گفتگوی فرهنگ ها و نقش ادبیات در تفاهم ملل
۱۳۸۵ آذر ۲۹, چهارشنبهآقای توماس ولفارت (Thomas Wohlfahrt) مسئول کارگاه ادبیات در معرفی کوتاهی از این برنامه، ابراز خرسندی نمود که ایران در افکارعمومی آلمان تنها به عنوان کشوری با مشکلات سیاسی مطرح نمیشود و جنبه دیگری از ایران یعنی ادبیات دیرینه آن محور این نشست موفقیت آمیز است.
این ملاقات ادبی میان شرق و غرب بدین گونه سامان یافته بود که کارگاه ادبیات با تشکیل سه گروه کاری ترجمه، شامل یک شاعر ایرانی ، یک شاعر آلمانی و یک مترجم، تلاش کرده بود، این تجربهی نو و چند روزه را به آزمایش بگذارد. شاعران ایرانی دعوت شده بدین قرار بودند: خانم روشنک بیگناه (مقیم امریکا) و آقایان جواد مجابی و علیرضا بهنام.
سه شاعر آلمانی نیز خانمها الکه ارب (Elke Erb) و ارشلیا کالاس (Orsolya Kalasz) و آقای اشتفن پوپ (Steffen Popp) بودند.
آقای مجابی و خانم الکه ارب گروه نسل شاعران با سابقه را تشکیل میدادند وخانم سوزان باغستانی این گروه را به عنوان مترجم همراهی میکرد. گروه دیگر شامل خانم بیگناه و خانم کالاس بود، که آقای زمان خان مترجم این گروه بود. و سرانجام نسل شاعران جوان را آقای بهنام و آقای اشتفن پوپ به همراه خانم سوسن جعفری به عنوان مترجم تشکیل میدادند.
وظیفه مترجمان انتقال واژه به واژه اشعار از یک زبان به زبان دیگر بود و سپس شاعران با ذوق ادبی خود تلاش کرده بودند این بار معنایی را در قالب ادبی بریزند.
در باره کار ترجمه و مشکلا ت انتقال اشعار به زبان دوم آقای مجابی به داستانی از مولوی اشاره کرد که در آن داستان افراد مختلف در اتاقی تاریک با لمس فیل هر کس تصوری متفاوت از فیل بدست می دهد.
وی در ادامه گفت: خانم باغستانی به عنوان مترجم نقش کسی را داشت که لحظهای چراغ را روشن میکرد و تا ما میآمدیم فیل را بدرستی ببینیم، چراغ را دوباره خاموش میکرد، ولی با این وجود تصور نسبتاً دقیقی از این موجود که حالا ادبیات است، میتوانستیم بدست آوریم.
خانم سوزان باغستانی اداره این شب را بر عهده داشت. وی با معرفی یکایک شاعران به برخی از ویژگیهای کارهای آنان پرداخت. او همچنین به اهمیت بیشتر شاعران در ایران و جایگاه متفاوت با شاعران آلمان اشاراتی داشت.
آقای علیرضا بهنام به همراه آقای اشتفن پوپ گروه نخست را تشکیل میدادند. هر کدام سه شعر خواندند، قرائت اصل و ترجمه اشعار به هر دو زبان بر عهده آنان بود. در اینجا میتوان به شعری از آقای بهنام با عنوان «نیمه من است که میسوزد» ، اشاره کرد:
از نیمه آغاز شدهام / و باغ های معلق فراز سرت/ در نیمه های نیم سوخته من / اسطوره می سازد / از نیمه آغاز شده ام / از نیمه آغاز/از نیمه آ/ از.../ و نیمی از زمین/ درمن تمام میسوزد/ نیمه من است که میسوزد/ از باغ های از نیمه آغاز/ بر این زمین سوخته از.../ غربال شده ام/ و آسمان/ بر دوش های نیمه من/ آرام می سوزد/ نیمه من است که می سوزد/ من نام آسمان و زمین/ من نام شهر/ من نام من/ من نام تو/ من نام شعرهای جهان را/ از نیمه نیمسوز شده ام/ نیمه من است که می سوزد/ از نیمه آغاز شده ام/ و نیمه معلق من/ در باغ های فراز سرت/ پرسه می زند/ و نیمه معلق من/ پرسه میزند/ و نیمه معلق من/ و نیمه من/ و نیم/ من/ ن.../
گروه بعدی شامل خانم بیگناه و خانم کالاس بود. کارگاه ادبیات با گزینش آگاهانه از شاعری ایرانی که در محیط مهاجرت شعر میسراید، خواهان انتقال تجربه ادبی این دسته از ادبیان ایرانی بود. جالب توجه اینکه خانم کالاس نیز در مجارستان به دنیا آمده است و گرچه به زبان آلمانی شعر می سراید، تجربه ا ی نسبتاً مشابه داشت.
به شعری از خانم بیگناه نگاه میاندازیم:
قدیمی که میشویم/ بهتر میشویم/ از عکسهامان پیداست/ من در بارانی آبی مشمایی/ کیفی بر شانه/ و تو با آدمهایی کنار ستون و پلههایت/ که از من میخواهند عکس یادگیری بگیرم/ با دوربین خودشان/ این گونه است که پشت این پنچره/ عکس درخت و دریاچه/ دهکدهها و کلیساهای ساکت/ رد میشوند/ بهتر میشویم/ پوستمان چنان هم را می شناسد/ که حسرت بر دکمه های لباس مان هم نمی ماند/ پاکیزه تر انگار/ کمی زلال تر/ بیهوده دنبالمان می گردند/پیدا نمیشویم/
در پایان باید به وبلاگ ادبی و موفق کارگاه ادبیات www.lyrikline.org اشاره کرد که تعداد قابل توجهای از اشعار شاعران معاصر جهان را با صدای خودشان در مجموعه ای گرد آورده است. در این مجموعه برخی از شاعران ایرانی مانند احمد شاملو، علی عبداللهی، ناهید کبیری، اسماعیل جنتی نیز حضور دارند.
شهرام اسلامی، گزارشگر صداى آلمان در برلين