استفاده از تغییرات چهره و حرکات بدن در میان سیاستمداران
۱۳۹۲ شهریور ۲۰, چهارشنبه
در دههی نود میلادی یک شوی تلویزیونی در آلمان به نمایش در میآمد شبیه بازی بیست سووالی. یکی از شرکتکنندگان در این بازی که شیء یا واژهی مشخصی مد نظرش بود باید برای همگروهیاش بدون بردن نامی از "مورد"، طوری توضیح میداد که او بتواند واژه یا شیء را حدس بزند. البته فرد توضیح دهنده اجازه نداشت نه صدایی از خود دربیاورد نه به چهرهاش تغییری بدهد و نه از حرکات بدن برای کمک به همگروهیاش استفاده کند.
سیاستمداران آلمانی هم گویا طرفدار پر و پا قرص این بازیاند. دست کم وقتی که رفتار آنها را با همتایانشان در کشورهای دیگر مقایسه کنیم، میبینیم که آلمانیها در تمام مدت حرکات صورت و دستهای خودر ا طوری کنترل میکنند که انگار در حال حرف زدن دربارهی شیء مورد نظرند و نمیخواهند قوانین بازی را زیر پا بگذارند. برای مقایسه هم یک مثال آشنا کافی است؛ باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا. حرکات راحت و بیپیرایه و تا حدی غلو شدهی باراک اوباما در آخرین سخنرانی او در برلین را به خاطر بیاوریم، هنگامی که رئیس جمهور ایالات متحده کت خود را از تن درآورد. در همین لحظه در چهرهی صدراعظم آلمان اثری از احساس گرما نبود، گویی که در دمای بالا هم اصلا اجازهی عرق کردن ندارد.
اما همهی سیاستمداران مثل صدراعظم آلمان نیستند. آن سوی دنیا در قارهی آمریکا دولتمردان زیادی را از تصاویر تلویزیونی به خاطر میآوریم که گاهی رها از سرزنشها و قضاوتها، آواز میخوانند یا حتی گهگاه حرکات موزون انجام میدهند. مشاهدهی این تفاوتها و تعمق در سردی حالت چهرهی (میمیک صورت) سیاستمداران آلمانی این پرسش را به ذهن میآورد که آیا پرداختن به محتوا به جای استفاده از ابزارهای ارتباط غیرکلامی (میمیک جهره و حرکات بدن)، یکی از ویژگیهای مخصوص آلمانیهاست؟
هم بله و هم خیر. این پاسخ اشتفان ورا (Stefan Verra) کارشناس ارتباط غیرکلامی (Nonverbal communication) و پاولا دیل (Paula Diel) محقق و کارشناس علوم سیاسی است که بر روی جلوههای حضورعمومی سیاستمداران کار میکند.
تغییر در حالت چهره و ایما و اشاره را سیاستمداران آلمانی هم به کار میبرند اما در مقایسه با دیگر کشورها بسیار نامحسوس. نامحسوس بودن ارتباط غیر کلامی را با بالاترین شدت میتوان در آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان مشاهده کرد. پاولا دیل حالت چهرهی جدی و کنترلشده و همچنین به کاربردن زبان ایما و اشاره به گونهای سیستماتیک را از ویژگیهای ارتباط غیر کلامی آنگلا مرکل میداند. به اعتقاد این محقق، پیامی که این رفتار به مخاطب میفرستد، ثبات و اطمینان خواهد بود. دیل ادبیات به کار برده شده توسط صدراعظم را هم تکمیلکنندهی پرهیز از ارتباط غیر کلامی میداند که به گفتهی او ادبیاتی است رها از بحث و جدل، هارمونیک و حساب شده.
پاولا دیل به سیاستمدار دیگر آلمانی و رقیب انتخاباتی آنگلا مرکل یعنی پر اشتاینبروک (Peer Steinbrück) اشاره میکند که به اعتقاد او زبانی شتابزده و تهاجمی دارد که روح جنگندگی را به شنونده نشان میدهد. این محقق آلمانی در مصاحبه با دویچه وله میگوید که اشتاین بروک با استفاده از بدن خود به هنگام سخنرانی فضای مکانی بیشتری را به خود اختصاص میدهد. به اعتقاد کارشناسان نتیجهای که از این مقایسه میتوان گرفت، این است که اشتاین بروک با بهرهگیری از زبان غیرکلامی توجه مخاطب را بیشتر به شخصیت خود جلب میکند، در صورتی که آنگلا مرکل با تکیه بر محتوا و پرهیز از این نوع از ارتباط، نظر مخاطب را بیشتر به مقام خود یعنی صدراعظم آلمان میکشاند.
به گفتهی پاول دیل، کارشناس علوم سیاسی، آنگلا مرکل از به کارگیری هر ویژگیای که با جنسیت گره خورده ( gender-related) پرهیز میکند و به این ترتیب یک تصویر خنثی از خود ارائه میدهد.
