1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

خانواده‌های زندانیان: اعتصاب را شکستیم، روزه می‌گیریم

۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

در پی درخواست چهره‌های سرشناس سیاسی از خانواده‌های زندانیان برای شکستن اعتصاب غذا، این خانواده‌ها اعلام کردند که به جای اعتصاب دست به روزه سیاسی می‌زنند. سه نفر از زندانیان نیز اعلام اعتصاب غذای خشک کرده‌اند.

https://p.dw.com/p/OcjY
تجمع خانواده‌های زندانیان سیاسی در برابر زندان اوین
تجمع خانواده‌های زندانیان سیاسی در برابر زندان اوینعکس: greenpower.com

بهمن احمدی امویی، مجید توکلی و کیوان صمیمی از روز دوشنبه چهارم مرداد در اعتصاب غذای خشک به سر می‌برند. ۱۴ زندانی دیگر بند ۳۵۰ اوین نیز از همان روز دست به اعتصاب غذای تر زده‌اند.

خانواده‌های این ۱۷ زندانی نیز از روز دوشنبه ۱۱ مرداد به منظور همبستگی با فرزندانشان دست به اعتصاب غذا زدند. دو روز پس از اعتصاب غذا و تحصن خانواد‌ه‌ها مقابل زندان اوین و دادگستری تهران، زهرا رهنورد و پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی، به دیدن آنها رفته و از آنان درخواست کردند که به اعتصاب غذای خود پایان دهند.

این خانواده‌ها به احترام زهرا رهنورد و مادر سهراب اعرابی، تصمیم گرفتند تا اعتصاب خود را به روزه تبدیل کنند.

پرستو سرمدی همسر حسین نورانی‌نژاد یکی از زندانیان اعتصاب‌کننده به دویچه‌وله گفت: «ما این اعتصاب را به روزه تبدیل کردیم و مطابق خواست خانم رهنورد و آقای کروبی و همین طور خانم اعرابی، از همسران‌‌مان هم می‌خواهیم همین کار را کنند و اعتصاب را کنار بگذارند. منتهی ما هیچ ارتباطی با همسران‌مان نداریم و متأسفانه به‌جای این که این ارتباط برقرار شود، امروز نیروهای امنیتی حتی آمده بودند برای بازداشت مادر همسر من و می‌دانم که با مادران سایر کسانی هم که اعتصاب کرده‌اند، چنین رفتارهایی شده که برای ما خیلی عجیب است. در صورتی که ما از آنها می‌خواهیم که فقط امکان ارتباط ما با عزیزان‌مان را فراهم کنند تا ما پیغام این بزرگان را به آنها برسانیم که ازشان خواسته‌اند اعتصاب‌شان را بشکنند».

حسین نورانی‌نژاد عضو جبهه مشارکت از ۲۶ شهریورماه در زندان به سر می‌برد
حسین نورانی‌نژاد عضو جبهه مشارکت از ۲۶ شهریورماه در زندان به سر می‌برد

حمله و تهدید خانواد‌ه‌های زندانیان اعتصاب‌کننده برای بار اول نیست که رخ می‌د‌هد. به گزارش کلمه به نقل از خانواده های زندانیان سیاسی، روز ۱۳ مرداد نیز نیروهای پلیس ضد شورش که باتوم در دست داشتند با حمله به خانواده های زندانیان سیاسی در سبزه میدان تهران مقابل دراصلی اداره کل دادستانی تهران، عکس های زندانیان سیاسی را به زور از دست خانواده‌ها بیرون کشیدند و ضمن پاره کردن عکس ها، به مادران زندانیان فحاشی و توهین کردند.

