کاروبار شکار کلمات؛ فرهنگ و فرهنگنویسی غلامحسین صدری افشار
۱۳۹۷ فروردین ۳۱, جمعهاو که به تازگی در ۸۴ سالگی درگذشت در فرهنگنویسی ۹ فرهنگ فارسی یک زبانه با همکاری نسرین و نسترن حکمی تالیف کرد که از میان آنها فرهنگ فارسی معاصر( برنده جایزه کتاب سال ۱۳۷۷) مشهورتر است. هشت کتاب درخور در رشتههای گوناگون علم و ادبیات و هنر به ترجمه او منتشر شد. کتاب بزرگ و سترگ شش جلدی مقدمه بر تاریخ علم جرج سارتن شناسای کار وی در مقام مترجم است. در عرصه مطبوعات از دست اندرکاران انتشار مجله سخن علمی بود و نیز در سالهای آغازین انقلاب و رواج انقلابیگری نشریه وزین هدهد را با رویکرد علمی منتشر کرد. در زندگی چنان که خود میگفت از جرگه نیکبختان بود. با کسانی گفت و شنید و نشست و برخاست که معنای زندگی فردی را همچون خود او در آرمان جمعی جست و جو میکردند و به گسترش فرهنگ و دانش ایرانیان اهتمام میورزیدند - شخصیت هایی علمی و فرهنگی همچون احمد آرام، پرویز شهریاری و مجید رهنما.
سرشت آرام و سرنوشت آشفته
غلامحسین صدری افشار ناهمسان با شخصیت منضبط و آرامش در زندگی فراز و نشیب بسیار دید. در ۱۳۱۳ خورشیدی در ارومیه به دنیا آمد. به کودکی پدر و مادرش هر دو در گذشتند و او به پرورشگاه فرستاده شد. در بازدید پهلوی اول از آن موسسه صدری افشار خردسال در خوشامدگویی به شاه خوش درخشید و مدتی به دربار برده شد و در آن جا زندگی کرد. اما چنان که خود در فیلم بزرگداشتش میگوید (نقل به مضمون) تضاد به سر بردن در درون دربار با زندگی مردم در بیرون تشویش آشفتگی و بیقراری به جانش میانداخت. ناگزیر از آن جا بیرون آمد. پس از کودتای ۲۸ مرداد او که در تبریز در حمایت از دولت ملی سخن گفته بود تحت تعقیب قرار گرفت. پس از گریز و سپس دستگیری و حبس، مدتی در ارومیه کاری در کتابخانهای یافت و با کتاب مانوستر شد.
همچنان که خود گفته است آشنایی با پرویز شهریاری ریاضیدان، نویسنده و مترجم در دهه چهل او را به کار و باری آشنا کرد و کشاند که دوست میداشت. با مجله سخن علمی که شهریاری سردبیر آن بود همکاری کرد و چند سالی در عمل آن را میگرداند. بعد با مجید رهنما دوستی پیوست و هنگامی که او به وزارت علوم رسید مسئول انتشارات علمی آن وزارتخانه شد. پس از انقلاب به گفته صدری افشار نورسیدهها که احساس میکردند مردی فرهنگی چون او جا را بر آنها تنگ کرده است کنارش گذاشتند.
بیشتر بخوانید: غلامحسین صدری افشار درگذشت
پس از برکناری به مساعدت احمد آرام مترجم و پژوهشگر نشریه هدهد را منتشر کرد. در همین مجله برخی فیشهایی را که با نسرین و نسترن حکمی برای تدوین فرهنگی یک زبانه با تمرکز بر زبان فارسی معاصر جمع آوری کرده بودند در معرض داوری دیگران نهادند. صدری افشار از این دوره به بعد گرچه به ترجمه و تالیف کتابها و مقالات نیز پرداخت همت خود را مصروف تدوین فرهنگ فارسی خود و بازویرایی پیوسته آن ساخت. نخستین بار این اثر با نام فرهنگ فارسی امروز در سال ۱۳۶۹ در انتشارات کلمه منتشر شد. پس از پیوستن مولفان به نشر فرهنگ معاصر این کتاب با نام فرهنگ فارسی معاصر انتشار یافت. غلامحسین صدری افشار و خواهران حکمی کار خود را گسترش دادند و فرهنگهای گوناگون تالیف کردند: از جمله فرهنگ سه جلدی و دو جلدی فارسی معاصر و فرهنگ کوچک فارسی.
