بکت به روایت ایرانی؛ امید به مثابه آخرین پناهگاه
۱۳۸۷ آذر ۳۰, شنبهنمایشنامهی "یادداشتهای جدید آقای کاف" که بر ا ساس نمایشنامه "آخرین نوار کرپ" Krapp’s Last Tape ، اثر بکت، ساخته شده، در اساس چهارچوب یا اسکلت این نمایشنامه را همچنان حفظ کرده، اما تغییراتی بنیادین در مضمون و فرم آن وارد ساخته است. این نمایشنامه به زبان آلمانی اجرا شد و تنها اشعار یا کلماتی پراکنده در آن به زبان فارسی بود.
داستان نمایشنامه
نمایشنامه شرح درماندگی و استیصال مردی است که پس از حدود سی سال اقامت در خارج از کشور، حال در اتاق خود و در کشوری بیگانه، تنها و منزوی روزگار میگذارند. "آقای کاف" به کمک نوارهای ضبط شده، سالیان سپری شده را دوباره بازآفرینی میکند. این نوارها حاوی خاطرات گذشته اویند خاطراتی که همزمان تسلیبخش و آزاردهنده هستند. "آقای کاف" که به دلیل مبارزهی سیاسی و تحقق انقلاب از بسیاری آرزوها و خواستهای خود چشمپوشی کرده، حال درمییابد که این فعالیتها ومبارزات بیثمر بودهاند. زنان در زندگی او نقشی مهم داشتهاند، زنانی که او به آنها عشق میورزیده ، اما هیچگاه قادر به وصال با آنان نشده است. رفقای زنی که در مبارزه جان باختهاند و سرانجام مادری که از دست میرود. آقای کاف ادعای شاعری دارد، اما چیزی خلق نکرده، ادعای مبارزه داشته و انقلابی چپ بوده ، اما سبب تغییری نگشته است. قوای جسمانی او تحلیل رفتهاند و دیگر امید به زندگی ندارد. حتا تلاش برای خودکشی نیز به شکست میانجامد. او نفرین شدهای است که در برزخ میان سنت و تجدد جان میکند.
آقای کاف نماد چپگرایان درمانده؟
"آخرین نوار کرپ" به مانند دیگر آثار بکت نمایش معناباختگی است. این نمایشنامه یکی از شاهکارهای "تئاتر آبسورد" به حساب میآید. در اثر بکت صحنهآرایی، تعداد بازیگران و گفتار از یک تقلیل ساختاری برخوردار است. بکت نمایشنامه خود را به صورت تکگویی طراحی کرده بود و تنها با کمک ضبط صوت و با صدای تنها بازیگر اثر، به گونهای استادانه آنرا بدل به دیالوگ میکند، اما در روایت ایرانی دو بازیگر نقش آفرینی میکنند، "آقای کاف" و زنی که در اصل "شاهد" است. "شاهد" بازپرداختهی ذهنی آقای کاف میباشد، اما همزمان تختهبندی برای یادآوری وخاطرات وی است. حضور بازیگر زن در این نمایشنامه یکی از تغییرات جدی در اساس نمایشنامه است. شاهد همچون وجدان بیدار و انتقادی آقای کاف عمل میکند. او تجسم آرزوها، سرزندگی و پویایی از دسترفتهی آقای کاف میباشد. گاه در هيئت معشوق، گاه به صورت رفیقی مبارز و گاه به گونهی مادری دلسوز و پناهبخش ظاهر میشود. بی شک نظرات و دغدغههای میترا زاهدی، به عنوان سرپرست تولید، ردپای فمینیستی خود را برجای گذشته است.
زن "شاهد" به عنوان نیمهی دیگر "آقای کاف" گرچه ساخته و پرداخته ذهنیت "آقای کاف" است، اما برخلاف او حاوی روشنایی و خلوص و صداقت است. انتخاب نام "شاهد" بیانگر آنست که "آقای کاف" متهم یا قربانی و شاید هر دوی آنان باشد. به زبان ساده، زن مظهر آزادی، صداقت و حتا در بخشی موارد تجدد میباشد. اینجاست که نمایشنامه "یادداشتهای جدید آقای کاف" به سوی معنابخشی حرکت میکند. گرچه در این نمایشنامه امکان تاویل و تفسیرهای گوناگون متصور است، اما جهتگیری داستان و بازپرداخت دراماتیک آن آشکار وجود معنا را تداعی میکند. آنچه برای تماشاچیان حرفهای تئاتر کمی غیرمنتظره و شاید غیرقابل قبول به نظر میرسد، آمیزش ساموئل بکت با برتولد برشت است. "آقای کاف" در جایی یکی از اشعار برشت از نمایشنامه "اپرای سه پولی" را میخواند. گرچه در عالم هنر پیوند موضوعات و اشخاص متناقض قابل تصور است، اما این به معنای جایز بودن آن نیست. بخصوص که به لحاظ اجرایی میان تئاتر شعارگونه و آموزشی برشت و تلقی بکت از تئاتر به عنوان محلی برای نمایش بحران معنا، تفاوت پایهای و نظری وجود دارد.
بازیگران
نقش "آقای کاف" توسط فرهاد پایار به اجرا در آمد. برای بسیاری از بازیگران تئاتر ایفای نقش "آقای کرپ" در نمایشنامه بکت به عنوان چالشی بزرگ و پایانی غرورآمیز در زندگی هنری آنان به شمار میآید. فرهاد پایار که به لحاظ سنی به هیچوجه به پایان فعالیت هنری خود نرسیده است، این نقش را به خوبی اجرا کرد. شاید به ظاهر، آثار و شخصیتهای نمایشنامهای بکت ساده به نظر آیند، اما نشان دادن حالت درونی و باز آفرینی پیچیدگی شخصیتها با حداقلی از گفتار و صحنهآرایی بسیار دشوار است. با توجه به تغییرات ساختاری در نمایشنامهی اصل، پایار در روایت ایرانی نه تنها به لحاظ زبانی موفق بود، بلکه با حرکات، اشارات، خنده و حتا با سکوت و بیحرکتی خود، وجوهی از روح تاریک "آقای کاف" را برای تماشاچیان آشکار ساخت.
نقش "شاهد" توسط پگاه کاظمی اجرا شد. برخلاف آرامش و لختی در حرکات "آقای کاف"، "شاهد"، بیان تحرک و چالاکی بود. کاظمی با آمادگی بدنی نقش زنان متعددی را به نمایش نهاد. گرچه گسست شخصیتی، او را (متناسب با ذهنیت کاف) مجبور میساخت، هر لحظه به شکل "بتی عیار" برآید، اما وی موفق شد، وحدتی میان این جلوههای متفاوت تحت "عنصر زنانه" بوجود آورد.
این نمایشنامه با امکاناتی محدود، اجرایی موفق داشت. در صحنهی آخر در حالیکه "آقای کاف" جنازهی مادر خود را بر دست دارد، بدون رستگاری و با هالهای از ابهام نمایش به پایان میرسد.
یادداشتهای جدید آقای کاف
نویسندگان: میترا زاهدی و فرهاد پایار
کارگردان: میترا زاهدی
بازیگران: پگاه کاظمی و فرهاد پایدار