1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

روزنامه ”ال پايس“: سربرآوردن خطری جدید در عراق

۱۳۸۶ آذر ۲۸, چهارشنبه

در تفسيرهاى روز ۱۹ دسامبر مطبوعات اروپا به دو موضوع اشاره شده است.نخست،حمله نظامى تركيه به شمال عراق به منظور سركوب نيروهاى شورشى و دوم، اعلام كناره گيرى كاسترو، رهبر سالخورده و بيمار كوبا، از سمت هاى دولتى و حزبى.

https://p.dw.com/p/Cdqn
تانک‌های ترکیه در حال نزدیک‌شدن به مرزهای شمال عراق
تانک‌های ترکیه در حال نزدیک‌شدن به مرزهای شمال عراقعکس: AP

در تفسيرهاى روز ۱۹ دسامبر مطبوعات اروپا به دو موضوع مهم اشاره شده است. نخست: حمله نظامى تركيه به شمال عراق به منظور سركوب نيروهاى شورشى كرد در اين مناطق است. برخى از روزنامه هاى اروپا اين عمليات نظامى تركيه را مخرب، و باعث تداوم نا امنى در عراق مى دانند.

دوم: اعلام كناره گيرى فيدل كاسترو، رهبر سالخورده و بيمار كوبا، از سمت هاى دولتى و حزبى خود بود كه در مطبوعات اروپا انعكاسى گسترده داشت. نقش دوگانه كاسترو به عنوان حافظ استقلال كوبا و به مثابه مسبب شرايط نا بهنجار اقتصادى– سياسى موضوع بررسى بسيارى از روزنامه هاى آلمان بود.

روزنامه اطريشى ”اشتاندارد“ درباره حمله نظامى تركيه به شمال عراق مى نويسد:

«به لحاظ نظامى اين راه پيمايى در كوه هاى برفى قنديل بى اهميت است. حمله ۳۰۰ سرباز تركيه به عراق بيش از هر چيز، به نمايش گذاشتن قدرت تركيه است. در پس اين حمله، مسئله همه پرسى در شهر نفت خيز كركوك نهفته است. تركيه خواهان اين است كه شهر كركوك تحت نظارت حكومت محلى كردان قرار نگيرد. زيرا اين اقدام سبب تقويت اقتصادى و سياسى منطقه خودمختار كردستان در عراق خواهد شد و بدنبال آن اعتماد به نفس كردها در تركيه نيزافزايش يافته و مى تواند احياى روياى كردستان واحد را در پى داشته باشد.»

روزنامه ”ال پايس“ چاپ اسپانيا درباره پيامدهاى خروج سربازان انگليسى و حمله تركيه به شمال عراق مى نويسد:

«درست در زمانيكه به نظر مى رسد وضعيت امنيتى در عراق رو به بهبودى گذاشته است، خطرات جديدى سر برمى آورند. تركيه با شروع حملات به مواضع كردها در شمال عراق دست به گشايش جبهه اى جديد وغير ضرورى زده است. نيروهاى انگليسى با خروج خجالت آور خود از جنوب عراق سبب تقويت احساس پيروزى در ميان شيعيان شورشى و نيروهاى القاعده شدند.

سربازان انگليسى، بى آنكه موفق به برقرارى صلح در مناطق جنوبى شده باشند، خاك عراق را ترك كردند. حال مردم عراق بايد در وضعيتى نا امن زندگى كنند. بدترين چيزى كه در اين وضعيت مى توانست بوجود آيد، ايجاد ميدان هاى نبرد جديدى در مناطق كردنشين بود. بايد در اين ميان اشاره كرد كه حملات تركيه نقض آشكار حقوق بين المللى است.»

روزنامه ”برلينر تسايتونگ“ چاپ آلمان نگاهى به عمليات نظامى تركيه در شمال عراق دارد و دراينباره مى نويسد:

« كردها تاكنون بازنده اصلى ماجرا بوده اند. گروه پ. ك. ك. بايد اين درس را بيآموزد كه نه تنها در تركيه، بلكه در كشورهاى همسايه نيز به لحاظ نظامى نمى تواند به حيات خود ادامه دهد. اين گروه با اين تصور، كه مى تواند كشورهاى منطقه و امريكا را در مقابل يكديگر قرار دهد، در محاسبات خود دچار خطا شده است. هنوز روشن نيست كه آيا تركيه مى تواند از پيروزى خود خوشنود باشد. تا زمانيكه تركيه حقوق اقليت كرد را به رسميت نشناسد، هر پيروزى تنها تنفسى گذارا است و راه حلى براى منازعات نيست.»

روزنامه آلمانى ”اوست زى تسايتونگ“ با ترديد درباره اعلام كناره گيرى فيدل كاسترو از سمت هاى خود مى نويسد:

«ظاهراً اين وداع به صورت قسطى صورت مى گيرد. پرسش اساسى اين نيست كه در چه زمانى آخرين چهره سوسياليسم از قدرت كناره گيرى مى كند، بلكه پرسش واقعى اينست كه پس از وى چه اتفاقى خواهد افتاد. جانشين و برادر وى، رائول، ۷۶ سال دارد و ميان سياست با مشت هاى آهنين و گشايش ترديد آميز ديپلماتيك در نوسان است. نشانه اى از شروع اصلاحات، كه كشور جزيره اى كوبا بدان واقعاً نيازمند است، به چشم نمى خورد. اين اصلاحات مى تواند كوبا را از چنگ دشمن قديمى خود، يعنى امريكا، بيرون برد. گرچه فيدل كاسترو و رفقايش بر اين باورند كه سوسياليسم در شكل كنونى خود با هواى آفتابى، رقص (زامبا) و ميلياردها پول نفت از سوى ديكتاتور چپگراى ونزوئلا، هوگو چاوس، تا ابد برپا خواهد ماند. شعار كاسترو”يا سوسياليسم يا مرگ“ مى تواند جاويدان باشد و همچنان برجا بماند.»

روزنامه ”برانشويگر تسايتونگ“ چاپ آلمان در تفسير خود درباره تمايل فيدل كاسترو مبنى بر كناره گيرى از قدرت مى نويسد:

« مسلماً فيدل كاسترو شرايط درمانى و بهداشتى در كوبا را بگونه اى مثبت متحول ساخت و رفتن كودكان به مدارس را سبب شد. اما به لحاظ سياسى كوبا را به ورطه نابودى كشاند. كاسترو، انقلابى ريشدار، ده ها سال با مشت هاى آهنين بر كوبا فرمان راند. كاسترو به طرز ويژه اى ضامن استقلال كوبا است. اما آمريكا نقشى تعيين كننده براى آينده كوبا دارد. بعيد به نظر مى رسد كه در دوره زمامدارى جورج بوش، امريكا از اشتباهات خود درس بگيرد. بدين خاطر بايد همزمان با چشمانى گريان و خندان از كاسترو وداع كرد.»