون اینکه خود او بخواهد باعث نفوذ انواع جنبشهای ناسیونالیستی قومی و گاهی ضد روسی در جمهوریهای شوروی شد. بسیاری از این جمهوریها خواهان استقلال از مسکو شدند. این روند در دسامبر سال ۱۹۹۱ در اجلاس روسای کشورهای روسیه، بلاروس و اوکراین و سپس عضویت هشت کشور دیگر به تشکیل "کشورهای مستقل مشترک المنافع" و فروپاشی شوروی انجامید.
تندروهایی که در حزب کمونیست و ارتش قدرت داشتند با هرگونه روندی که امکان داشت به تجزیه شوروی بیانجامد، مخالف بودند. با نزدیک شدن امکان امضای معاهده جدید، نیروهای تندرو با کودتایی تلاش کردند گورباچف را از قدرت عزل کنند. او سه روز را (۱۹ اوت تا ۲۱ اوت) در حبس خانگی در یک ویلا در کریمه گذراند و پس از آن آزاد شد و به قدرت برگشت.
در مسائل بینالمللی گورباچف سعی در افزایش ارتباطات و تعامل با غرب داشت. او با بسیاری از رهبران غربی همچون مارگارت تاچر، هلموت کهل صدر اعظم وقت آلمان غربی، و رونالد ریگان (رئیسجمهور وقت آمریکا) روابط خوبی برقرار کرد. دوستی نزدیک هلموت کهل، وگورباچف در سفر سال ۱۹۸۵ او به روسیه برای شرکت در مراسم خاکسپاری چرنیکنو (عکس) آغاز شد.
در ۱۱ اکتبر ۱۹۸۶ گورباچف و ریگان در ریکیاویک، پایتخت ایسلند دیدار کردند تا در مورد کاهش سلاحهای هستهای میانبرد در اروپا مذاکره کنند. این نهایتاً به امضای معاهدهٔ نیروهای هستهای میانبرد (آی ان اف) در ۱۹۸۷ انجامید. تلاشهای گورباچف برای پایان دادن به جنگ سرد باعث شد تا به او در سال ۱۹۹۰ جایزه نوبل صلح اعطا شود.
در پاییز سال ۱۹۸۹ گورباچف در سفر خود به جمهوری دمکراتیک آلمان که به مناسبت چهلمین سالگرد تاسیس آن صورت گرفت، سیاست پرسترویکای خود را برای اریک هونکر و دیگر رهبران آلمان شرقی سابق تشریح کرد. در همین دیدار هم بود که گورباچف جمله معروف "آنکه دیر از راه برسد، زندگی مجازاتش میکند" را بیان کرد.
در پایان سال ۱۹۸۹ دیوار برلین فرو ریخت و روند وحدت دو آلمان آغاز شد. در ۱۲ سپتامبر سال ۱۹۹۰ در مسکو قرارداد وحدت آلمان ۲ + ۴ شامل کشورهای آلمان غربی و شرقی به اضافه قدرتهای پیروز در جنگ دوم شامل آمریکا، شوروی، بریتانیا و فرانسه به امضا رسید.
گورباچف پس از بازگشت به قدرت دریافت که نه نهادهای قدرت در اتحادیه کشورهای مشترک المنافع و نه روسیه به فرمانهای او عمل نمیکنند و عملا بوریس یلتسین قدرت را به دست گرفته است. از سوی دیگر گورباچف مجبور شد بسیاری از اعضای دفتر سیاسی را اخراج و افراد "گروه هشت" که شامل هشت نفر از رهبران کودتا بودند را دستگیر کند. نهایتا گورباچف در روز ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ استعفا داد.
گورباچف پس از استعفا چند سالی با همسرش در ویلایی در کنار دریاچه "تگرن" در نزدیکی مونیخ زندگی کرد. رایسا، همسر او در روز ۲۰ سپتامبر سال ۱۹۹۹ در کلینک مونیخ بر اثر ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت.
میخائل گورباچف مهمانی است که مردم آلمان او را بسیار دوست دارند و "گوربی" خطابش میکنند. او در سالهای گذشته بارها در زمینه روابط دو کشور آلمان و روسیه به طرفین مشاوره داده و در نشستهای دولتهای آنگلا مرکل و ولادیمیر پوتین نیز حضور داشته است.
بسیاری در غرب گورباچف را بهخاطر پایان جنگ سرد ستایش میکنند. حالا اثر دستان او در "ایست بازرسی چارلی"، جایی که زمانی گذرگاه برلین شرقی و غربی و نقطه تماس نیروهای متخاصم روسی و آمریکایی بود به ثبت رسیده است. او اما زمانی در روسیه بخاطر فروپاشی شوروی و مصائب اقتصادی آن از محبوبیت کمی برخوردار بود. نسل جوان اما از اهداف پرسترویکای گورباچف و آزادیهای حاصل از آن خشنود است.