کشتن فخریزاده؛ آیا هزینه انتقامجویی را مردم باید بپردازند؟
۱۳۹۹ آذر ۸, شنبهدر پی کشته شدن محسن فخریزاده، کارشناس ارشد برنامه موشکی و هستهای جمهوری اسلامی، موجی از حس خشم و کینخواهی بر طرفداران سرسخت و محافظهکار جمهوری اسلامی مستولی شده است. رسانههای حکومتی نیز سوار بر این موج میکوشند اقدام به یک عمل انتقامجویانه را توجیه کنند. آنها و حتی مقامهای حکومت با قاطعیت میگویند، شواهد و قرائن نشان میدهند این سوءقصد از سوی اسرائیل صورت گرفته و بنابراین، این کشور باید هزینه آن را بپردازد.
شماری صاحبنظران میگویند اگر مسئولان جمهوری اسلامی به دنبال "دشمنان نظام" هستند، آنها را باید در ساختار حکومتی بجویند که خود را در ردای وفاداران سرسخت نظام جای دادهاند.
در این رابطه عباس عبدی میگوید: «خیلی سربسته باید گفت که ریشه ماجرا در مجموعه اتفاقاتی است که بعد از سال ۸۴ رخ داد. شاید برخی تعجب کنند، ولی معتقدم که این نفوذ اطلاعاتی دقیقا با فساد همریشه است.»
برخی تحلیلگران سیاسی داخل ایران مسئولان جمهوری اسلامی را در مورد یک اقدام انتقامجویانه به خویشتنداری فراخواندهاند. آنها میگویند یک چنین اقدامی ایران را به یک جنگ منطقهای خواهد کشاند که پیامد آن قابل پیشبینی نیست.
مطهری: انتقام را به زمان مناسب موکول کنید
علی مطهری، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، در یک پیام توییتری "انتقام" را نفی نمیکند، اما با ملایمت میگوید در وضعیت کنونی باید آن را به زمانی دیگر موکول کرد: «ترور ناجوانمردانه دکتر محسن فخری زاده علاوه بر ضربه زدن به صنعت هستهای کشور، با هدف کشاندن ایران به درگیری در منطقه در زمان باقی مانده از ریاست ترامپ انجام شد تا راه تفاهم دولت آینده آمریکا با ایران بسته شود. انتقام از نتانیاهو و قصاص ترامپ را به زمان مناسب موکول کنیم.»
کامنتهای زیر این توییت، که گاه با محتوای توهین به نویسنده توییت همراه است، نشانگر میزان خشم تندروهای حکومتی است که در هر شرایطی خواستار درگیری با آمریکا و اسرائیل هستند.
"مشکلتان با کیست؟"
احمد زیدآبادی در کانال تلگرامی خود، در مطلبی با عنوان "مشکلتان با کیست؟" همین کینجویان را خطاب قرار میدهد و مینویسد، به فرض اگر همین یک هفته آینده قرار باشد جمهوری اسلامی "انتقام" کشته شدن فخریزاده را از اسرائیل و یا هر کشور دیگری بگیرد «چه افراد یا نهادهایی در این باره باید تصمیم قطعی و لازمالاجرا را بگیرند و چه افراد و نهادهایی باید آن تصمیم را عملیاتی و اجرایی کنند؟»
زیدآبادی میافزاید: «هر که باشد قطعاً علی مطهری یا مصطفی تاجزاده یا فردی مانند آنها در خارج از حوزۀ قدرت نیست که به دلیل درخواستشان برای خویشتنداری، لازم باشد هدف حملۀ برخی محافل تندرو اصوگرا قرار گیرند!»
این تحلیلگر مسائل سیاسی مینویسد: «معلوم نیست این محافل تندرو با کی سرِ جنگ دارند؟ تصمیمگیر کسان دیگر و مجری هم کسان دیگر! اگر از عملکردشان ناراضی هستید به همانها حمله کنید، این وسط حمله به شهروندان بدون قدرت و مسئولیت چه افتخار و ارزش و اهمیت و اثری دارد و نشانۀ کدام شجاعت و نترسی و بیباکی است؟»
"مردم در کشانده شدن به خصومت و جنگ تصمیمگیر نبودهاند"
کاظم علمداری، استاد جامعهشناسی و تحلیلگر سیاسی در یادداشتی در این باره میپرسد، آیا خبر افزایش اورانیوم غنیشده توسط جمهوری اسلامی به میزان ۱۲ برابرِ حدی که توافقنانه برجام مجاز دانسته بود، دولت ترامپ و متحدان آن در منطقه را به این نتیجه رسانده است که تحریمهای گسترده نتوانسته جمهوری اسلامی را از سیاست سمتگیری به سوی ساخت سلاح اتمی بازدارد؟ پس آنها به فکر راه حل نهایی، یعنی تخریب نظامی تأسیسات هستهای ایران هستند؟ آنگونه که اسرائیل در مورد تأسیسات هستهای عراق درسال ۱۹۸۱ و سوریه در سپتامبر ۲۰۰۷ انجام داد؟
این تحلیلگر به پرواز بمبافکنهای ب-۵۲ به منطقه و برگشت ناو نیمیتز به آبهای خلیج فارس اشاره میکند و میپرسد که آیا این اقدامات با هدف ترساندن جمهوری اسلامی، دلگرمی متحدان آمریکا در منطقه، بمباران تأسیسات هستهای ایران و یا به منظور مقابله با انتقامگیری احتمالی جمهوری اسلامی علیه آمریکا و متحدان آن در منطقه به خاطر کشتن فخریزاده انجام گرفته است؟
از نظر کاظم علمداری، در صورت ورود ایران به جنگ، گذشته از آنکه میتواند جمهوری اسلامی را از قدرت کنونیاش خارج کند، فاجعهای است که «مصائب و پیآمدهای آن بر دوش مردم ایران خواهد بود، مردمی که خود در کشانده شدن کشورشان به این خصومت و جنگ تصمیم گیرنده نبودهاند. بلکه مسئولان اصلی جنگ احتمالی از یک سو، استبداد داخلی و سیاست آمریکا ستیزی آن، واز سوی دیگر نا دیده گرفتن معاهدههای بین الملی توسط دولت ترامپ با خروج یک جانبه از معاهده برجام، است».
صابر گلعنبری، تحلیلگر مینویسد، سوءقصد منسوب به اسرائیل «اولا میتواند به قصد تحریک ایران و کشاندن آن به یک مواجهه در دو ماه آتی باشد و ثانیا اشارهای به اتفاقاتی دیگر در آینده باشد».
گلعنبری میافزاید: «اما نکته مهم دیگر، تعلیق صدور ویزا برای ۱۳ کشور از جمله ایران از جانب امارات تا زمانی نامشخص است؛ این اقدام پیشگیرانه و امنیتی یا کاشف از آن است که ابوظبی در جریان وقوع ترور امروز بوده و از بیم این که ایران بخواهد واکنشی علیه اسرائیلیها در امارات نشان دهد، ۱۳ کشوری را که احتمال میداده ممکن است از آنها افرادی را برای تلافی اعزام کند، مشمول ممنوعیت صدور ویزا کرده است. یا گمانه دیگر این است که احتمالا اتفاقات امنیتی دیگری در آینده نزدیک در منطقه میافتد و برای مواجهه پیشگیرانه با آن، این تصمیم را گرفتهاند.«