جنگ میان دو برادر فلسطینی، حماس و الفتح
۱۳۸۷ مرداد ۱۶, چهارشنبهبه نظر پتر فیلیپ (Peter Phillip)، مفسر دویچه وله، آنچه میان حماس و الفتح در جریان است، چیزی بیش از جنگ ساده میان دو برادر است.
آنچه این روزها در نوار غزه میگذرد، در نگاه نخست مثل جنگ میان دو برادر فلسطینی به نظر میآید. موردی مشابه را در ماه ژوئن ۲۰۰۷ تجربه کردیم، یعنی پس از آنکه اسلامگرایان حماس قدرت را به دست گرفتند. اما از آنجایی که نیروهای حماس کنترل کامل را در غزه در دست دارند، نمیتوان دیگر از جنگ قدرتی ساده میان دو نیروی رقیب، الفتح و حماس، سخن گفت، بلکه هرج و مرج در غزه بیش از هر چیز بازتاب دهنده وضعیت اسفناکی است که همه فلسطینیان در آن گرفتار هستند. و وضعیت اسراییل نیز چنین است. این تنها خیالی خام بود که اسراییل میتواند با عقبنشینی خود در پاییز سال ۲۰۰۵ از قید نوار غزه رهایی یابد.
واقعهای که دور تازهای از خشونت را پدید آورد، حمله چند روز پیش به گروهی از نیروهای حماس بود. آمران این حمله شناخته شده نیستند. با وجود این، حماس جنبش الفتح را که در رأس آن محمود عباس قرار دارد، مسئول میداند و علیه آخرین هواداران این جنبش که هنوز در نوار غزه هستند، اقدام میکند. عدهای کشته و عدهای دیگر زخمی شدهاند. برخی را دستگیر و شکنجه کردهاند. عدهای هم فراریاند، به کجا؟ به اسراییل، که امیدوارند امنیت بیشتری به آنان ببخشد، در مقایسه با برادران فلسطینیشان از سازمان حماس. اما اسراییل و محمود عباس نمیدانند که با این فراریان چه کنند. بعضی از آنان را بازگرداندهاند، بعضی دیگر را پس از کش و واکش طولانی به کرانه باختری رود اردن انتقال دادند. زخمیها در بیمارستانهای اسراییل بستری هستند.
اسراییل در این مدت توانسته است برای خود با رفتارش تبلیغ کند، اما موضع محمود عباس جالب نبوده است. تزلزل او بیش از پیش به اعتبارش لطمه زده است، نه تنها در غزه، بلکه همچنین در کرانه باختری رود اردن. رهبری سیاسی چیز دیگری است. در خاورمیانه توجیهی برای پارتیبازی در مورد خویشاوندان وجود دارد. میگویند که اگر سیاستمداری به خانوادهاش نرسد، به مردم کشورش هم نمیتواند رسیدگی کند. الفتح خانواده عباس است، و او به خانوادهاش نرسیده است که با وجود همه مشکلها در غزه از او حمایت کرد. و این علامت بدی برای ساکنان کرانه باختری رود اردن است که البته طرفدار حماس نیستند، اما از روشهای سیاسی الفتح هم خسته شدهاند. و این احساسی بود که ضامن پیروزی اسلامگرایان حماس در انتخابات ژانویه ۲۰۰۶ شد.
حوادث غزه بار دیگر این احساسات را تقویت میکنند و باعث تضعیف موقعیت الفتح در کرانه باختری رود اردن میشوند. به نظر نمیرسد که بتوان، با وجود همه تلاشهایی که مصریها، قطریها و دیگر اعراب میکنند، فاصله میان گروههای رقیب را در زمانی قابل پیشبینی از میان برد.
طبیعی است که نمیتوان تنها عباس را مسئول این وضعیت دانست. او سعی میکند به فلسطینیها نشان دهد که راهکار او برای انجام مذاکرات صلح مفیدتر از موضع سازشناپذیر حماس است. فقط اینکه تضمینی وجود نداشت که عباس بتواند جنبههای مثبت راهکار خود را نشان دهد. اسراییل حاضر به توافق نشد و جامعه بینالملل هم به جز قول کمک مالی و صدور بیانیه کاری نکرد. درماندگی در کرانه باختری رود اردن که الفتح بر آن حکومت دارد، دامن میگسترد و مثل همه جا، درماندگی بهترین زمینه را برای رشد نیروهای افراطی فراهم میآورد.