۱۴ ژوئن ۱۸۷۸: قهرمان افسانههای خود
۱۳۹۵ خرداد ۲۵, سهشنبهالزا سوفیا کامپهوفنر (Elsa Sophia Kamphövener) پنج ساله بود که با مادر و پدرش که وابسته نظامی ارتش عثمانی بودند به قسطنطنیه رفت. او نخست تا ۱۲ سالگی در آنجا ماند و علاوه بر درس مدرسه همزمان چند زبان را آموخت.
۱۲ ساله بود که او را به آلمان بازگرداندند تا دبیرستان را به پایان برساند اما تنهایی در آلمان را تاب نیاورد و چهار سال بعد دوباره به قسطنطنیه رفت و به ادعای خود با دختر سلطان عبدالحمید آشنا و همنشین شد.
در ۲۲ سالگی با یک مدرس آلمانی ازدواج کرد و تنها فرزندش عثمان را به دنیا آورد.
۲۸ ساله بود که از همسر و فرزندش جدا شد و برای همیشه ترکیه را به سمت آلمان ترک گفت.
او از آن پس رفته رفته در ذهن خود خاورزمینی افسانهای آفرید. پرداختههای خود را برای دیگران بازمیگفت و مینوشت. در این افسانهها او سالها در لباس مردان در امپراتوری عثمانی با اسب به سفرهای دور و دراز و خطرناک میرفت و با رویدادهای هیجانانگیزی روبرو میشد.
کامپهوفنر تا آغاز جنگ جهانی دوم ۱۰ کتاب رمان و طنز منتشر کرد و داستانها و مقالههای بسیاری در مجلات گوناگون درباره خاورزمین به انتشار رساند.
یک سال پیش از پایان جنگ دوم جهانی خانه و همه دارایی کامپهوفنر در برلین در بمبارانی از بین رفت. او ۶ سالی را به تنگدستی گذراند تا اینکه در ۷۳ سالگی به عنوان قصهگو در رادیو جنوب آلمان استخدام شد و شهرت کممانندی پیدا کرد. افسانههای او درباره "شرق دوردست" سالها از فرستندههای سراسری آلمان پخش میشدند.
۷۸ ساله بود که دو جلد از این افسانهها را با عنوان "کنار آتش در کاروانسرا" (An Nachtfeuern der Karavanserai) منتشر کرد.
الزا سوفیا کامپهوفنر در ۸۵ سالگی در مارکوارتشتاین در جنوب آلمان درگذشت.