خانم منور هاشمی مادر مجید دری یکی دیگر از زندانیان اعتصابی می‌گوید دلش می‌خواهد که به درخواست خانم رهنورد و مادر سهراب عمل کرده و اعتصاب غذایش را بشکند اما نمی‌تواند: «راستش ما دوست داریم پایان دهیم، ولی وقتی احساس می‌کنیم که بچه‌ها و عزیزان‌مان آنجا هستند و به آن حال و روز افتادند، اگر بخواهیم چیزی هم بخوریم، نمی‌توانیم. از گلوی‌مان پایین نمی‌رود که بخواهیم چیزی بخوریم. وگرنه آن‌ها محترمند و خیلی هم عزیز هستند. منتهی ما خودمان نمی‌توانیم».

ژیلا بنی‌یعقوب همسر بهمن احمدی امویی که در اعتصاب غذای خشک به سر می‌برد نیز در این مورد چنین می‌گوید: «راستش من از دیروز (۱۳ مرداد) که مطلع شدم بهمن از روز اول در اعتصاب غذای خشک بوده، واقعاً نگرانی‌ام چند برابر شده و فقط می‌توانم بگویم که خیلی نگرانم. روش ما هم برای پیگیری خواسته‌های‌مان، همان روش مسالمت‌آمیزی است که وجود دارد. واقعیت قضیه این است که نمی‌توانیم بگوییم به‌طور رسمی هم همه‌ی خانواده‌ها در اعتصاب غذا هستند، اما یک واقعیت وجود دارد. در واقع آن قدر شرایط روحی بدی برای خانواده‌ها وجود دارد که نمی‌توانند غذا بخورند و پذیرفته‌اند که به‌جای اعتصاب غذا روزه بگیرند. اما به‌ویژه چون من با خانواده‌ها در تماس هستم و مادران را می‌بینم، مادرانی که مسن هم هستند، واقعاً از روزی که شنیدند فرزندان‌شان در اعتصاب غذا هستند، این‌ها هم غذا نخوردند و همه‌شان ضعیف و رنجور و خیلی نگران هستند».

اعتصاب غذا: چاره‌ای در ناگزیری

بهمن احمدی امویی از ۳۰ خرداد در زندان به سر می‌برد و ۱۰ روز است که دست به اعتصاب غذای خشک زده
بهمن احمدی امویی از ۳۰ خرداد در زندان به سر می‌برد و ۱۰ روز است که دست به اعتصاب غذای خشک زده

از زمان اعلام اعتصاب غذای زندانیان بند ۳۵۰ اوین، بسیاری از فعالان سیاسی این روش اعتراض را نادرست خوانده و خواستار پایان دادن به آن شده‌اند. زهرا رهنورد و پروین فهیمی نیز در دیدار با خانواده‌های اعتصاب‌کننده از آنان خواستند تا به اعتصاب غذای خود پایان دهند.

ژیلا بنی‌یعقوب می‌گوید همسرش بهمن احمدی امویی همیشه با اعتصاب غذا مخالف بوده اما حتما شرایط او را مجبور به استفاده از این روش کرده است: «بهمن همیشه در صحبت‌هایی که باهم داشتیم، می‌گفت که با روش اعتصاب غذا موافق نیست چون اقدام علیه سلامت فرد است. من واقعاً در این باره نمی‌توانم قضاوت کنم و گاهی اوقات مسائل را شرایط تعیین می‌کند و به‌گونه‌ای انسان‌ها وابسته به شرایط‌شان هستند. من نمی‌دانم واقعاً بهمن و دیگران در چه شرایطی بودند که این تصمیم را گرفتند».

پرستو سرمدی نیز در این باره چنین می‌گوید: «من همسرم را می‌شناسم، امکان نداشت دست به اعتصاب غذا بزند. فکر می‌کنم آنجا اتفاقی افتاده، توهین خیلی آشکاری شده و اتفاق خیلی ناعادلانه‌ای افتاده است که به این کار دست زده. همسر من هیچ وقت موافق اعتصاب غذا نبوده و خیلی بی‌دلیل او را با سایر زندانیان، با شانزده نفر دیگر می‌برند انفرادی و آن طور با آن‌ها برخورد می‌کنند. من فکر می‌کنم این واکنشی بوده به این رفتار ناعادلانه و به وضعیت بد بند ۳۵۰ که وضعیت خیلی بدی دارد. چه به لحاظ بهداشتی و چه به لحاظ امکاناتی که سایر بندها دارند و این بند ندارد، به لحاظ تماسی که با خانواده‌ها دارند. یعنی طوری شده که این هفده نفر به این کار وادار شده‌اند».