در کار فرهنگ
صدری افشار در مصاحبه با کتاب ماه کلیات در شهریور ۱۳۹۲ میگوید: «...انقلاب اسلامى و رويدادهاى پس از آن مانند جنگ، واژگان جديـد بسـياری وارد زبان فارسى كرده ازقبيـل: جهاد سـازندگى، افشـاگرى، پاكسـازى، آرپی جی زن، يارانه و... كـه ايـن واژگان و انواع و اقسام را قبل از انقلاب اسلامى و جنگ نداشتيم. فرهنگنویس باید پيوسته اين واژهها را شكار کرده وتلّفظشان را به همان صورتی كه مردم تلّفظ میكنند، جمع آوری کند نه به صورتی که در اصل واژه بوده است. مثلا ما [...] ۵۰ یا ۶۰ سال پیش میگفتیم: رَسيدن، اما حالا میگوییم ِرسـيدن، یعنی فتحه حرف ر به کسره تبدیل شده است.»
ارج تشخیص نیاز به تالیف قاموسی از این دست را باید در متن فرهنگی بازشناخت که تصور رایج در آن برای استفاده از فرهنگ محدود بود: یکی برای دانستن معنای واژگان خارجی ب - که طبیعتا شامل فرهنگ یک زبانه نمیشود- و دیگری یافتن معنای واژگان نه چندان متداول و یا قدیمیتر و یا کهن. به بیان دیگراستفاده از فرهنگ برای دانستن واژههای رایج امروزی رواجی نداشت. درمیان فارسیزبانان سه فرهنگ شناخته شدهتر بود: دهخدا و معین و عمید و از این سه دو تالیف نخست در نزد متخصصان بیشتر مراجع داشت.
لغت نامه دهخدا اثری بسیار ارزشمند اما بس مطول است که از جنبه روششناسی نقدهای بسیار به آن وارد میدانستند و میدانند و البته قدیمی تر است. فرهنگ معین تالیف دکتر محمد معین که از پی آن آمد بسیار روشمندتر و موجزتر بود.این اثر گرچه پیوسته تجدید چاپ شد از بازنگری و بازویرایی محروم ماند و به همین سبب واژههای جدید به آن راه نیافتند. بنابراین کاربران زبان برای یافتن معنا یا تعاریف واژههای جدید همچون اینترنت یا کافینت نمیتوانستند به آنها رجوع کنند. یکی از آثار پسینی تالیف فرهنگ فارسی معاصر که در دراز مدت آشکار شد رواج استفاده از لغتنامه برای یافتن معنای واژههای امروزی بود.
در همان مصاحبه صدری افشار میافزاید که کاربرد بسیاری از کلمات هم تغییر کرده است و ابن الوقت را در ادبیات کهن و عرفانی مثال میآورد. در مثنوی مولوی آمده است:
صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق
نیست فردا گفتن از شرط طریق
در مصراع اول مقصود از ابن الوقت این ویژگی عارفان است که در حال و در دم زیست میکنند و از رفته و آینده فراغت میجویند،اما در دهه ۲۰ ابن الوقت در معنای فرصتطلب یا اپورتونیست به کار میرفته است. بنابراین یکی از مزایای چنین فرهنگی به تعبیر ویتگنشتاینی توجه به بافت برای تعیین معنای کلمات است. این فیلسوف اتریشی-انگلیسی در بیانی ساده می گفت معنا در کاربرد آشکار میگردد.
مولفان فرهنگ فارسی معاصر بر خلاف روال رایج معنی کلمه با مترادفات، از هر کلمه تعریفی به دست میدادند و سپس هم معنیها را میآوردند. در نظر گرفتن مخاطبان عمومی – سالهای آخر دبیرستان تا اول دانشگاه- کنار گذاشتن واژگان غیرمتداول، و آوانویسی کلمات با حروف لاتین به روش معیار از دیگر مزایای این اثر به شمار میآید.
