به جنبش سبز از دو زاویه میتوان نگریست: بالا و پایین؛ رهبران و بدنه جنبش. در طول جنبش رهبران در پشت سر بدنه حرکت میکردند نه در پیشاپیش آن.
جامعه ایران جامعه متکثری است بنابراین مطالبات گوناگونی دارد. از این نگاه میتوان به سه دسته ناراضیان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی (سبک زندگی) در ایران اشاره کرد.
جنبش سبز عمدتا اعتراض طبقه متوسط فرهنگی و ناراضیان سیاسی بود که بخشی از ناراضیان اجتماعی نیز در بدنه آن حضور داشتند.
جنبش سبز «اصلاح اصلاحات» بود، چون علاوه بر صندوق رای به عرصه خیابان نیز وارد شده بود. جنبشی بود که رهبرانش به اجرای بیتنازل قانون اساسی اشاره میکردند و بدنهاش مشکل را در استبداد و دیکتاتوری میدید و شعار مرگ بر دیکتاتور سر میداد.
جنبش سبز بهخصوص با نگاه متمرکزتر بر بدنه آن، جنبشی بود که در مطالباتش عمیقا سکولار بود. هر چند بدنهاش در اوج تکثر و تسامح همزمان قرار داشت و از شعارهای مذهبی نیز بهره میجست.
موج اعتراضات دی ماه ۹۶ و نقطهچین اعتراضی صنفی و گاه سیاسی قبل و بعد از آن اما؛ بیشتر صدای اقشار کم درآمدتر و ناراضیان اقتصادی و بیانگر مطالبات طبقاتی است. رهبری منسجمی ندارد. در مطالبهگری صنفی شعار سیاسی نمیدهد. اما شکل دیگری از آن نیز وجود دارد که نارضایتی اقتصادی و یا اجتماعیاش را در بروندادی سیاسی نمایش میدهد و کلیت قدرت مستقر را نشانه میرود و از قانون اساسی عبور میکند.
چشم انداز آینده ایران همانقدر که به عملکرد قدرت حاکم که یا در صندوق رای تقلب و یا منتخبین آن را بی اثر و خنثی میکند، (گذشته از ضعف و فساد و خلف وعده بسیاری از این منتخبین) بستگی دارد، بهشدت به کنشگری این سه دسته از ناراضیان وابسته است.
وقتی مجموعه این متغیرها را در یک معادله چند مجهولی کنار هم میگذاریم پیشبینی وضعیت و چشمانداز آینده ایران بسیار پیچیده میشود. در عین حال، عوامل موثر در تغییرات سیاسی در جامعه بهشدت مدرن شده ایران و تجربهای که در بیست سال پس از اصلاحات (بهخصوص دولت و مجلس بعد از جنبش سبز) انباشته شده، آن قدر هست که بتوان گفت انرژی اجتماعی آزاد شده بیشتر از اصلاحطلبی به سمت تحولخواهی و براندازی سوق پیدا کرده است.
براین اساس در نسبت آینده ایران با جنبش سبز میتوان گفت هر چند جنبش سبز بهصورت فیزیکی پایان یافت، اما سه عنصر آن هنوز حیات دارد: مطالبات جنبش سبز که همچنان خواستههای دموکراتیک طبقه متوسط فرهنگی در ایران است؛ استفاده از عرصه خیابان بهعنوان ابزاری فراتر از صندوق رای و سوم، برافراشته باقی ماندن پرچم مقاومت رهبران جنبش سبز.
اما دو چیز هم عمیقا تغییر کرده است: ورود ناراضیان اقتصادی به عرصه سیاست ایران و دیگر رادیکالتر شدن روشها و رویکردهای سیاسی در جامعه ایران متاثر از همین صدای تازه و تجربه بیست ساله اصلاحات.
نحوه تعامل این سه دسته ناراضیان (بهخصوص با توجه به اینکه طبقه متوسط علیرغم همدلی اما خود به صحن اعتراضات دی ماه ۹۶ ورود نکرد) و نیز موضع رهبران محصور جنبش سبز در صورت شروع اعتراضات و جنبشی جدید در ایران است که به پرسش امکان ادامه و تجدید حیات جنبش سبز یا پایان تاریخی آن پاسخ میدهد.
جنبش آینده در ایران هم میتواند انحصارا ماهیت اقتصادی و طبقاتی داشته باشد و هم ترکیبی از جنبش سبز و اعتراضات دی ماه با بههمپیوستگی این دو دسته ناراضیان بزرگ باشد که نیروهای محرکه ناراضیان اجتماعی نیز در گسترش ناگهانی آن موثر خواهد بود.
این جنبش احتمالی اگر صورت مسئله ایران و سرسختی حکومت در برابر تغییر، به شدت کنونیاش باقی بماند، بیشتر جنبشی خیابانی خواهد بود. عنصر خیابان مولفه مهمی از جنبش سبز بود که میتواند در آینده نیز استمرار یابد.
اشتراک در بهره گیری از ابزار مشترک خیابان بستر مناسبی برای استمرار جنبش سبز خواهد بود که نه الزاما با همان مختصات پیشین، اما به صورت استعلا یافتهای استمرار یابد. در این حالت و در صورتی که رهبران جنبش سبز سکوتشان را در برابر این جنبش جدید بشکنند، باید دید چه موضعی را اتخاذ خواهند کرد.
آنها اگر بخواهند با همان شعارها و مختصاتی که در جنبش سبز دنبال میکردند، وارد این عرصه جدید شوند، فاصلهشان با بدنه جنبش بسیار عمیقتر از جنبش سبز خواهد بود و بهتدریج از متن به حاشیه خواهند رفت مگر آنکه خود را با شرایط و مطالبات جدید تطبیق دهند.
اصلاح ساختاری که شیخ مهدی کروبی مطرح کرده، همسایه دیوار به دیوار تحولخواهی است و میتواند در جنبشهای جدید باز گامی جلوتر بیاید. در غیر این صورت، رهبران خوشنام جنبش سبز سرنوشت الکساندر دوبچک را پیدا خواهند کرد که پس از سرکوب بهار پراگ بیست سال دور از سیاست بود و زندگیاش تحت نظر پلیس قرار گرفت.
قابل تامل اما اینکه وقتی در نوامبر۱۹۸۹ صدها هزار معترض به خیابان ها ریختند، هر چند هنوز دوبچک نماد مبارزه با فساد و اختناق بود؛ اما مردم دیگر علاقهای به «سوسیالیسم با چهره انسانی» او نداشتند. آنها سرنگونی کل حکومتی را می خواستند که بدترین خاطرات را از آن داشتند.
* مطالب منتشر شده در این صفحه صرفا بازتاب دهنده نظر و دیدگاه نویسندگان آن است.