1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مقابله با افسردگی با روش‌های غیرمتداول

۱۳۹۰ بهمن ۲۲, شنبه

برای مقابله با افسردگی معمولا ورزش، برنامه روزانه منظم و خواب کافی توصیه می‌شود. اما اینکه در موارد حاد شوک الکتریکی و پرهیز از خواب می‌تواند تأثیر مثبت در بهبود آن داشته باشد از یافته‌های جدید پزشکی است.

https://p.dw.com/p/1422L
عکس: Fotolia/konradbak

افسردگی یکی از بیمارهای روحی شایع در عصر حاضر است. در مراحل پیشرفته بیماری، دیگر حتی دارو و جلسات مرتب نزد روانشناس نیز تأثیری در وضعیت بیمار ندارد. اما پزشکان برای مقابله با افسردگی گاهی روش‌های غیرمتداولی را بکار می‌برند که اتفاقا به بیماران برای بیرون آمدن از چاله‌های عاطفی کمک می‌کند.

درمان افسردگی با کمک "برق"

یکی از این روش‌ها شوک‌ درمانی برقی است که معمولا در مورد بیمارانی که مبتلا به افسردگی حاد هستند بکار برده می‌شود. درمان با ضربه‌های الکتریکی در ذهن بیشتر افراد تصویر بیماری را تداعی می‌کند که از درد به خود می‌پیچید. اما واقعیت این است که در حال حاضر کاربرد چنین روش درمانی کاملا بدون احساس کوچکترین دردی انجام می‌شود. بیماری که این روش را انتخاب می‌کند در هشت تا ده جلسه‌ی ده دقیقه‌ای هر بار داروی بیهوشی و همینطور داروی شل‌کننده عضلات دریافت می‌کند. شبکه‌ای از الکترودها نیز روی سر بیمار نصب می‌شود. بیمار ضربه‌های الکتریکی که به مغز وارد می‌شوند را اصلا حس نمی‌کند.

اما با این وجود، پزشکان این روش درمانی را برای هر بیماری تجویز نمی‌کنند. تنها بیمارانی که در آنها علايم بسیار حاد افسردگی دیده می‌شود، تحت چنین درمانی قرار می‌گیرند، به طور مثال کسانی که در مورد آنها این خطر وجود دارد که دست به خودکشی بزنند و دارو و ملاقات‌های مرتب با روانشناس در حال آنها تغییری ایجاد نکرده است.

Dossierbild Symbol Depression Bild 3
در مراحل پیشرفته افسردگی، دیگر حتی دارو و جلسات مرتب نزد روانشناس نیز تأثیری در وضعیت بیمار نداردعکس: fotolia/Kwest

آیا شوک‌درمانی الکتریکی روشی خشونت‌آمیز است؟

هر قدر هم که این روش موفق و تأثیرگذار باشد، اما بکار بردن آن بسیار بحث‌برانگیز است. مخالفان آن می‌گویند که کاربرد این روش به مغز آسیب می‌رساند و عملی خشونت‌آمیز است. میشائیل گروتسینگر (Michael Grözinger)، روانپزشک آلمانی از کلینیک دانشگاه آخن در این مورد می‌گوید: «چنین درمانی مانند عمل جراحی آپاندیس از لحاظ حقوقی آسیب به بدن محسوب می‌شود و تنها در صورت اجازه و موافقت بیمار یا سرپرست او انجام می‌شود.»

قبل از هرگونه اقدامی، روانپزشکان بیمار را در جریان عوارض جانبی شوک درمانی برقی قرار می‌دهند، از جمله سردردهای خفیف، حالت تهوع، گرفتگی عضلات و در موارد معدود از دست دادن حافظه و حتی مرگ. گروتسینگر می‌گوید: «این درست است. در بین ۷۵ هزار بیمار که تحت این روش درمانی قرار می‌گیرند، یک بیمار جان خود را از دست می‌دهد. این را نباید مخفی کرد.»

به گفته او موارد انگشت‌شمار مرگ هم یا به دلیل بکارگیری غلط این روش رخ می‌دهد یا بدلیل عدم تشخیص ناراحتی‌های قلبی در معاینه پیش از شروع دوره درمانی. بنا بر گفته گروتسینگر از هر ده بیمار تنها یک نفر این روش درمانی را رد می‌کند.

در عین حال برخی از بیماران انتظاری غیرواقعی از این روش درمانی دارند. به همین دلیل این روانپزشک آلمانی تأکید می‌کند که شوک‌درمانی برقی روشی معجزه‌آسا نیست و روی برخی افراد جواب نمی‌دهد و آنها بایستی همچنان از داروهای ضدافسردگی استفاده کنند.

پرهیز از کم‌خوابی یا پرهیز از خواب؟

در مورد افسردگی معمولا شنیده می‌شود که باید از کم‌خوابی دوری کرد. اما از طرفی دیگر روانپزشکان دریافته‌اند که پرهیز از خواب، به عبارت دیگر "بیدار درمانی" از روش‌های غیرمتداول و در عین حال مؤثر برای مقابله با افسردگی است. منع کردن افراد از خوابیدن معمولا فرد را یاد شکنجه می‌اندازد. اما در کلینیک‌های روان‌درمانی از این روش به عنوان روشی خوشایند در گروه‌درمانی استفاده می‌شود. این روش بایستی دو تا سه بار در هفته به طور مرتب انجام شود تا تأثیرگذار باشد.

Symbolbild Stress Depression
پرهیز از خواب از روش‌های غیرمتداول و در عین حال مؤثر برای مقابله با افسردگی استعکس: fotolia/Olga Lyubkin

گروتسینگر می‌گوید هیچ روش درمانی دیگر به اندازه‌ی "بیدار درمانی" موفقیت‌آمیز نیست. "بیداردرمانی" روی تقریبا ۶۰ درصد بیماران افسردگی تأثیر مثبت دارد.

پرهیز از خواب معمولا به طور گروهی توصیه می‌شود. در کلینیک‌های روان‌درمانی بیماران یا تمام شب را بیدار می‌مانند یا ساعت ۲ نیمه شب از خواب بیدار می‌شوند و با هم به آشپزی یا بازی می‌پردازند و یا پیاده‌روی می‌روند. روز بعد از شب‌نشینی علائم افسردگی در بیمار به طور وضوح کم‌رنگ‌تر می‌شود.

متأسفانه این تأثیر معمولا گذار است و تنها در ۱۵ درصد از بیماران تأثیری دراز مدت دارد. اما با این حال گروتسینگر می‌گوید: « برای برخی از بیماران حس بهبود یافتن توسط تجربه‌ای شخصی مانند پرهیز از خواب بسیار تأثیرگذار است. امید درآنها دوباره بیدار می‌شود و آنها متوجه می‌شوند که خود می‌توانند در مقابله با بیمارشان نقشی ایفا کنند. حسی که هنگام استفاده از داروهای افسردگی به ندرت بوجود می‌آید.»

AZ/MM