زندگی خصوصی در کارزار انتخاباتی، پدیدهای مختص آمریکا
اما رقیب صدر اعظم آلمان هم با تمام مهارتی که در مقایسه با مرکل در زمینهی به کارگیری ارتباط غیرکلامی از خود نشان میدهد، در برابر سیاستمداران قارهی آمریکا رسمی و خشک و جدی است. پاولا دیل معتقد است که کارزارهای انتخاباتی در قارهی آمریکا با بار احساسی و بحث و جدل بیشتری چه در زمینهی محتوایی و چه برآمد و جلوه شخصی همراه هستند. برای مثال کریستینا کرشنر(Cristina Ferna'ndez de Kirchner) رئیس جمهور آرژانتین که در کارزار انتخاباتی سال ۲۰۱۱ غم از دست دادن همسر و رئیس جمهور پیشین را به بخشی از برنامهی تبلیغاتی خود تبدیل کرد. کرشنر سرتاپا سیاه پوش در کارزار انتخاباتی ظاهر شد، در حالیکه تنها از "او" سخن میگفت، یعنی از رئیس جمهور پیشین البته بدون بردن نام او!
در آمریکای لاتین هم مثل ایالات متحده رقیب در این کارزارها بسیار شدید مورد انتقاد میگیرد. به گفتهی پاول دیل آنجا حتی شرمی از این که گفتهها و حملاتشان خیلی خصوصی شود هم ندارند. در مقابل به اعتقاد این کارشناس سیاسی، در آلمان کاندیداها به اصلی پایبندند که تلاش برای جداسازی زندگی خصوصی از زندگی سیاسی است. به همین دلیل است که رسانههای آلمانی این مسئله را که صدراعظم آلمان هیچگاه همسرش را به همراه ندارد پذیرفتهاند و به ندرت پرسشی در مورد زندگی خصوصی او مطرح میکنند.
اما خصیصههای منحصر به فرد هر ملت را میتوان با توجه به ویژگیهای فرهنگی آن کشور توضیح داد. کشورهای اروپای شمالی معمولا در مقایسه با ساکنین کشورهای دیگر این قاره، رفتاری با فاصله و ارتباط غیرکلامی کمتر احساساتی از خود بروز میدهند. به گفتهی دیل مردم این کشورها از نمایندگان سیاسی خود هم چنین انتظاری دارند. اشتفان ورا، دیگر محقق اضافه میکند که اگر چه صحنهسازی و تبلیغات همیشه نقش بزرگی در فعالیتهای سیاسی دولتمردان بازی میکنند اما در کشورهای حوزهی شمالی اروپا و در آلمان مشاوران تبلیغاتی فعالیتهای خود را روی تقویت ویژگیهای منحصر به فرد یک شخصیت متمرکز میکنند نه تغییر آنها.
از سوی دیگر در کشوری مثل آلمان احزاب نقش بسیار پررنگتری در مقایسه با کشورهای آمریکایی دارند. در کشورهای آمریکایی سیاست به شدت فرد محور است.
نقش سوسیس یا مبرگر در کارزار انتخاباتی
در حوزهی چگونگی نمایش "نزدیکی به مردم" و "پایبند بودن به سنتها" هم در میان کشورهای مختلف تفاوتهای زیادی وجود دارد. مثلا از دولتمردان آلمانی برای نمایش این نزدیکی و "از جنس مردم بودن" گهگاه عکسی منتشر میشود که آنها را در حال گاز زدن به یک سوسیس (یکی از خوراکیهای محبوب میان آلمانیها) نشان میدهد. در آمریکا هم خورد و خوراک در هنگام کارزار انتخاباتی نقش مهمی بازی میکند. کنستانتین الکساندر، خبرنگار آلمانی که سیاستمداران را از این زاویه زیر نظر گرفته، مینویسد: «به همین خاطر باراک اوباما در کارزار انتخاباتیاش از هر "فست فودی" دست کم یکبار امتحان کرد. این درحالی است که از رقیب او رامنی تقریبا هیچ عکسی با این موضوع وجود ندارد.»
اما در ایتالیا، کشوری که درآن سیاستمداران گهگاه بدشان نمیآید با مایو در ساحل عکس بگیرند، مشاهدهی تغییراتی که در رفتار غیرکلامی سیاستمداران پس از روی کار آمدن برلوسکونی رخ داده است، بسیار جالب است. تغییراتی که دیل معتقد است از هیچیک از قواعد سیاسی پیروی نمیکنند؛ برای مثال "رفتاری غیر رسمی" نشان دادن و گاه "جک جنسی" تعریف کردن برای فرستادن این پیام که "من آنقدر قدرتمند هستم که مجبور نباشم مثل یک سیاستمدار متعارف رفتار کنم".
اما پرسش اساسی که باقی میماند این است که آیا یک سیاستمدار با تغییر چهره و بهرهگیری از حرکات بدن (رفتار غیرکلامی) پیروز میدان انتخابات میشود یا خیر. دو محقق آلمانی، دیل و ورا معتقدند، تنها با این ابزار، خیر. ورا میافزاید: «هرچند که مغز ما تا حد زیادی به سیگنالها و علائم دیداری واکنش نشان میدهد اما من فکر میکنم در پایان این محتواست که مهم است ». به گفتهی دیل اما این سیگنالها مهماند چون اگر احساس کنیم حس خوبی نسبت به کسی نداریم، به حرفهایش هم با رغبت گوش نمیدهیم. دیل مثالی برای گفتهی خود میآورد: «در جریان انتخابات آمریکا و رقابت کری و بوش نظرسنجیهای زیادی وجود داشت که از رای دهندگان پرسیده شده بود، "چرا کری را انتخاب نمیکنند؟»پاسخ اینگونه بود:«اصلا نمیتوانم تصور کنم که با کری مقابل تلویزیون بنشینم و یک همبرگر گاز بزنم اما با بوش چرا.»