چهرهسرای واژهنگار
۱۳۹۹ آبان ۱۴, چهارشنبهپدر ميرزا محمد نصير الحسينی ملقب به فرصتالدوله، شاعر، چهرهنگار و نخستین اموزگار فرزندش در فراگیری ادبیات فارسی و عربی بود.
او شش ساله بود كه به مكتب رفت و پنج سال بعد به آموزش صورتگری پرداخت: «در اين اوقات كه سنام تازه به يازده رسيده بود، بسيار مايل شدم كه گاهی در صنعت نقاشی اوقاتی صرف كنم.»
ديری نپاييد كه تابلوهايش را اروپاييان هم خريداری میکردند.
۱۲ ساله بود كه شاگرد شيخ مفيد از حكيمان ممتاز فارس شد و از او حساب و نجوم را فرا گرفت و از آنجا كه سرودههايش را برای ويرايش به شيخ میداد، استاد تخلص "فرصت" را برايش برگزيد.
او به آموزش صورتگری و ادبيات عرب بسنده نكرد و عكاسی، ميناكاری و رنگآمیزی چينی را فرا گرفت و به زبان انگليسی هم تسلط يافت و کوشید از همه دانشها "سر درآورد".
۱۹ ساله بود كه "شطرنجيه" را نوشت و در آن پيشينه اين بازی شاهانه را بررسيد.
به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید
۴۰ ساله بود كه "آثار عجم" را تدوين كرد كه در كنار شرح حال بزرگان ادب و فرهنگ فارس به جغرافيای آن سرزمين پرداخته و ۵۰ نقشه از شهرهای گوناگون را در آن نگاشته است.
۵۰ ساله بود كه مظفرالدينشاه ديوانش را خواند و به او لقب فرصتالدوله داد. ويژگی ديوانش اشارههایی است به دانشها و فنهایی كه آموخته است:
"تمثال دو زلف و رخ آن يار كشيدم
يك روز و دو شب زحمت اين كار كشيدم
انديشه نمودم كه كشم ابروی آن شوخ
انديشه چو كج بود، كمانوار كشيدم"
۶۰ ساله بود كه ماندگارترين اثرش "بحور الالحان" را در بمبئی هند به چاپ رساند: «هر آوازی را تأثيری هست كه چون به مقام خود تلحين (آوازخوانی) كنند، اثر كلی از آن ظاهر شود. مثلا "عشاق" و "بوسليك" و "نوا" را تأثير قوه و شجاعت است، "راست" و "اصفهان" و "عراق" و "نوروز" را تأثيری باشد كه فرح و نشاط فزايد.»
او در اين اثر به تشريح دستگاههای موسيقی پرداخته و با نمونههایی از سرودههای سرايندگان برجسته كوشيده مشخص كند چه شعری در چه زمانی در كدام مايه و دستگاه خوانده شود تا تأثير دلخواه را داشته باشد:
"روی گلگون خور چو زرد شود
سازِ "عشاق" و پند من بپذير
وقت خفتن "بزرگ" را بنواز
تا نكو رفته باشدت شبگير"
فرصت شيرازی در ۶۶ سالگی در زادگاهش درگذشت.