آیا ایران به انرژی هستهای نیاز دارد؟
۱۳۸۶ تیر ۱۸, دوشنبههانس روهله (Hans Rühle) مقالهی خود در روزنامهی سوئیسی "نویه تسورشر تسایتونگ" (Neue Zürcher Zeitung) را با تاریخچهی پیدایش ایدهی داشتن نیروگاههای هستهای از جانب حاکمان ایران آغاز کرده است، زمانی که در دههی ۶۰ میلادی قرن گذشته، حکومت شاهنشاهی ایران به این فکر افتاد، در یکی از پرنفتترین کشورهای جهان نیروگاههای هستهای بسازد.
نخستین طرح را دولت وقت در دههی ۱۹۷۰ عرضه کرد که در آن صحبت از ایجاد ۲۲ رآکتور هستهای بود. همزمان بحثی در مورد ضرورت چنین طرحی آغاز شد که هدف آن توجیه اقتصاد ی این برنامهی عظیم بود.
روهله می نویسد: «سیاستمداران وقت ایران برای جلب اطمینان جهانیان و نشان دادن این که قصد دارند از انرژی هستهای برای اهداف صلحآمیز استفاده کنند، "امنیت پایدار انرژی"، "استقلال در تأمین انرژی" ... را مطرح کردند.»
در ادامهی مقاله آمده است که با وجود اصرار دولتمردان ایران، شک جامعهی جهانی به صلحآمیزبودن برنامههای هستهای این کشور بیشتر شده است. نویسنده برای اثبات ادعای خود از دو قطعنامهای نام میبرد که شورای امنیت سازمان ملل اخیراً علیه ایران تصویب کرد.
ذخایر ناچیز اورانیوم در ایران
روهله معتقد است که در جریان هرگونه بحثی در مورد برنامههای هستهای ایران و اهداف آن، باید به ذخایر مواد انرژیزا در ایران توجه کرد. وی با فرض این که مصرف مواد انرژیزا ثابت باشد، به این نتیجه میرسد که منابع نفتی در ۹۰ سال آینده ته خواهند کشید و ذخایر گازی ۲۲۰ سال دوام خواهند آورد. درعوض ذخایر اورانیوم معدنی ناچیز است.
در حال حاضر حکومت اسلامی ایران قصد دارد، در ۱۵ سال آینده توان هستهای خود را به شدت گسترش دهد و درکنار نیروگاه هستهای بوشهر، ۶ نیروگاه با قدرتی مشابه ایجاد کند. بر اساس مصوبهای از مجلس شورای اسلامی که درمارس ۲۰۰۵ ابلاغ شد، دولت موظف است، ۱۳ رآکتور با قدرتی مشابه آنچه در بوشهر به کار خواهد افتاد (۱۰۰۰ مگاوات)، بسازد.
برای به کارانداختن یک رآکتور با این قدرت، سالانه ۲۲ تُن اورانیوم غنیسازی شده (به میزان ۴/۴ درصد) لازم است. و چون از هر یک تُن اورانیوم معدنی، فقط ۵۵۳ گرم اورانیوم غنیسازی شده بدست میآید، بنابراین هر یک رآکتور، سالانه ۴۵۰ هزار تُن اورانیوم معدنی مصرف میکند.
با این حساب، و اگر آمار آژانس بینالمللی انرژی هستهای در مورد میزان ذخایر اورانیوم ایران را اساس قرار دهیم، به نتایجی واقعبینانه میرسیم.
طبق محاسبهی روهله و به فرض این که دولت ایران برنامههای هستهای خود را پیاده کند، یعنی قادر باشد که در سال ۲۰۲۰ مسیحی ۷ رآکتور مشابه بوشهر را به راه اندازد، در آن صورت تمامی ذخایر اورانیوم ایران در سال ۲۰۱۲ مصرف شده و ایران میبایست از آن به بعد اورانیوم وارد کند.
ایران هستهای، وابسته به کشورهای دارای اورانیوم
به گفتهی روهله، حتی اگر آن ذخایری هم که در ایران هنوز کشف نشدهاند ولی آژانس بینالمللی انرژی هستهای، وجود آنان را حدس میزند نیز کشف و آمادهی بهرهبرداری شوند، باز هم ایران در سال ۲۰۲۴قادر نخواهد بود، اورانیوم مورد نیاز خود را تأمین کند و ناچار است دست به دامن کشورهای اورانیومدار شود.