اجرای آیین‌نامه زندانها: تنها خواست زندانیان

مجید دری، فعال دانشجویی از ۱۸ تیرماه ۱۳۸۸در زندان است. او به ۱۱ سال حبس محکوم شده
مجید دری، فعال دانشجویی از ۱۸ تیرماه ۱۳۸۸در زندان است. او به ۱۱ سال حبس محکوم شده

رفتار بد و نامناسب زندانبانان با زندانیان، قطع تماس‌های تلفنی با خانواده‌ها و نیز انتقال زندانیان به سلول‌های انفرادی علت اعتصاب غذای این ۱۷ زندانی است.

ژیلا بنی‌یعقوب می‌گوید تنها عمل به آیین‌نامه اجرایی سازمان زندانها برای زندانیان کافی است: «من فکر می‌کنم که خواسته‌های زندانیان خواسته‌های غیر معقولی نبوده و خواسته‌هایی حداقلی است که در آیین‌نامه‌ی سازمان زندان‌ها مندرج شده و می‌توانند به راحتی آن خواسته‌ها را متحقق کنند. بنابراین فکر می‌کنم که خواسته‌های زندانیان را متحقق کنند و در اولین قدم، به‌عنوان اولین قدم مثبت این عزیزان زندانی را از سلول‌های انفرادی‌شان خارج کنند».

منور هاشمی مادر مجید دری می‌گوید که برای تحقق خواسته‌های فرزندش و دوستان او به همه‌جا رفته و از همه کس کمک خواسته اما تا به حال کسی به درخواست‌های آنان توجهی نکرده است.

او می‌گوید که از انجام مصاحبه با رسانه‌ها هم منع شده اما چون تا به امروز کسی پاسخش را نداده مجبور به گفت و گو با دویچه‌وله شده است: «هر چقدر این طرف و آن طرف رفتیم، کسی نیامد جواب‌مان را بدهد که مجبور شدیم با شما مصاحبه کنیم، چون گفته بودند نباید مصاحبه کنید. الان هم ازشان خواهش می‌کنیم، تمنا می‌کنیم، این‌ها را هم مثل عزیزان خودشان بدانند. خودشان را جای ما بگذارند، برای یک ساعت، برای یک نصفه روز خودشان را جای ما بگذارند. ببینند ما چه حال و احوالی داریم. فکر کنند این‌ها هم بچه‌های خودشان، عزیزان خودشان. خب این‌ها جواب به ما نمی‌دهند. ما هرچه می‌رویم، هیچ کسی جواب به ما نمی‌دهد که اصلاً چی شده یا می‌خواهند چه کار کنند. الان این‌همه روز است که ما منتظر ماندیم. اعصاب‌مان خراب است به‌خدا، زندگی‌مان مختل است. من اصلاً نمی‌توانم فکر خوب درباره‌ی بچه‌ام بکنم. همه‌اش می‌گویم بچه‌ام اینجور است، آنجور است. نکند یک موقع اتفاقی برایش بیفتد. خب این‌ها یک کاری بکنند دیگر. ما که دسترسی به جایی نداریم، حداقل آن‌هایی که می‌توانند یک کاری بکنند».

مادر مجید دری که گریه توان حرف زدن را از او سلب کرده خطاب به مسئولان می‌گوید: «خواهش می‌کنیم، تمنا می‌کنیم، شما یک کاری بکنید. شما که می‌توانید، همه چی در دست شماست. ما که هیچی نداریم. به قول خودتان ما مثل مورچه‌ایم. حداقل شما که آن بالا نشستید کاری کنید».

میترا شجاعی

تحریریه: بهمن مهرداد

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر