حافظ و گوته میهمانان خانه بتهوون در بن آلمان
۱۳۹۳ شهریور ۱۸, سهشنبهلودویگ فون بتهوون را شاید بتوان یکی از استثنائیترین موسیقیدانان جهان دانست. ۲۴۴ سال از تولد و ۱۹۰ سال از ساختن قصیده شادی او می گذرد. در درازای این سالیان نه تنها از اهمیت موسیقی او در آلمان کاسته نشده، بلکه برای جهانیان نیز همچنان به عنوان یکی از برجسته ترین موسیقیدانان، جایگاه خود را حفظ کرده است.
جشن بتهوون امسال از ششم سپتامبر تا سوم اکتبر در نقاط مختلف شهر بن آلمان، زادگاه او با برنامههای گوناگون برگزار می شود.
منوچهر رادین، کارگردان و هنرپیشه تئاتر ایرانی در دومین روز این جشنواره همراه با سه خواننده و نوازنده آلمانی در خانه بتهوون با شعرهائی از گوته و حافظ به صحنه آمد.
گشایش برنامه بر عهده کریستیانه کارگ با صدای سوپران است که همراه با پیانیست آلمانیِ هندی تبار، بورکهارد کهرینگ، به صحنه می آید. تنظیم و سرپرستی آهنگ ها همه بر عهده همین نوازنده هندی آلمانی است.
کهرینگ در جستجوی زبانی است که نشانه هایی از شرق و غرب داشته باشد. او که در ایالتی در شمال آلمان متولد شده، به همان اندازه که خود را اروپایی می داند، ریشه های آسیایی خود را نیز ارج می نهد. به باور او در این کنسرت دو عنصر دائما با هم در ستیزند. موزیک و زبان، صدا و ساز، نظم و احساس که در مجموع برنامه حضور دارد، فضای فامیلیِ آسیایی، اروپایی او را تفسیر می کند.
نکته جالب اما در این جشنواره انتخاب آهنگ ها از دیگر موسیقیدانان است. نام فستیوال از بتهوون برگرفته شده، اما هیچ یک از آهنگها از ساختههای این هنرمند نیست. راول، کوشلین، یوهانس برامس، رابرت شومان و...آهنگ هایشان همراه با ترانههایی از حافظ و گوته و دیگر شاعران نواخته و خوانده میشود.
رادین با کولهباری از تجربه
منوچهر رادین اکنون هفتاد ساله است. هفتاد سالی که بیشتر در زمینههای تئاتر، کارگردانی، بازیگری، شعر خوانی و همکاری با رادیوهای خارجی گذشته است. شانزده ساله بود که به عنوان دوبلور به جای بازیگران خارجی صحبت می کرد و یا نقش هنرپیشگان ایرانی را ادا می کرد. در نمایشنامههای شکسپیر و برشت نقش بازی کرده و در ایران ابراهیم توپچی و آقا بیک را نوشته و کارگردانی کرده است.
رادین بیست و پنج سال است که به آلمان کوچ کرده. در آلمان نیز بیکار ننشسته و علاوه بر نمایشهائی که خود کارگردانی کرده، با کارگردانانی مانند ایرج جنتیعطایی و نیلوفر بیضایی همکاری داشته است. تئاتر همگان را در سال 1994 تاسیس کرد و نمایشنامههای ایرانی را در دیگر کشورهای اروپایی به صحنه برد. با چنین پشتوانه فرهنگی، هنری است که او میتواند در صحنه ای با وجود هنرمندان برجسته آلمانی حضور یابد.
رادین بدون همراهی پیانو با شعری از حافظ کار خود را آغاز میکند.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم/ فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم.
رادین با نوآوری خود واقعا طرحی نو در انداخته است. صدای آوازی او را تا آن شب نشنیده بودیم. اما آنچه که میخواند نه آواز است و نه دکلمه و نقالی. چیزی میان این سه که هر از گاهی به هر سه شبیه است.
منوچهر رادین برگردان برخی از کارهای گوته و چند شعر دیگر از حافظ را نیز به فارسی خواند. حرکات نمایشی دست و صورت او کمکی بود برای درک جملاتی که زبانش برای جماعت آلمانی ناآشنا بود. سالن دایرهای شکل خانه بتهوون مالامال بود از آلمانیهایی اغلب در میانسالی و پیر سالی. تعداد ایرانیان حاضر در جمع مدعوین به زحمت به انگشتان دو دست میرسید.
روبرت هول نیز با صدای باس به صحنه آمد و همانگونه که "کهرینگ" میخواست، گاه با احساس تمام و گاه با نظم و دیسیپلین برنامه خود را به اجرا درآورد.
در بخش دوم برنامه هر سه خواننده به صحنه آمدند. کریستیانه کارگ بار دیگر با صدای شیرین سوپران گوشنوازش، روبرت هول با صدای باس برانگیزاننده و منوچهر رادین با لبخندی که در هیچ لحظهای از چهره اش محو نمیشد با صدای تنور گفتوگوی میان تمدنها را آغاز کردند. رادین همچنان بدون همراهی پیانو و هول و کارگ همراه با موسیقی دلنواز پیانوی "کهرینگ"، با رنگین کمانی از صدا و ساز و حرف و گفتوگو، شبی از شب های بتهوون را به پایان بردند.