آلمان و «زخم کاری» به ایران؟ • مصاحبه
۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبهچندی پیش این خبر منتشر شد که ویروس استاکسنت موجب بروز اختلال در کار سانتریفوژهای تاسیسات نطنز شده. پس از آن "نیویورک تایمز" نوشت که این ویروس طراحی مشترک آمریکا و اسراییل بوده است.
اینک روزنامه "گاردین" گزارش داده (شماره روز چهارشنبه ۱۹ ژانویه / ۲۹ دی)، اسناد ویکیلیکس نشان میدهند که فولکر پرتس، مدیر "بنیاد سیاست و علوم آلمان" که موسسهای دولتی و پژوهشی در زمینه سیاست خارجی آلمان است، به آمریکا پیشنهاد کرده که بجای حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران از عملیات مخفی برای توقف برنامه اتمی این کشور استفاده شود.
به گزارش "گاردین"، سند دیپلماتیکی که در ۱۴ دسامبر ارسال شده، نشان میدهد که وزیر امور خارجه وقت، کاندالیزا رایس، از این پیشنهاد استقبال کرده است. سندی دیگر مربوط به فیلیپ مورفی، سفیر آمریکا در آلمان در ژانویه ۲۰۱۰، میگوید: «روشهای مخفی مانند انفجارهای غيرقابل پيشبينی، حوادث، هک کردن کامپيوتر و ديگر موارد از هرگونه حمله نظامی موثرتر است چون اقدام نظامی برای منطقه نتايج به مراتب خطرناکتری به همراه دارد.»
فولکر پرتس در مصاحبه با "گاردین" گفتههایی را که از سوی ویکیلیکس و از قول وی منتشر شده، تایید کرد و گفت همچنان بر آن نظر است که رویارویی نظامی با ایران نادرست است و تخریب بهتر از اقدام نظامی است.
فولکر پرتس و بنیاد او مشاور دولت آلمان در سیاست خارجی هستند. نگاهی به سیاست آلمان در برابر برنامه هستهای ایران، در گفتوگو با علی محجوبی، مدیر دفتر خانم کلاودیا روت، رئیس حزب سبزهای آلمان.
دویچهوله: آقای محجوبی، بهطور معمول جمهوری اسلامی میگوید که موضع آلمان با موضع کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه در مسئلهی هستهای ایران متفاوت است. ارزیابی شما از جایگاه و نقش آلمان در مذاکرات هستهای ایران چیست؟
علی محجوبی: این اظهارنظر جمهوری اسلامی یک هستهی واقعی دارد. چون سیاست آلمان و بهویژه سیاست خارجی آلمان، در طول ۵۰-۶۰ سال گذشته، همیشه فرقهایی با سیاست خارجی انگلستان و فرانسه داشته و همواره نوعی مرزبندی در اولویت دادن به برخی جنبههای سیاست خارجی، در سیاستهای خارجی این کشورها مطرح بوده است. ایران بهدرستی میگوید که با آلمان روابط سنتی بهویژه اقتصادی خوبی داشته است.
امروزه در آلمان، یک توافق همگانی در ائتلاف حکومتی وجود ندارد که کدام خط در مقابل جمهوری اسلامی بهتر و مثمر ثمر میتواند باشد. در وزارت امور خارجهی آلمان، تا آنجایی که خبر دارم و از طریق مطالعهی نظرات این وزارتخانه میشود فهیمد، این است که وزارت امور خارجهی آلمان اصرار دارد همچنان روی شیوههای غیرنظامی و کمتر خشن پافشاری کند. در حالی که صدراعظم آلمان، خانم مرکل، و کاخ نخستوزیری آلمان، در مجموع طرفدار سیاستی خشنتر یا بهتر بگویم، سیاست نزدیک به انگلیس و فرانسه هستند.
این یک تفاوت کوچک است، ولی پافشاری جمهوری اسلامی به اختلاف بزرگ بین سیاست آلمان و انگلستان و فرانسه هم ناشی از منافع خودشان است و میخواهند با بزرگ جلوه دادن این اختلافات جزیی در جنبههای کوچک سیاست خارجی، تشتت در صفوف کشورهای غربی را برجسته کنند.
کلاً مؤلفههای اصلی سیاست آلمان در برابر مسئلهی هستهای ایران چیست؟
بهنظر من، بهصورت کلی، برخورد محتاط سیاست خارجی آلمان در رابطه با راهحلهای غیردیپلماتیک و راهحلهای نظامی است و اختلاف اصلی بین مؤلفههای سیاست خارجی آلمان و دیگر کشورهای اروپایی، از جمله انگلستان و فرانسه، در این عرصه است. ولی در این قضیه، حداقل در دو سال گذشته، کاملاً ایران باید فهمیده باشد که آلمان حاضر به همکاری همهجانبه با جامعهی جهانی برای محدود کردن و بازنگهداشتن برنامهی اتمی ایران است و تمام امیدی که دیپلماتهای جمهوری اسلامی با اشاره به این اختلافها، میخواهند بیافرینند، کمی به کبکی میماند که سرش را در برف کرده باشد.
