آسيبشناس جامعه
۱۳۹۹ خرداد ۲۴, شنبهمیگفت: «چه زندانی خودكشی كرده و چه در بازجويی جان داده باشد، هر دو حالت نشان میدهد که ما از استانداردهای امنيتی جهانی دور هستيم».
محمد امين قانعی راد در سال ۱۳۳۴ در كهريزك زاده شد.
پدرش سرپرست بخش مالی كارخانه قند بود و يك كتابفروشی و انتشاراتی كوچك داشت.
پنج ساله بود كه همراه خانواده به شهرری رفت و همانجا دبستان و دبيرستان را گذراند.
شيفته خواندن بود و بيشتر وقتش را در كتابفروشی پدرش میگذراند:
«در نوجوانی با آن كتابها برای خود جهانی ساخته بودم در آن میزیستم و پایههای نظريات آیندهام را میساختم».
نخستين نوشتهاش شعری بود كه در "كيهان بچهها" به چاپ رساند.
پس از دبيرستان در آزمون سراسری كشور در رشته پزشكی ارتش پذيرفته شد اما به اصرار پدرش تغيير رشته داد.
۲۱ ساله بود كه در دانشگاه تهران جامعهشناسی خواند و در كنار درس اصلی به كارهای فنی پرداخت و نخست تكنيسين آزمايشگاه و سپس سرپرست دو بيمارستان در تهران شد.
۴۲ ساله بود كه از پاياننامه دكتری خود به عنوان "عوامل معرفتی و اجتماعی رشد و افول علم در ایران دوره اسلامی قرن سوم تا پنجم هجری" دفاع كرد.
۴۳ ساله بود كه كارش را در "مركز تحقیقات سیاست علمی كشور" آغاز كرد و همزمان با چند تن از جامعه شناسان سرشناس "انجمن جامعه شناسی ایران" را بنيان نهاد و با وجود مخالفت شديد سياستگزاران كشور به آسيبشناسی اجتماعی پرداخت و در اين زمينه همايشهای سراسری برگزار كرد و نتيجه آنها را در مجموعه مقالاتی به چاپ رساند.
۵۰ ساله بود كه به سال ۱۳۸۴ استاد جامعهشناسی در دانشگاه تهران و چند دانشگاه ديگر شد.
میگفت: «باید رویای شادی داشت؛ شادیهای دوستداشتنی برای كودكان و جوانانمان و البته نشاط و سرزندگی برای همه مردم. رویای بیداری، بیداری برای مردم و به طور خاص برای حاكمانمان كه از رویاهای محال دست بردارند و به رویاهای ممكن با همبودگی و همراهی و مردمسالاری بیندیشند».
از او ۲۸ كتاب در زمينه جامعهشناسی به جا مانده كه بيشتر آنها را در دو سال آخر زندگی به هنگام پيكار با سرطان نوشته و درونمايه اصلی آنها آسيبشناسی اجتماعی است.
محمد امين قانعی راد در ۶۳ سالگی در تهران درگذشت.