بنابر این، به نظر روهله، برنامههای هستهای جمهوری اسلامی باعث تأمین انرژی ایران در آینده نخواهد بود.
او در مقالهی خود این پرسشها را مطرح میکند:
آیا دلیل اقتصادی دیگری برای توجیه برنامههای هستهای ایران وجود دارد؟
آیا ایران نمیتواند مصرف نفت و گاز خود را برای تولید انرژی کاهش دهد و به جای آن از اورانیوم وارداتی استفاده کند؟ آیا ایران میتواند در این صورت مدت زمان بیشتری از ذخایر نفتی و گازی خود بهره برد؟
نویسنده، خود به پاسخ پرسشهایش میپردازد:
در زمینهی تأمین مصرف داخلی انرژی، امکانات ایران برای جایگزینی نفت با انرژی هستهای محدود است. در حال حاضر ۱۸ درصد تولیدات نفت خام ایران برای انرژی مورد نیاز کشور به کار میرود. برای جایگزینی آن، دو یا سه رآکتور مشابه بوشهر لازم است.
به گفتهی روهله، این نشان میدهد که دغدغهی اصلی حکومت ایران، جایگزینی نفت با انرژی هستهای برای تأمین انرژی داخلی نیست. علاوه بر آن، ایران قادر نخواهد بود، تولیدات نفت خام خود را کاهش دهد و به جای آن از انرژی هستهای استفاده کند. این کشور ۸۰ درصد درآمدهای صادراتی، و ۴۵ درصد بودجهی سالانهی خود را از فروش نفت خام تأمین میکند. کاهش این درآمدها برای ایران امکانپذیر نیست.
پیشنهادی سازنده
روهله معتقد است که حکومت ایران میتواند خود را از این مشکل برهاند، و در این رابطه نوسازی گستردهی پالایشگاههای نفت را توصیه میکند. ولی، به گفتهی او، دولتمردان ایران در تأمین بودجهی نوسازی پالایشگاهها ناتوانند.
مخارج ساخت نیروگاههای هستهای و تسلیحات نظامی به حدی زیاد است که امکانی برای اقدامات دیگر باقی نمیگذارند.
روهله در ادامه مقالهی خود توضیح میدهد که ایران در زمینهی گاز طبیعی امکانات بیشتر و مناسبتری دارد، اما به این نتیجه میرسد که مقامات این کشور قدر آن را نمیدانند.
با وجود این که ایران در جهان از نظر ذحایر گازی در مرحلهی دوم قرار دارد، اما تا کنون نتوانسته است، از این موقعیت بهرهی کافی ببرد.
آماری که روهله در این رابطه آورده به این شرح است: ۷۵ درصد گاز تولید شده در ایران صرف تأمین انرژی داخلی میشود. ۱۵ درصد آن صادر میگردد و ۱۰ درصد آن هم هنگام تولید فرآوردههای نفتی میسوزد؛ از قرار معلوم وزارت نفت قادر نیست که از این ۱۰ درصد بهرهبرداری کند.
روهله معتقد است که ایران با سرمایهگذاری درست در صنعت گاز قادر خواهد بود بخش بیشتری از انرژی داخلی خود را تأمین نماید و بدین ترتیب وابستگی خود به انرژی هستهای را کمتر کند . به گفتهی او، مقدار انرژیای که میتوان از راه گازی که هنگام تولید فرآوردههای نفتی میسوزد، بدست آورد، برابر است با انرژی تولیدی دو نیروگاه هستهای به قدرت نیروگاه بوشهر.
اما از آنجا که سرمایههای ایران صرف تولید نیروگاههای هستهای میشود، امکان استفادهی درست از صنعت گاز نیز وجود ندارد.
روهله در پایان یادآور میشود که مخارج تولید انرژی از طریق گاز طبیعی خیلی زیاد است و این خود میتواند دلیلی برای جایگزینی گاز با انرژی هستهای شود؛ اما به این شرط که ذخایر انرژی هستهای به اندازه کافی موجود باشد.