شب دراز بروکسل
۱۳۸۶ تیر ۲, شنبهبرخی ناظران معتقدند که مقاومت ورشو علیه وزن آرای آیندهی کشورهای عضو، این مذاکرات را تا مرز ناکامی پیش برد. به نظر آنان تلاش برای منافع و خودخواهیهای ملی، نشست سران اتحادیهی اروپا را به نمایشی که در شأن این اتحادیه نیست تبدیل ساخت.
تفسیری از برند ریگرت (Bernd Riegert)، همکار دویچه وله در این زمینه:
اتحادیهی اروپا با ۲۷ کشور عضو تقریبا هدایتناپذیر شده است. مناقشه بر سر قراردادی که نام فریبندهی پیمان اصلاحات را به خود گرفته است، نشان میدهد که دولتهای عضو عمدتاً علیه یکدیگر فعالیت میکنند. شب دراز بروکسل آشکار ساخت که اصلاحات بنیادی برای روال تصمیمگیریها تا چه اندازه ضروری است.
لهستان میخواست به اروپا ثابت کند که چقدر مهم است. صدراعظم آلمان و رئیسجمهوری فرانسه بر سر کارگردانی نشست سران مسابقه گذاشته بودند. از روح باشکوه اعلامیهی برلین به مناسبت پنجاهمین سالگرد اتحادیهی اروپا و از همبستگی اثری نبود.
رهبران کشورهای اتحادیهی اروپا در ماه مارس وعده داده بودند که اروپا را پیش ببرند. اما در بروکسل در عمل چنین چیزی متحقق نشد. اگر آشکارا هم گفته نشود، یک چیز روشن است: اروپایی با دو سرعت متفاوت در پیش است. گروه بزرگی از کشورها، امرهمپیوندی را به تنهایی پیش خواهند برد و برخی دیگر مانند لهستان و بریتانیا در حاشیه و عقب خواهند ماند.
نباید این همه مصالحه با لهستان انجام میگرفت. صدراعظم آلمان به عنوان رئیس شورای اتحادیهی اروپا باید استوار میماند. سایر کشورها نیز باید بطوریکپارچه مرزهای رواداریشان را به لهستان نشان میدادند. اما این یکپارچگی برقرار نشد و بنابراین قمار ادامه یافت تا فرمولی به دست آمد که هیچکس نمیتواند آن را به درستی برای یک شهروند عادی اتحادیهی اروپا توضیح دهد.
اینک قرار است، پیمان اصلاحات ـ اگر روزی تصویب شود ـ در بخشهایی معین و در زمانهای متفاوت از قوه به فعل درآید. سیستم رایگیری بر مبنای اکثریت دوبرابر از کشورهای عضو و جمعیت آنها مورد توافق قرار گرفت، اما دیرتر از موعد عملی خواهد شد. معلوم نیست این کار چه معنایی دارد. یا این سیستم عادلانه و خوب است، پس باید آن را هر چه سریعتر به اجرا درآورد، یا آنگونه که لهستان میگوید ناعادلانه است، پس باید آن را یکسره کنار گذاشت.
این نشست بار دیگر مانند بازار شده بود. نمایشی که در شأن اروپا نبود و اشتیاق شهروندان اتحادیهی اروپا را برای اروپای واحد افزایش نخواهد داد. بدبینی نسبت به گسترش بعدی این اتحادیه به کشورهای غرب بالکان، پس از این غوغا به مراتب بیشتر خواهد شد. زیرا این پرسش مطرح است که اتحادیهی اروپا با ۳۰ یا ۳۴ کشور چگونه عمل خواهد کرد، هنگامی که با ۲۷ کشور نمیتواند به درستی عمل کند؟