ماریون توما، رانندهی اتوبوس و تراموا
۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبهبه عقیدهی ماریون توما هر روز، روز متفاوتی است. یا این فلسفه زندگی حرفهای او ابعاد تازهای به خود میگیرد.این زن ۳۵ ساله، رانندگی روزانه با اتوبوس گازسوز خود را در مسیر معمول، نزدیک مرکز شهر آوگسبورگ، با وجود گذشت زمان، همچنان هیجانانگیز میداند. پیمودن این مسیر سه ساعت طول میکشد و در بین راه نیز استراحتی وجود ندارد. به همین دلیل رانندگی در آن برای همکاران سیگاری او، که مجبورند ممنوعیت آن را هنگام رانندگی رعایت کنند، ناخوشایند است.
این زن راننده، تمام جزئیات مسیر خود را دقیقاً میداند. اما هدایت یک اتوبوس آکاردئونی هجده متری در شلوغی صبحگاهی نیاز به تمرکز فراوان دارد. با وجود تمام شتاب و شلوغی، ماریون توما فوتوفن موفقیت را میداند. او در هر وضعی خوشبرخورد و آمادهی کمک به دیگران باقی میماند.
اتوبوس آکاردئونی در ترافیک
ماریون توما امروز دیگر نمیتواند حرفهی دیگری را برای خود تصور کند. البته او اتفاقی این کار را پیدا کرده است و در این باره میگوید: «من آگهی این کار را در روزنامه خواندم و درخواست استخدام خود را فرستادم و در گزینش پذیرفته شدم.»
ماریون ادامه میدهد:«ابتدا رانندهی تراموای شهری بودم. اما دو سال بعد گواهینامه رانندگی اتوبوس را نیز دریافت کردم و حالا میتوانم با هر دوی آنها رانندگی کنم.» خانم راننده اتوبوس پیشتر به عنوان رانندهی شرکت پست در شهر مونیخ کار کرده است. اما از فشار کار، شتاب روزمره و گمشدن در جمعیت آن کلانشهر خرسند نبوده است. در حال حاضر او با شهر آوگسبورگ سر و کار دارد که جمعیتی نزدیک به ۲۵۰ هزار نفر دارد و مأنوسشدن با آن آسانتر است. با این حال ماریون توما برای سکونت جای آرامتری را انتخاب کرده است: روستایی در حدود ۳۰ کیلومتری شهر کوچک بوبینگن، زادگاه اصلیاش. این زن جوان زندگی در حومهی شهر و آرامش و هوای تازهی آن را دوست دارد.
«همسرم هم رانندهی اتوبوس است!»
ماریون توما متأهل است. شوهر او نیز رانندهی اتوبوس است. این زوج "راننده" اما فرزندی ندارند، چون ماریون در مورد سازگاری کار و بچهداری تردید دارد. او میگوید: «فکر می کنم تصمیم بچهدار شدن امروزه کمی دشوار است. من دوست دارم کار کنم و به نظرم کار و بچهداری با هم سازگار نیستند.»
ماریون توما در کار خود، معاشرت با مردم را بسیار دوست دارد و ممکن است در روز به مسافران خوشرویی نیز برخورد.
اما او تجربهی برخورد با افراد دردسرساز را هم داشته که همیشه میتوانند اثری منفی داشته باشند. ماریون به شکلی روزافزون جوانانی را دیده است که با بطریای در دست وارد تراموا شده، در صندلیهای پشتی نشسته و در تمام مدت دو ساعت رانندگی او، برای ترامواسواری و نوشیدن الکل پیاده نشدهاند. دیدن این جوانان روی صفحه دوربین مداربستهی اتوبوس، احساس ناخوشایندی به ماریون میدهد.
«دو بار مسافرت به یک جا؟ - هرگز!»
ماریون توما گاهی نیز برای مقاصد شخصی پشت فرمان مینشیند. در عین حال کمتر از ماشین خود استفاده میکند و معمولاً برای سرکار رفتن و بازگشت به خانه از آن استفاده میکند و برای سایر کارها دوچرخه را ترجیح میدهد. او میگوید: «من به هر حال تمام روز را پشت فرمان مینشینم. بنابراین کمی تحرک برایم بد نیست.» او برای شادابی، دوست دارد در صورت امکان هر روز پیادهروی کند.
وقتی ماریون توما به مرخصی میرود، میخواهد مکانهای تازهای را ببیند. به همین دلیل هرگز دو بار به جایی یکسان سفر نمیکند. او در پی تنوع است. رانندگی اتوبوس را دوست دارد؛ هر چند گاهی مجبور است، یک مسیر را شش بار پیاپی رانندگی کند. او باور دارد که «هر بار مسیر جدیدی را میپیماید.»