«عدم صلاحیت آیتالله خامنهای رازی آشکار است»
۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبهمهدی کروبی در نامه خود از حق عزل رهبری توسط خبرگان نوشته و یادآوری کرده که این مجلس باید جلوی "رهبری را به واسطه اهمال در انجام وظایف یا استفاده نادرست از اختیارات" خود بگیرد.
کروبی در این نامه همچنین خواهان منع شکنجه و هتک حرمت دستگیرشدگان، ضرورت علنی بودن محاکمات و مستند بودن احکام دادگاهها شده است. وی با اشاره به حضور آشکار سپاه در عرصه سیاست و اقتصاد، خواسته که چگونگی و قانونی بودن این ورود توسط خبرگان بررسی شود.
سعید رضویفقیه، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در گفتوگو با دویچه وله از مسئولیت و مشروعیت خدشهدار شده آیتالله خامنهای میگوید و عدم صلاحیت وی را رازی میداند که دیگر سر به مهر نیست.
دویچه وله: آقای کروبی از مجلس خبرگان گله کرده که چرا به اعمال و رفتار رهبر و نهادهای زیر نظر ایشان، آنطور که باید نظارت نمیکند. آیا مجلس خبرگان واجد ترکیب یا ظرفیتی هست که به این خواست پاسخ دهد؟
سعید رضویفقیه:
از نظر حقوقی بله. اعضای خبرگان با هر تفسیری که از قانون اساسی وجود داشته باشد، در نهایت اختیار عزل و نصب رهبری را دارند و باید بر اقدامها و تصمیمات وی نظارت کنند. خبرگان با توجه به موقعیت رهبری در ۲۰ سال گذشته، و بهویژه در ۱۰ سال گذشته، عملا وارد چنین مضامینی نشده، اما اینک موسم آن است که به وظیفه و مسئولیت تاریخی خود عمل کند.نامه در ۲۳ شهریور نوشته شده ولی چرا آقای رفسنجانی هنوز سکوت خود را نشکسته و واکنشی در باره آن نشان نداده است؟
آقای رفسنجانی نمیتواند در شرایط فعلی به نامه آقای کروبی پاسخ علنی بدهد. همچنین نمیتوانسته که این نامه را بهعنوان یک سند در خبرگان طرح کند و به بحث بگذارد. همه ما میدانیم که شرایط کنونی بغرنج است و تغییر و جابهجایی رهبر چه هزینههای گزافی میتواند برای کشور و مردم داشته باشد.
آقای کروبی با نوشتن این نامه به مسئولیت خود عمل کرده و علمای خبرگان و علمای بیرون از آن را در برابر مسئولیت تاریخی خود قرار داده است. ایشان افکار عمومی را هم با این موضوع روبرو کرده که دقت کنند آیا آقای خامنهای مشروعیت کافی را برای ادامه رهبری نظام دارد یا نه. آقای کروبی بدنه مسئولان جمهوری اسلامی را نیز متوجه این نکته کرده که رهبری آقای خامنهای چیزی نیست که بتوان دربست و چشم بسته آن را پذیرفت.
فکر میکنید اشاره مستقیم آقای کروبی به موقعیت مساوی رهبر در قبال قانون اساسی و سایر قوانین، میتواند نقشی در گذار افکار عمومی از تقدس ساخته شده برای آقای خامنهای ایفا کند؟
به نظر من عدم صلاحیت آیتالله خامنهای برای مقام رهبری، امروزه به یک سرّ عمومی تبدیل شده است. این سر را همگان میدانند، ولی از طرف دیگر نمیخواهند بیاناش کنند. این در خواص جناح راست هم موضوع بحث شده است. ناتوانی آیتالله خامنهای حتی برای حل و فصل اختلافات جناح راست نیز بر همه روشن است.
مخالفت کتبی ایشان با منصوب شدن مشایی توسط آقای احمدینژاد تنها وقتی پذیرفته شد که کیهان این نامه را علنی کرد. ما تا این حد با پایین بودن مشروعیت و اقتدار رهبری در حل و فصل مسایل روبرو بودهایم.
آقای کروبی شجاعت این را داشته که این سر عمومی را با صراحت اعلام کند. امروزه بیش از هر زمان دیگر، روحانیت شیعه، مراجع تقلید و اعضای خبرگان هستند که مسئولیت موضعگیری در برابر خطاها و بدعتهای جریان حاکم و آیتالله خامنهای را دارند.
در عین حال بسیاری از مردم و تحلیلگران میگویند، نظامیان و سپاه ظاهرا خود آقای خامنهای را هم کنار زدهاند. شما با این نگاه موافقید؟
نه. من هنوز قرینهای ندیدهام که نشان دهد سپاه دارد امور را کنترل میکند. سپاه بسیار قدرتمند شده، اما هنوز بازوی جناح حاکم و جریانی است که راس آن آیتالله خامنهای است. سپاه هنوز بدون در نظر گرفتن جریان حاکم به طور مستقل عمل نمیکند.
آقای کروبی در پایان نامه خود، مسئولیت مجلس خبرگان در قبال "بیکفایتی، گزافهگویی، بیادبی و گستاخی دولت" را نیز یادآور شده است. فکر میکنید آقای رفسنجانی دستکم در مواجهه با دولت دهم، واکنشی از خود نشان دهند؟
آیتالله خامنهای در یکسال و نیم گذشته به طور علنی و موکد از دولت آقای احمدینژاد دفاع کرده و در پنج سال و نیم گذشته نیز از دولت و قوه مجریه به عنوان یک زایده اجرایی نهاد رهبری بهره برده است. در نتیجه امکان رویارویی مستقیم مجلس خبرگان با دولت فعلی وجود ندارد. اما فکر میکنم آقای رفسنجانی همچنان برای قانع کردن آیتالله خامنهای و سایرین تلاش خواهد کرد تا دست از حمایت احمدینژاد بردارند.
مهیندخت مصباح
تحریریه: بابک بهمنش