حمله یگان ویژه به مهدی کروبی
۱۳۸۸ آبان ۱۳, چهارشنبهحسین کروبی که پدرش را در تظاهرات امروز همراهی میکرد، در باره چگونگی این حمله گفت: «آقای کروبی طبق وعدهای که به مردم داده بودند، ساعت ۱۰ و نیم صبح به میدان هفت تیر رفتند. به دلیل ترافیک و شلوغی، پانصد ششصد متر مانده به میدان پیاده شدند و بقیه راه را همراه مردم رفتند. حدود صد متر به میدان مانده بود که یگان ویژه موتورسوار به سمت ما و مردم هجوم آورد و شروع کرد به زدن. بعد چند گاز اشکآور پرتاب شد. یکی را به عمد به سمت آقای کروبی نشانه رفتند که این گلوله به سر یکی از محافظان خورد و سرش شکافت. پس از آن محافظان به سختی توانستند پدرم را سوار ماشین کنند. تمام تلاش حملهکنندگان این بود که پدرم به میدان نرسد و به میان مردم نرود. اما وقتی ایشان دوباره سوار ماشین شدند که برگردیم، چند بار پیاده شده و به ابراز احساسات مردم جواب دادند».
به نقل از حسین کروبی، شیشههای ماشین آقای کروبی و اطرافیان ایشان با ضربات باتوم یگان ویژه، کاملا خرد شد و بدنه خودروها نیز از ضربات باتوم و لگد آنها، آسیبهای جدی دید. حسین کروبی افزود: «نمیتوان تخمین زد که چقدر جمعیت بود. مردم این طرف و آن طرف میرفتند و جای ثابتی نبودند. امروز راهپیمایی نبود، بزن بزن بود. برخوردها خیلی شدید و تند بود. من خودم دیدم که یگان ویژه و لباسشخصیها چقدر مردم و بخصوص زنها را زدند«.
حسین کروبی از تهدیدهای امنیتی و حذرباشهای مقامات اطلاعاتی به پدرش برای عدم شرکت در اجتماع مردم در روز ۱۳ آبان نیز خبر داد: «پدرم در فیلمی که هفته پیش در یوتیوب منتشرشد، اعلام کرد که محکم ایستاده و هر کجا بخواهد میرود. چندین بار تماس گرفته بودند از وزارت اطلاعات که امروز نروید. تهدید کرده بودند که چند گروه انتحاری میخواهند خود را پیش آقای کروبی منفجر کنند. اما پدرم گفته بود هرجور بشود، من میروم و جا نمیزنم».
هفت تیر، کانون نیروهای امنیتی
میدان هفتتیر و خیابان مطهری، ساعت ۵ صبح روز ۱۳ آبان در قرق بسیجیها، لباس پلنگیها و لباسشخصیها بود. آنها از ورزشگاه شیرودی و کبگانیان بهعنوان محل تدارکات، استفاده میکردند. لباس پلنگیها که به نقل از شاهدان عینی، عموما زیر ۱۸ سال سن داشتند، مجهز به سپر، باتوم و گاز اشک آور بودند. هر کس در محدوده خیابانهای قائم مقام، مطهری، طالقانی، ورزنده یا سمیه در صدد عکسبرداری با موبایل بر میآمد، با هجوم لباس پلنگیها روبرو میشد.
مغازهها و بانکها در خیابانهای یاد شده، کرکرههای خود را پایین کشیده و تعطیل بودند. به دلیل اختلالهای مخابراتی، ارتباط با تلفن همراه هم در این محدوده میسر نبود. یکی از ساکنان این محل به دویچه وله گفت: «دولت عدهای دانشآموز را سازماندهی کرده و سوار اتوبوس کرده بود. اینها در خیابانهای اطراف سفارت، سر خود را از پنجرهها بیرون میآوردند و به مردمی که در پیادهروها تجمع کرده بودند، میگفتند: مرگ بر وطن فروش خائن!»