گالری عکس-میشاییل اشپکین
۱۳۸۹ اردیبهشت ۶, دوشنبهنفر اول بین چهل نفر
روز میشاییل اشپکین با یک لیوان قهوه و یک سیگار شروع میشود. او تا شب دست کم چهل سیگار میکشد. البته می گوید از وقتی که عمویش به دلیل ابتلا به سرطان ریه فوت کرد گاهی نگران سلامتش می شود.
ذخیره توشه
میشاییل اشپکین در پمپ بنزین سر راه خوراکی می خرد؛ خوراکیهایی که او زمان استراحت همراه قهوه می خورد. میشاییل اشپکین در طول روز تا بیست لیوان قهوه می نوشد. برای خوردن غذای گرم اما باید تا شب که به خانه بر میگردد صبر کند.
مردان قسم خورده
میشاییل اشپکین حال و هوای مرکز بازیافت زباله را دوست دارد. او می گوید:« ما جمعی هستیم که خیلی خوب همدگیر را میفهمیم.» به نظر او خوب است که همه کارمندان اینجا مرد هستند، چون اهل گروه با خیال راحت به صحبت های مردانهشان می رسد.
همه چیز تحت کنترل است
میشاییل اشپکین از پنجره که به بیرون نگاه می کند مراجعه کنندگانی را میبیند که نمیدانند زباله هایشان را در کدام کانتینر باید بریزند. کارمندان مرکز یازیافت زباله اما بدون رد و بدل کردن کلامی کارها را بین خودشان تقسیم میکند. هیچ کاری روی زمین نمی ماند.
راهنمای کانتینرها
میشاییل اشپکین تا میبیند مراجعه کننده چه زباله ای همراه آورده با یک حرکت دست نشانی کانتینر مربوطه را می دهد. در این مرکز دوازده کانتینر مختلف وجود دارد.
مشتری های ثابت
بعضی از مراجعه کنندگان مرکز بازیافت زباله که سالهاست اینجا رفت و آمد می کنند با کارمندان دوست شدند. میشاییل اشپکین از دیدن آنها خوشحال می شود.
اسباب خنده
میشایل اشپکین در حالیکه یک چراغ خرسی در دست دارد رو به همکارانش میکند و میپرسد:«چه کسی اینجا مدل دیگری است؟» گاهی اوقات در میان زبالههای وسایل خندهداری پیدا میشوند.
شلوغترین ساعات
بعضی از روزها تا ۷۰۰ نفر به مرکز بازیافت زباله شهرداری هامبورگ مراجعه میکنند. میشاییل اشپکین در چنین روزهایی هم، آرامشش را از دست نمیدهد. او کار کردن را دوست دارد و میگوید:«من اهل تنبلی نیستم. دوست دارم هر روز کاری را به سرانجام برسانم.»
دستی برای گل ها
حال و هوایی محل کار برای میشاییل اشپکین بیروح بود. به همین دلیل هم او چند گلدان با خود سرکار آورده است. او و هر از گاهی سری به آنها میزند و حالشان را میپرسد.
آماده برای خنده و شوخی
در حیاط مرکز بازیافت زباله اغلب صدای خنده شنیده میشود. کارمند شهرداری هامبورگ میگوید:«برای ما مهم است که در کارمان تفریح داشته باشیم. البته به موقعش در مورد مسايل جدی هم با هم حرف میزنیم.»
جامعه "دور انداز"
میشاییل اشپکین هر روز میبیند که خیلی از لوازم به دردر بخور دور ریخته شدند. به نظر او حیف است که مردم به جایی اینکه از دوست یا آشنایی بپرسند که آیا آنها به این وسایل احتیاج دارند یا نه، آنها را دور میریزند. او میگوید:«مردم آلمان به دور ریختن عادت کردند.»
دومین مسئله مهم زندگی
میشایل اشپکین در زندگیاش از دو چیز نمیتواند صرفنظر کند: اول خانواده دوم اتومبیلش. او هجده ساله بود که بعد گرفتن گواهینامه اتومبیلی خرید. اتومبیل شخصی برای او یعنی آزادی. میشاییل از ترس اینکه مبادا گواهینامهاش را از دست بدهند هرگز پس از نوشیدن الکل رانندگی نمیکنند. اتومبیل او، یگ اپل امگا سال ۱۹۹۳ است.
کارشناس تفریحی کامپیوتر
میشایل اشپکین شیفته کامپیوتر است. او از زمانی که نخستین کامیپوترهای خانگی تولید شدند، صاحب کامیپوتر است. در زیرزمین خانهاش خود را با نرمافزارهای جدید سرگرم میکند. گاهی هم وسایل الکتریکی دوستان و فامیل را تعمیر میکند.
کارخانه شخصی تولید سیگار
میشایل اشپکین هر شب در زیرزمین خانهاش سیگار میپیچد. او مصرف روزانه خود و همسرش را آماده میکند.