تلطيف هنری زبالهها
۱۳۹۴ دی ۱۸, جمعهبا پايان جنگ جهانی اول و فروپاشی چند امپراتوری و چند حكومت پادشاهی، روشنفكران به ويژه هنرمندان اروپايی به نبرد سنتهای بورژوايی دست زدند. مكتبهای سوررئاليسم، كوبيسم، فوتوريسم و دادائيسم در واكنش به مكتبهای هنری و ادبی كلاسيک ايجاد شدند و برخی فلسفه خود را ريشخند هرچه تا آن زمان بوده، قرار دادند.
كورت شويترس در سال ۱۸۸۷ در شهر هانوفر در شمال آلمان زاده شد. در آموزشگاهها و دانشكدههای هنرهای زيبا در هانوفر و درسدن تحصيل كرد اما چون در آغاز كار به سنتها پايدار بود به آكادمی هنر برلين كه هوادار مكتبهای نوين بود، راه نيافت. خودش در اینباره گفته بود: «تعجب نمیكنم اگر روزگاری به عنوان رامبراند در اين دنيا زيسته باشم.»
شويترس بر خلاف اكثر همميهنهایش از آغاز با جنگ مخالف بود و با ترفندهای گوناگون از رفتن به جبهه جنگ جهانی اول سر باز زد. او دراینباره نوشته بود: «من با بیباكی بسيار از جنگ گريختم. فقط سه ماه سرباز بودم آن هم در اتاق تحرير.»
با اين حال او يک هنرمند سياسی نبود و به گفته خودش میخواست از گونههای نوين هنری، ترکیب تازهتری پديد آورد. به اين خاطر به كولاژ رو كرد و نام گونه هنری خود را "مرتس" (MERZ) گذاشت. در پاسخ اين پرسش كه مرتس چيست، گفته بود: «مرتس يعنی همقافيه با "شرتس" (شوخی) یا هرتس (قلب). يعنی پيشوند يا پسوند يک كلمه، يعنی جمع هنرهای مدرن.»
شويترس در زادگاهش آتليه بزرگی به نام "ساختمان مرتس" بنا كرد و در آن آثار هنری ارزندهای به نمايش گذاشت كه همه از آميزش و تركيب اشيا پيش پا افتاده روزمره تشكيل میشدند: «تكهای چوب، قطعهای پارچه كهنه، كاموا، برگهای از يک روزنامه، تكهای از يک صفحه گرامافون و...»
شويترس، تكنيک كولاژ را در آثار موسيقايی و ادبی خود نيز به كار برده است. زادگاهش را با واژگون كردن حروف هانوفر "رفوناه" مینامید و از واژه مرتس (MERZ) ماه مارس به آلمانی (März) یا "کومرتس" (امور مالی) میسازد. اما اين كولاژها بازی هنری صرف نيستند بلكه به گونهای پنهان روز و روزگار پرآشوب هنرمند را بيان میكنند. طبيعی است كه چنين هنرمندی با روی كار آمدن نازیها از كشور خود بگريزد.
شويترس به نروژ و سپس به بریتانیا پناه برد و در همانجا درگذشت. در انگليس آتليه "مرتس دوم" را بنا كرد ولی اين بنا هم در سانحهای سوخت. پس از آن او بنای "مرتس سوم" را در هانوفر آغاز كرد اما ديگر عمر امانش نداد. در خاطراتش نوشته بود:«خوب میدانم كه به عنوان عنصر مهمی در تاريخ هنر جای خواهم داشت.»