باخت برنده و برد بازنده
۱۳۸۶ تیر ۲۱, پنجشنبهدوازدهم ژوئیه سال ۲۰۰۶ شراره جنگی دیگر میان اسرائیل و لبنان یا به عبارت صحیحتر میان اسرائیل و حزبالله درگرفت. عملیات حزبالله در پشت خط مرزی که منجر به اسارت دو سرباز اسرائیلی شد، معادلات زیادی را عوض کرده و شرایطی را پس از یک سال ایجاد کرد که شاید به جرأت بتوان گفت مفهوم پیروزی و شکست را تغییر داد. با اعلام موفقیت حزبالله در انجام عملیات، هواداران این حزب در خیابانها شروع به شادمانی و توزیع شیرینی کردند. مردم آشکارا متوجه خطری نبودند که آنها را تهدید میکرد. چند ساعتی بیش نگذشت که اسرائیل در پی تصمیمی عجولانه، پاسخدهی گسترده را شروع کرد و جنگی تمامعیار میان طرفین آغاز شد.
در نهایت پس از سی و سه روز درگیری خشونتبار و کشته شدن نزدیک به هزار و پانصد غیرنظامی لبنانی و همچنین ویرانی بیش از هفتصد هزار واحد مسکونی و اداری، تخریب ششصد کیلومتر جاده و صد و بیست پل و همچنین آوارگی یک میلیون نفر، این جنگ خاتمه یافت.
در عمل، اسرائیل موفق به تحقق اهداف از پیش تعیین شده خود مبنی بر آزادی دو سرباز و نابودی حزبالله نشده و آتشبس حکمفرما شد. خیابانهای لبنان بار دیگر شاهد شادمانی هواداران حزبالله و برگزاری جشنهای مختلف تحت عنوان "پیروزی الهی" بود. در اسرائیل نیز کسی منکر شکست ارتش این کشور در نبرد با یک گروه شبهنظامی نبود.
اکنون و با گذشت یک سال شاید بتوان با دیدی بازتر و واقعبینی بیشتر به این جنگ و نتایج آن نگاه کرد.
تغییر و تحولاتی که ظرف یک سال گذشته در لبنان و اسرائیل رخ داد عملاً پیروزی نظامی حزبالله را تبدیل به شکستی تمام عیار و سنگین کرد. حزبی که پیش از این با افتخار از پیروزی بر مجهزترین ارتش منطقه سخن میراند، دچار یک سیر نزولی شد تا جائی که اکنون قادر به هیچ تحرک ارزندهای نیست و متوسل به نبردهای سیاسی داخلی برای پیشبرد اهداف همپیمانان منطقهای خود شده است. شاید این سوال مطرح شود که چه عاملی باعث این نتیجهگیری شده و وضعیت حزبالله و اسرائیل به چه شکلی درآمده است؟
پیش از جنگ، نیروهای حزبالله با حضور آشکار در نقاط مرزی عملاً باعث هراس سربازان اسرائیلی بودند. در حالیکه اولین نتیجه جنگ، گسیل نیروهای یونیفیل به جنوب لبنان و عقبنشینی حزبالله به چند کیلومتری مرز بود.
ایران و سوریه که به شهادت رهبرانشان، پیروزی حزبالله را در واقع پیروزی خود میدانستند، این حزب را وارد درگیریهائی کردند که در اثر برآوردهای اشتباه آنها، هشت ماه است که نتیجهای جز تضعیف حزبالله نداشته است.
خانههای ویران شده و مردم آواره لبنان پس از جنگ با سیل کمکهای مالی ایران روبرو شده و هر چند که توزیع این کمکها با فساد زیادی نیز توأم بود؛ ولی عده زیادی از آنها را تا یک سال آینده بینیاز کرد. این یک سال موعدی بود که حزبالله برای بازسازی ویرانیها داده بود.
اکنون، با سپری شدن یک سال از شروع جنگی خانمانسوز، به جرأت میتوان گفت که هیچ تغییر محسوسی در وضعیت آوارگان لبنانی حاصل نشده است. این عده با نگرانی به سرنوشت محتوم خود مینگرند، که با بازی قدرتمندان رقم میخورد، و چندی نخواهد گذشت که مبالغ پرداختی نیز به انتها برسد.
حزبالله لبنان نه تنها پیروزی خود را به شکستی تمام عیار در تمامی عرصههای سیاسی و اجتماعی تبدیل کرد، بلکه محبوبیت خود به عنوان یک نیروی مقاومت در برابر اشغالگران را نیز از دست داده است.
در مقابل اسرائیل ظرف یک سال گذشته ثابت کرد که از این جنگ به ظاهر بیثمر، نتیجه مطلوب را گرفته است. تشکیل کمیته وینوگراد و تغییرات بزرگ در ارتش اسرائیل خود دلیلی کافی برای این درس بزرگ است.
به راستی چه عواملی پیروزی و شکست را تعیین میکنند؟ با مقایسهای ساده در آنچه که اکنون در لبنان و اسرائیل مشاهده میشود، میتوان گفت حزبالله از جایگاه یک سال قبل خود چند قدم عقبتر رفته و همان چند قدم و بلکه بیشتر از آن را اسرائیل جلو آمده است. بدین شکل است که جنگی ۳۳ روزه، معادلات سنتی را درهم ریخته و مفهوم برنده و بازنده را تغییر داد. حامیان حزبالله مست از غرور ناشی از پیروزیِ صرفاً نظامی، این حزب را در کنار دیگر اهرمهای خود مانند حماس، وارد بازی بیبرندهای کردند که نتیجه آن، هر چه باشد به حساب پیروزیهای اسرائیل واریز خواهد شد.
علی مهتدی، گزارشگر دویچهوله در بیروت