1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تقویم روز آلمان: در کشاکش کار، اعتقاد و عشق

اسکندر آبادی۱۳۹۴ اسفند ۱, شنبه

۲۰ فوریه ۱۹۷۳: ۴۳ سال پیش در چنین روزی بریگیته رایمان، نویسنده داستان‌های واقع‌گرایانه در برلین درگذشت. همه روزه در این بخش یکی از شخصیت‌ها یا رویدادهای مهم سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی آلمان را معرفی می‌کنیم.

https://p.dw.com/p/1Hygu
Deutschland DDR Protrait Brigitte Reimann sw
عکس: picture-alliance/dpa/Lydia Goguel/Literaturzentrum Neubrandenburg

پدر بریگیته رایمان (Brigitte Reimann) در کار بانک و بازرگانی بود ولی خودش مخالف هرچه بوی سرمایه و سرمایه‌داری می‌داد.

در ۱۴ سالگی دچار فلج اطفال شد و در شش ماهی که در قرنطینه بود، به نوشتن پرداخت و از‌‌همان هنگام نویسنده شد.

دفترچه‌های خاطراتش در دو جلد قطور منتشر شده‌اند و به گواه ادیبان آلمانی بهترین اثر او به شمار می‌آیند چون انسان بی‌پیرایه و بی‌پرده‌ای را آشکار می‌سازند که خرده‌گیری را از خود آغاز می‌کند تا به شرایط ناهنجار اجتماعی و سیاسی در آلمان سوسیالیستی برسد.

بریگیته رایمان در زمره روشنفکران جوانی بود که با شور و شوقی بی‌آلایش به دنبال رهنمودهای حزب سوسیالیستی آلمان رفتند. او در این راستا ۱۰ سال در کارخانه‌های صنعتی کار کرد تا به تعبیر تبلیغ حزب حاکم، نوشته‌هایش با واقعیت سازگار باشند. رمان "رسیدن به روزمرگی " (Ankunft in Alltag) با این پس‌زمینه نوشته شده است.

طبیعی است که اوضاع نابسامان آلمان شرقی از نگاه تیزبین و ژرف‌کاو بریگیته رایمان پنهان نماند و رفته رفته در او نسبت به رژیم، تردید و مخالفت را برانگیخت. اما آنگونه که در خاطراتش آمده، پایه اعتقاد او هنگامی فرو ریخت که همسر اولش به زندان افتاد و سازمان اطلاعات آلمان شرقی از او خواست از نشست‌های کانون نویسندگان گزارش بدهد تا بتواند به آسانی با همسر زندانیش دیدار کند. رایمان نخست می‌پذیرد ولی پس از چندی موضوع را با کانون در میان می‌گذارد و جنجال باعث می‌شود که او را از این «وظیفه» معاف کنند.

دریغ که بریگیته رایمان به علت بیماری سرطان نتوانست برجسته‌ترین رمانش "فرانسیسکا لینکرهاند "Franziska Linkerhand را به اتمام برساند. این رمان سرگذشت زنی است مهندس که طرح او برای نوسازی زیست‌گاهش با شکست روبرو می‌شود. نیازی به گفتن نیست که منظور نویسنده کدام زیستگاه بوده است. به همین علت این آخرین رمان رایمان، نخست در آلمان شرقی به صورت سانسورشده منتشر شد و تازه ۲۵ سال پس از مرگش به صورت کامل انتشار یافت.

بریگیته رایمان در ۳۹ سالگی در برلین درگذشت. هم اکنون دستکم دو کتابخانه که یکی از آن‌ها در زادگاه او بورگ در شرق آلمان است، نام او را زنده نگه داشته‌اند.