آرمانگرايی در گرماگرم جنگ فرانسه و الجزاير
۱۳۹۸ آبان ۱۶, پنجشنبهپدر آلبر کامو Albert Camus کارگر تاکستان و مادرش نظافتچی و خانهدار ساده اسپانیولیتبار بود. به گفته خودش اگر او توانست تحصیل کند و نویسنده شود، تنها به پشتوانه کار طاقتفرسای پدر و مادر و همکاری آموزگار دبستانش بود که ذوق و هوش او را دریافتند و به پیشرفتش کمک کردند.
کامو نخست با سازمانهای سوسیالیستی و کمونیستی، نزدیکی و همکاری داشت، اما رفتهرفته از آنها فاصله گرفت. او در زمان اشغال فرانسه توسط نازیها، به جنبش مقاومت علیه فاشیسم پیوست و در زمان جنگ دوم جهانی بیشتر مقالههای روزنامه مخفی "کومبا" یعنی "نبرد" را مینوشت.
۴۳ ساله بود که جایزه ادبی نوبل را دریافت کرد و در پایان عمر کوتاهش، "انسان نخست" صمیمیترین رمان ناتمام را آغاز کرد که به مادر بیسوادش پیشکش شده و از دوران کودکیش مایه گرفته است.
آلبر کامو در چهار شاخه فرهنگی و هنری کار کرد و تأثیر گذاشت. او در خصوص کار گزارشگریاش میگوید: «بارها گفتهام که من تاکنون چیزی ننوشتهام که با الجزایر و مسائل آن بیارتباط باشد».
کامو همواره ستم استعمارگران فرانسوی بر مردم الجزایر را آشکار میساخت، ولی هوادار استقلال الجزایر از طریق جنگ و قهر نبود و میخواست همزیستی مسالمتآمیزی میان قومهای گوناگون زادگاهش پدید آورد.
بخش دوم کار و آثار او را رمانهای فلسفیاش تشکیل میدهند.
درونمایه "بیگانه" که تاکنون چند بار به فارسی ترجمه شده پوچی هستی انسان است، اما به جای اینکه این پوچی که سرنوشت محتوم بشر است او را به نومیدی بکشاند، باید آن گونه که در رمان "طاعون" آمده، روح شورش و خیزش علیه پوچی را در آدمی بیدار کرد. انسان راهی جز شورش و خیزش علیه درماندگی و نومیدی ندارد و همان طور که در آخرین رمان ناتمام کامو، مطرح میشود، عشق انگیزه این شورش و خیزش است. کامو بر این باور است که چون هستی و زندگی پوچ است، باید دم و اکنون را غنیمت دانست.
مشهورترین اثر فلسفی کامو مقاله بلندی درباره شخصیت اسطورهای "سیسیفوس" است که محکوم به کشاندن سنگی به بالای کوهی است، ولی سنگ هر بار باز فرو میغلتد و او باید کار را از سر گیرد.
افزون بر این سه شاخه، کامو نمایشنامهنویس است. میگفت: «من پیش از آنکه فیلسوف و پندآموز باشم، خود را یک هنرمند میدانم. تئاتر به من اجازه میدهد که ذوقم را در ترکیب، ضربآهنگ، همنوایی و حرکت بیازمایم. اینها دلمشغولیهای یک هنرمندند نه یک فیلسوف".
آلبر کامو یک نویسنده متعهد به انسانیت و آزادی در روزگاری متلاطم بود. میگفت: «فیلسوفان کمونیست مرا ارتجاعی میخوانند و فیلسوفان مرتجع کمونیستم میدانند. بیباوران مرا مسیحی میانگارند و باورمندان بیایمان میشمارند. اقرار میکنم که من در این تضادها سرگردانم و بر آنام که همانی باشم که هستم".
کامو در ۴۶ سالگی بر اثر تصادف اتومبیل در فرانسه درگذشت.