به کانال دویچه وله فارسی بپیوندید
غلامحسین صدری افشار و همکارانش کوشیدند زبان فارسی معاصر را در واحد واژگان از دل زبان فارسی به معنای جامع آن استخراج کنند. آنها افزون بر کتاب و مطبوعات، رادیو و تلویزیون و اطلاعات کاربران زبان فارسی را هم ماخذ قرار دادند. البته مناقشه بر سر آن که زبان فارسی معاصر چیست داستانی درازآهنگ است. هنگامی که ویراست چهارم فرهنگ فارسی معاصر در ۱۳۸۱ منتشر شد حسین معصومی همدانی، مترجم و دایرهالمعارفنگار، در مجله نشر دانش (شماره ۳، سال نوزدهم، صفحه ۷۵) اهتمام مولفان را گرامی داشت و به تشتت آرا در تعیین مرزهای زبان فارسی معاصر هم اشاره کرد و نوشت:« اگر بنا باشد در خانه هر ایرانی فرهنگی فارسی وجود داشته باشد- که باید داشته باشد- فعلا و شاید تا سالیان سال همین فرهنگ فارسی معاصر است.» در آیین گرامیداشت غلامحسین صدری افشار در سال ۹۵ نیز دکتر حسن انوری مولف فرهنگ فارسی سخن شیوه تعریف آوردن این کتاب را در زبان فارسی منحصر به فرد دانست و آن را یکی از بهترین فرهنگهایی خواند که به این زبان نوشته شده است.
یک مدخل و هزار معنا: شفقتورزی وسرزنشگری
در فرهنگ فارسی امروز که من بیشتر با آن دمخور و مانوس بودهام در توصیف کافهنشین آمده است:
دارای عادت یا گرایش به سپری کردن وقت خود در کافهها.
سپس در پرانتز این جمله شاهد مثال آورده شده است:
وقتی جوانان در جبههها سرنوشت جنگ را رقم میزدند، این آقایان کافهنشین کجا بودند.
نمونهای که آوردهام مقصودم از گرایش ویتگنشتاینی به معنا را روشنتر میسازد. جملهای که در مقام تعریف آورده شده، بر صفت وقت سپری کردن در محیطی به نام کافه تاکید میورزد اما جمله شاهد، معنا را در بافت آشکار میکند. کافهنشین در برابر جوان رزمنده قرار میگیرد: مقابله عمل و نظر،تاثیر و انفعال، مسئولیتطلبی و بیمسئولیتی، و جوانی و پیری و… و همه اینها در بن در تقابل خودی نیک و غیرخودی نکوهیده در کانتکست سیاسی جامعه ایران معنی مییابد. خاصه که جمله شاهد مثال شباهت بسیار به بیانات میبرد. مراجعه به فرهنگ معاصر معناهای کلمات را در بافتهای گوناگون عریان میسازد و به همین سبب نیز هست که برای دانستن دلالتهای متعدد و متنوع واژگان رایج از قاموسهای زبان امروز بی نیاز نیستیم.
از همین مدخل گریزی میزنم به تفاوت نگاه فرهنگی-غیررسمی (کثرت گرا) شخصیتهایی همچون غلامحسین صدری افشار با نگرش سیاسی-رسمی (ایدئولوژیک). کسانی مانند توران میرهادی، احمد آرام،احمد بیرشک که در عرصه فرهنگ و فرهنگنویسی منشا خدمات بسیار شدند دوران شکستهای سیاسی در تغییر ساز و کار جامعه ایران را پشت سر نهادند و به فرهنگ روی آوردند. آرمان خود را در دانشگری و فرهنگگستری جست و جو کردند. تذهیب و استعلای فردی و معنای زندگی را - فارغ از ارزشداوری - در آرمان گروهی خواستند. به خود سخت گرفتند و با دیگران سخاوتمند بودند. از همین رو توانستند سالیان سال در گمنامی در کنجی کار خود کنند. در نظر آنان کار- نه تنها از نوع نظری آن- که در معنای پراتیک هم ارزش بسیار داشت. اما بر خلاف نگاه رسمی، کافهنشین را در برابر رزمنده قرار نمیدادند. از موضع والدانه و سرزنشگرانه به مردم نمینگریستند، بلکه کثرتگرا بودند و شفقت میورزیدند. فارغ از دستهبندیها اگر کار بیشتر و مسوولیت افزونتر ضروری بود، به جای ملامت و نیز خود و دیگری ساختن به تن خویش بیشتر کار میکردند. صدری افشار در مصاحبه با کتاب ماه کلیات در آستانه هشتاد سالگی مسئولانه می گوید کار بسیار هست. آری کار بسیار هست اما نگرانم که آدمهایی از این دست کمشمارند.
روزبه کمالی