روشنترين روحانی روزگار روشنگری
۱۳۹۸ تیر ۲۱, جمعهمیگفت: «هزار بار بميرم بهتر از آن است كه زير فرمان حكومتی باشم كه تنها در پناه اسلحه میتوان در آن زيست».
پدر اراسموس روتردام Erasmus van Rotterdam كشيش بود و مادرش او را در پی يك رابطه پنهانی در روتردام در غرب هلند به دنيا آورد.
پدر و مادر را در كودكی از دست داد.
از آنجا كه فرزند نامشروع قلمداد میشد او را به دايیاش در شهر گودا (خودا) در نزديكی زادگاهش سپردند كه مدير يك مدرسه بود.
۱۶ ساله بود كه مدرسه را رها كرد و میخواست به دنبال دانایی بیشتر به سفر برود.
۱۸ ساله بود كه به اصرار و سفارش دايیاش راهب دِيری در شهر گودا شد و ۲۳ ساله بود كه آنجا را با رتبه كشيشی ترك كرد و به عنوان منشی يك اسقف مشغول كار شد.
۲۶ ساله بود كه به دانشگاه بنام سوربن در پاريس رفت و الهيات (دینشناسی) خواند.
از آن پس زندگی را با آموزش به فرزندان اشراف و انتشار ترجمههايی از متنهای قديم و آثاری در زمينههای ادبيات و الهيات و رفتار اجتماعی میگذراند.
۳۷ ساله بود كه از دانشگاه بولونيای ايتاليای كنونی، درجه دكترا گرفت، به انگليس رفت و سه سال بعد به عنوان استاد الهيات در كمبريج به تدريس پرداخت.
در روزگاری كه ناسيوناليسم و تعصب مذهبی در حال زايش و رويش بود و بعدها به جنگهای خونين انجاميد، او در تبليغ صلح، رواداری و كثرتگرايی ميكوشيد و همه آثارش را در اين زمينه مینوشت.
آداگيا مجموعه ضربالمثلهای يونانی و لاتينی است كه او با توضيحات روشنگرانه تأليف كرده و از گنجينههای ادبی روزگار روشنگری به شمار میآيد.
۴۱ ساله بود كه ماندگارترين اثرش "در ستايش ديوانگي" را نوشت و به دوست نزديكش تامس مور پيشكش كرد. اين كتاب در سال ۱۳۷۶ توسط حسن صفاری به فارسی ترجمه و چاپ شده است.
در اين اثر طنزآميز نادانی خود را میستايد و آن را سرچشمه و نماد شادمانی میشناساند:
«اگر هركسی اندکی بدن خود را با شهد دیوانگی مالش نمیداد، اتباع حكومت حاكم خود را تحمل نمیكردند، خدمتگزاران ارباب خود را نمیخواستند، شاگرد جور استاد را نمیپذیرفت، دوست از دوست خسته میشد، شوهر از زن و زن از شوهر بیزار میشد، كارگر با كارفرما سازش نمیكرد و صاحبخانه مهمان خود را از خانه بیرون میراند».
اراسموس روتردام در ۶۶ سالگی در سويس درگذشت.