چون تمام تصمیمهای مهمی که تا حالا در سازمان ملل و در سطح اتحادیهی اروپا گرفته شده، با شرکت همه جانبهی آلمان همراه بوده است. هرچند در آلمان، حداقل نمایندگان اقتصاد آلمان و سیاستگذارانی که در عرصهی اقتصادی دخالت زیادی دارند، بر این قضیه پافشاری میکنند که مسئلهی تحریمها، به معنای تحریم همه جانبهی ایران نیست و روابط اقتصادی ایران و آلمان در حد مشخصی میتواند همچنان پیش برود.
اشاره کردید به تفاوت نقطهنظر وزارت امور خارجه و صدراعظم آلمان. چه تفاوتی در دولتهای مختلف آلمان در برخورد با جمهوری اسلامی در این زمینه وجود دارد؟ مثلاً بین دولت آقای شرودر (صدراعظم پیشین) و دولت کنونی؟
تفاوت قطعاً وجود دارد. مثلاً در ارتباط با جنگ امریکا علیه صدام، آن زمان حداقل شرودر و فیشر (وزیر امور خارجه پیشین)، با پافشاری روی خط خودشان، در جنگ شرکت نکردند. امروزه اتحادیهی اروپا در مقابل ایران و اینکه چطور به ایران فشار بیاورند، با امریکا توافق نسبتاً کاملی دارند. ولی فرق اصلی با دوران شرودر، این است که حداقل دولت اوباما (رئیسجمهور آمریکا) تاکید روی راهحلهای نظامی و اشارهی مدام به راهحلهای نظامی ندارد. برای همین نمیشود یک به یک مقایسه کرد که الان دولتی مانند دولت شرودر چگونه سیاستی را پیش میبرد.
ولی واقعیت این است که وزارت امور خارجهی آلمان، همچنان در مجموع خودش، روی راهحلهای دیپلماتیک و مذاکره پافشاری دارد. هرچند که تناقضی هم در تصویب تحریمهای همهجانبه تا حالا ندیدهایم.
بهتازگی با استناد به ویکیلیکس، گفته شده که تخریب فعالیتهای اتمی ایران و ایجاد نقص فنی در آن، به پیشنهاد یک مرکز پژوهشی سیاست خارجی در آلمان به امریکا، صورت گرفته و در این میان، نام آقای فولکر پرتس بهمیان آمده است که رییس "بنیاد سیاست و علوم آلمان" هستند و خود ایشان هم همین هفته در این رابطه مصاحبهای با روزنامه گاردین داشتهاند. فکر میکنید انتشار این خبر، چه تأثیری در روابط جمهوری اسلامی و آلمان داشته باشد؟
بهنظر من، تأثیر چندانی نخواهد داشت. چون صحبتهایی که آقای پرتس در رابطه با ایران و در بحثهای مختلف عمومی و غیرعمومی کرده، تازگی چندانی ندارد. ایشان همیشه بر این نظر بوده که راهحل نظامی، اساساً بنبست است و ارزش آن را ندارد که ما روی شانس راهحل و فشار نظامی به ایران بحث کنیم. ایشان و بنیادی که رییساش هستند، همیشه امکان فشارهای غیرنظامی، فشارهای اقتصادی، محدود ساختن انتقال تکنولوژی غربی به ایران را مطرح ساختهاند و این تازگی ندارد.
بهنظر من، گزارشهایی که الان در "گاردین" یا روزنامههای مشابه مطرح شده، بیشتر بزرگ جلوه دادن چیزی است که سالهاست این بنیاد پژوهشی مطرح میکند که اگر غرب اصرار دارد برنامهی اتمی ایران را متوقف کند، بهتر است که به جای فکر کردن به راهحلهای نظامی، به راهحلهای خیلی جدی و با راندمان بالا در عرصهی محدود ساختن انتقال تکنولوژی غربی به ایران و سیاست تجارتی، بازرگانی با ایران فکر کند. پیشنهادهایی که این دانشمندان علوم سیاسی یا مشاوران سیاسی آلمان داشتهاند، سالهاست مطرح است، ولی الان یکباره به خاطر مطرح شدن در افشاگریهای ویکیلیکس بعد دیگری میگیرد که بهنظر من، شایستهاش نیست.
کیواندخت قهاری
تحریریه: فرید وحیدی