«ایران فرصتسوزی نکند» · مصاحبه
۱۳۸۷ بهمن ۸, سهشنبهدکتر یزدی وزیر امور خارجه ایران در دولت مهندس بازرگان، میگوید روی کار آمدن اوباما یک فرصت برای ایران است که اگر به آن توجه نکند فشارهای بیشتری را متحمل خواهد شد. به اعتقاد وی در حال حاضر یک اراده جدی از سوی هردو دولت ایران و آمریکا برای بهبود روابط وجود دارد. وی میگوید تابوی رابطه با آمریکا شکسته شده و حتی اگر در انتخابات بعدی ایران یک دولت اصلاحطلب هم سر کار بیاید، دیگر مانع جدی بر سر راه بهبود روابط با آمریکا وجود نخواهد داشت. یزدی معتقد است بحران خاورمیانه مانع جدی بر سر راه ارتباط ایران و آمریکا نیست. به نظر وی، عمدهترین مسئله ایران و آمریکا پرونده اتمی ایران است که با حل آن روابط دو کشور میتواند به حالت عادی باز گردد.
دویچهوله: آقای دکتر یزدی سخنان سوزان رایس سفیر جدید آمریکا در سازمان ملل آیا به نظر شما حاوی نکتهی تازهایست یا همان تکرار سیاست اوباما در قبال ایران است؟
ابراهیم یزدی: به نظر من عناصر و محورهای اصلیاش همان سیاست قبلیست، بجز این که در این سخنان اخیر تکیهی بیشتری بر روی تعامل مستقیم با ایران شده است که این میتواند مثبت باشد. ولی در هرحال مجموعهی حرفها در این موردکه ایران باید غنیسازی اورانیوم را متوقف بکند یا همکاری با گروه ۵+۱ ، در همان چارچوب سیاستهای گذشته است و این که اگر ایران تسلیم نشود، این فشارها تشدید خواهد شد.
دویچهوله: و این در حقیقت همان سیاستیست که از چندین سال پیش اتحادیه اروپا و کل غرب در قبال ایران در پیش گرفتند و ظاهرا تا به حال موفق نبوده است. تکرار این سیاست از سوی آمریکا چه نکتهی جدیدی را میتواند دربرداشته باشد؟
دکتر ابراهیم یزدی: موضوع مهم این است که تعامل با ایران در اینجا قویتر است، به عبارتی پررنگتر است. اما در ورای این مسئله، یک تفاوت اساسی میان سیاستهای آقای بوش با پرزیدنت اوباما وجود دارد. به نظر من در دوران ریاست جمهوری آقای بوش، ارادهای جدی برای بهبود روابط با ایران وجود نداشت. اما آقای اوباما در مجموع آنچه گفته است و شواهد دیگر، نشان میدهد که اراده جدی برای حل مسئله با ایران دارد. معنای این سخن من این است که وقتی اراده جدی وجود داشته باشد، طرفین از فرصتهایی که پیش میآید به نفع بهبود روابط استفاده میکنند. در مورد افغانستان آقای بوش یک غفلت یا یک اشتباه بزرگ کرد. ایران در افغانستان همکاریهای گستردهای با آمریکا کرد. ولی هیچ نوع استقبالی از این همکاری نشد، برای این که ارادهی اصلاح وجود نداشت. یا در زمان آقای خاتمی، دولت خاتمی غنیسازی اورانیوم را برای مدتی متوقف کرد تا بلکه در مذاکره با آمریکاییها یا با گروه ۵+۱ پیشرفتی حاصل بشود. ولی در قبال این عمل ایران هیچ واکنشی نشان داده نشد. اما اکنون در دولت آقای اوباما به نظر من مسئله جدیتر است، البته همانطور که در جهت تعامل و یافتن راه آشتی با ایران جدیتر هستند، اگر ایران غفلت بکند و این تفاوتها را نبیند، قطعا برخوردها هم جدیتر خواهد بود.
دویچهوله: آیا به نظر شما این ارادهی جدی از سوی دولتمردان ایران هم وجود دارد؟
ابراهیم یزدی: به نظر من در ایران آن تابویی که وجود داشت که هیچ کس حق ندارد راجع به مذاکره با آمریکا سخنی بگوید، شکسته شده است. اگر خاطرتان باشد یک زمانی اگر برخی از وزرا یا برخی از شخصیتها راجع به مذاکره با آمریکا سخنی میگفتند، مورد ملامت و شماتت قرار میگرفتند. ولی امروز در دولت آقای احمدینژاد این تابو شکسته شده است. نه تنها استقبال کردهاند، بلکه گفتهاند و میگویند که آمادگی دارند مستقیما وارد مذاکره بشوند. همان طور که آقای اوباما یک آمریکاییایرانیتبار را بعنوان مشاور در امور خاورمیانهی خودش انتخاب کرده، در ایران هم آقای احمدینژاد یک آمریکایی ایرانیتبار را که پنجاه سال در دانشگاهی در آمریکا که همه میدانند این دانشگاه به کجاها وابسته است تدریس میکرده، به عنوان مشاور خودش به طور رسمی و علنی انتخاب کرده است. خب اینها حکایت از یکسری مسایل درونی میکنند. به نظر من بهرغم برخی از مسایلی که در سیاست خارجی وجود دارد و اشتباهات و خطاهایی که آقای احمدینژاد مرتکب شده و گافهایی که کرده است، ولی به طور کلی آن تابوی عدم مذاکره شکسته شده و آمادگی بوجود آمده است. به همین دلیل هم من معتقدم که چه بسا اگر طرفین بخواهند اقدامات جدی انجام بدهند، زمینه فراهم باشد.
