فریتس رُت، گالری
۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبهمرگ راهی هم به سوی زندگیست
ساختمان مؤسسه کفنودفن
این مکان عجیب، ساختمانی برای همراهی کسانیست که روزهای آخر عمر خود را میگذرانند. ساختمانی در یک بیشهی کموبیش مرتفع در اطراف شهر "برگیشگلادباخ" در ایالت نوردراین-وستفالن آلمان؛ ساختمانی برای سوگواری و همچنین آموختن رفتار سوگواری.
فریتس رُت، مدیر مؤسسه کفنودفن
فریتس رُت در کتابخانه مؤسسه خود. و چه خواهد شد اگر پزشکان در او هم "بیماریای بیدرمان" تشخیص دهند؟ او با وجود این هزاران ایده جدید در سر دارد. او در هر شرایطی مراقب اندام خود است: «من ۱۱۵ کیلو وزن دارم و ۱۸۲ سانتیمتر قد. برای چنین قدی، وزن باید ۱۰۰ کیلو باشد.» فریتس با وجود این از سوشی نمیگذرد.
اتاق سوگواری
تمام اتاقهای سوگواری و خاکسپاریِ این به قول فریتس رُت "هتل ییلاقی روح"، پنجره دارند. این سبب میشود که نگاه عزاداران به طبیعت زنده بیافتد و بدین ترتیب فراموش نکنند که زندگی ادامه دارد، و اصلا باید ادامه داشته باشد!
تابوت
بازماندگان میتوانند در این کارگاه روی تابوتها نقاشی کنند، صندوق خاکستر را خود بسازند یا ماسکی از مرده بسازند. رُت مطمئن است گذراندن یک ساعت با یک مرده بسیار آموزنده است.
باریکهی دلتنگی
هنر برای فریتس رُت بهترین وسیله تحریک احساسات است. "باریکهی دلتنگی" راهی زیرزمینیست که با استفاده از هنر و به همراه هنر، بازماندگان را پس از سوگواری عزیزانشان در دنیای احساساتشان هدایت میکند. این یک سفر سراسر احساسیست. هدف: درک مرگ و انگیزهای دوباره برای زندگی دوباره.
خبر
خبر مرگ یکی از عزیزان همچون آوار بر سر بازماندگان سرازیر میشود. این لامپ تداعیکننده زندگی روزمره ماست. پس از نخستین شوک، موج خاطرات در ذهن به راه میافتد.
لحظههای زندگی
این اتاق خاطرات است. در این اتاق به بازماندگان یادآوری میشود که هر رابطهای که در زندگی وجود دارد، از دوستی تا ازدواج، ابدی نیست.
بریگیته
یک دیوار با نامی که بر روی آن نوشته شده به یاد میآورد که ما در زندگی تنها نیستیم، و البته در مرگ هم همینطور. و به یاد میآورد که، چه زنده و چه مرده، ما با دیگران در ارتباط هستیم.
وقت نیست
به گفته فریتس رُت ، «هر کس زمان خود را دارد.» در تمام سوگواریهایی که در پی یک مرگ میآیند، رخدادهای مضحکی هم وجود دارد که بازماندگان باید آنها را هم به خاطر داشته باشند. فریتس رُت به همین دلیل تلاش میکند در لابهلای مراسم جدی، موقعیتهای خندهداری هم پیرامون ویژگیهای مرده ذکر شود.
اسکیت
اسکیت یک کودک مرده نشان میدهد که میتوان مردگان را با استفاده از کوچکترین یادگاریها، زنده در دنیای اطراف حس کرد. نُوالیس، شاعر و نویسندهی آلمانی در جایی گفته است: «من یک تصویر را در هزاران چیز میبینم.» فریتس رُت بر همین اساس میگوید: «باید با دل دید.»
بازیگر
زندگی یک قمار بزرگ است. نباید آنرا باخت. فریتس رُت به همین دلیل فرا میخواند: «در انتظار بهشت پس از مرگ نباشید، بلکه آن را در زندگی بجویید.»
بنبست
اما انسان در زندگی گاهی واقعایا دستکم اینطور به نظر میرسد که به در بسته رسیده است. پس از مرگ همسر یا فرزند یا پدر و مادر یا یک دوست خوب چه باید کرد؟ فریتس رُت با نقل شعری از هیلده دومین، شاعر زن آلمانی به این پرسش پاسخ میدهد: «خسته نشو، بلکه آهسته همچون یک پرنده، دستانت را به سوی جادوی زندگی دراز کن.»
باغ ژاپنی
پیام این باغ: در کنار اندوه و درد، زیبایی هم وجود دارد. صدای شرشر آب، نوای پیچش باید در میان درختان و رنگهای طبیعی حسی از زندگی را به بازماندگان منتقل میکنند.
قبر فریتس
قبر مردهای همنام. رؤیای فریتس رُت: «انسانها باید با مرگ همانطوری رفتار کنند که با زندگی و عشق رفتار میکنند!»