دویچهوله: ولی این تابو در یک دولت اصولگرا شکسته شده است. اگر در انتخابات سال آیندهی ایران یک دولت اصلاحطلب روی کار بیاید، آیا بازهم امیدی به انجام این مذاکره هست؟
ابراهیم یزدی: تابویش شکسته شده است. مهم این است. یک دولت اصولگرا آمده تابو را شکسته و راه را برای یک دولت اصلاحطلب اگر بیاید، فراهم کرده است. دولت اصلاحگرا هم میخواست رابطه برقرار کند. وقتی آقای خاتمی به سازمان ملل رفت و آقای کلینتون آمد پای منبر ایشان تا با ایشان صحبت بکند، به مذاکره تمایل داشت اما جو داخلی ایران این اجازه را نمیداد. ولی حالا این جو شکسته شده است. اگر یک رئیس جمهور اصلاحطلبی بیاید و برود در سازمان ملل شرکت بکند و زمینه برای دیدارها فراهم بشود، دیگر آن جو گذشته وجود ندارد. به نظر من از این نظر ایرادی ندارد. تنها چیزی که بعضیها میگویند این است که شرایط کنونی ایران به گونهایست که ایجاد رابطه با آمریکا میتواند یک نقطهی مثبت و اعتباری برای دولت کسب بکند، همان طوری که در آمریکا اگر چنانچه آقای اوباما موفق بشود که بنبست روابط با ایران را بشکند، اعتباری پیدا میکند. حالا بعضیها میگویند اگر دولت احمدینژاد موفق بشود که این را بشکند و روابط را بهبود ببخشد، یک اعتباری خواهد شد که آقای احمدینژاد میتواند برای انتخابات آینده سرمایهگذاری بکند. پس بنابراین بعضیها میگویند نباید این کار بشود. ولی در چارچوب منافع ملی، من اگر بخواهم بگویم این است که فرق نمیکند. حالا آقای احمدینژاد بیاید این کار را بکند، یک کار درستی را انجام بدهد، و درست انجام بدهد و به نفع مملکتمان باشد، ما حرفی نداریم.
دویچهوله: ولی اتفاقا به دلیل همین کسب اعتبار است که شاید در دولت خاتمی اجازه ندادند که هیچ گونه مذاکرهای صورت بگیرد و هیچ پیشرفتی در روابط ایران و آمریکا حاصل شود. از این دیدگاه، من این سوال را مطرح کردم.
ابراهیم یزدی: بله، برداشت شما کاملا درست است. اصولگرایان میخواستند اعتبار حل این مشکل را خودشان در دست داشته باشند. حالا رییس جمهور اصولگرایی سرکار هست. خب این بنبست را بکشند، چون شکستن این بنبست به نفع مصالح ومنافع ملی ایران است، حالا اگر اصولگرایان این کار را کردند، چون اصولگرایان این کار را کردند ما مخالفتی نخواهیم داشت. بلکه میگوییم باشد، انجام بدهند.
دویچهوله: شما آقای یزدی مطمئنا مخالفتی نخواهید داشت. ولی آیا تصمیمگیران رده بالای حکومتی هم اگر دولت اصلاحطلب سرکار بیاید، بازهم مخالفت نخواهند کرد؟
ابراهیم یزدی: در آنجا محل تردید است، اما اگر چنانچه در انتخابات آینده یک رئیس جمهور اصلاحطلب سر کار بیاید، این به معنای این است که برای بار دیگر اصولگرایان در یک رقابت انتخاباتی بازنده شدهاند. به نظر من شرایط برای رئیس جمهور اصلاحطلب آینده با دوران آقای خاتمی تفاوتهای خیلی جدی خواهد داشت.
دویچهوله: بارها از سوی کارشناسان مختلف عنوان شده که مسئلهی آمریکا با ایران فقط برنامهی اتمی ایران نیست و بسیاری مسایل دیگر هست که باید حل بشود، ازجمله بحران خاورمیانه. شما چه قدر به این موضوع معتقدید؟
ابراهیم یزدی: از چهار مسئلهای که آمریکاییها علیه ایران مطرح میکنند، یکی مخالفت با صلح خاورمیانه است. اما به نظر من اگر آقای اوباما در راستای مواضعی که رئیس جمهور سابق آمریکا آقای کارتر و یا کلینتون در رابطه با بحران خاورمیانه پیگیری کردند، بتواند اسراییل را قانع بکند به این که قطعنامهی ۲۴۲ را بپذیرد و از سرزمینهای اشغالی در جنگ سال شصت و هفت (میلادی) عقبنشینی بکند، صلح خاورمیانه در دسترس است. همهی عربها و دولتهای عربی گفتهاند که اگر این اتفاق بیفتد، ما اسراییل را به رسمیت میشناسیم و روابط دیپلماتیک برقرار میکنیم. حتا پادشاه عربستان گفته است ده میلیارد دلار بابت هزینهی برچیدهشدن شهرکهای یهودینشین در غرب رودخانهی اردن خواهد پرداخت. بنابراین ایران چه مخالفتی میتواند با این بکند، اگر اسراییل بگوید من میخواهم قطعنامهی ۲۴۲ را بپذیرم و اجرا بکنم و بکند. بنابراین اعتراض آمریکاییها نسبت به موضع ایران در قبال صلح خاورمیانه به نظر من بیشتر بهانه است و محتوا ندارد.