1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

چرا به معين رأى مى‌دهم / نظرخواهى از مهدى ممكن، بابك اميرخسروى، احسان نراقى، احمد سلامتيان، مصطفى مدنى و محمد برقعى

۱۳۸۴ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

سه روز به انتخابات رياست جمهورى بيشتر نمانده و بحث‌هاى پرشور ميان جناح‌هاى مختلف همچنان ادامه دارند. در ميان صاحب‌نظران موضوع‌هايى چون جبهه‌ى دمكراسى‌خواهى و حقوق بشر، حمايت از معين يا رفسنجانى و بطور كلى شركت يا عدم شركت در انتخابات همچنان از مباحث داغ روز است. در اين ميان صداى آلمان با چند تن از شخصيت‌هاى صاحب‌نظر گفتگوهايى داشت كه دكتر مصطفى معين را يگانه گزينه در اين انتخابات مى‌دانند.

https://p.dw.com/p/A49N
دكتر مصطفى معين، نامزد اصلاح‌طلبان در انتخابات رياست جمهورى ايران
دكتر مصطفى معين، نامزد اصلاح‌طلبان در انتخابات رياست جمهورى ايرانعکس: AP

گزارشى از: داود خدابخش

  • دكتر مهدى ممكن، از نيروهاى جمهوريخواه ملى:

دكتر مهدى ممكن، از شخصيت‌هاى جمهوريخواه و ملى معتقد است كه تحريم انتخابات با هدف زير سوال بردن مشروعيت نظام معضلى از جامعه ايران حل نمى‌كند و مشروعيت داشتن نظام براى كشورهاى غربى اصلا مهم نيست:

”من فکر می کنم، ایرانیان بعنوان یک عمل کاملا قانونی و مدنی در این جریان شرکت کنند. بیشتر از این جهت که استدلال آنهایی که شرکت نمی‌کنند روشن نیست، برای اینکه معلوم نیست آنها چه آلترناتیوی را در پیش دارند. گاهی می‌گویند ما شرکت نمی‌کنیم بخاطر اینکه مشروعیت رژیم زیر سوال برود. من فکر می‌کنم، این مشروعیت رژیم، در این دنیای فعلی، پیش چه کسی باید زیر سوال برود؟ پیش کشورهای غربی که خودشان هم در این سال‌ها نشان داده‌اند که زیاد هم مشروعیت ندارند و دنبال منافع ملی خودشان هستند؟ بخصوص در رابطه با کشورهایی که دارای معادن نفت و ثروت هستند آنها به منافع خودشان فکر می‌کنند و یک وقتی هم سیاستمدارانشان گفته‌اند که ما نه دنبال دوستی با کسی هستیم و نه با کسی می‌خواهیم وحدت بکنیم. ما در هر کشوری منافع خودمان را داریم و باید دنبال آن باشیم. بنابراین، اینکه بگویند می‌خواهند مشروعیتی را از بین ببرند، الان چه مشروعیتی؟ در کشورهایی خیلی بدتر از ما مثل عربستان الان فجایع بیشتری انجام می‌گیرد و در عین حال مشروعیت‌شان هم از طرف قدرتهای غربی زیر سوال نرفته. اگر هم فکر می‌کنند در انتخابات شرکت نکنند ، چون یک نیروی آماده‌ای هست که الان بیاید اعتراض کند و علیه این دستگاه بشورد که چنین چیزی هم در شرایط فعلی در ایران وجود ندارد. ممکن است جوانان بخاطر فوتبال یا بخاطر بعضی از مسایل همچون آزادیخواهی و رفاهی طلبی بیایند دنبال یک حرکاتی ، ولی بخاطر مسایل سیاسی فعلا این ریسک‌ها را نمی‌کنند و در مملکت ما، اگر ما بخواهیم راهی بسوی آزادی و دمکراسی پیش ببریم، چاره‌ای نداریم جز اینکه از همین روزنه‌های مثبت و نه انفعالی حرکت بکنیم. من فکر می‌کنم آقای معین که از دل دولت خاتمی بیرون آمده، در دل دولت خاتمی هم در عرض این ۸ سال گام‌های خیلی زیادی برداشته شده و نمی‌خواهم خاتمی را مطلق بکنم، اشکالات زیاد بود، ولی در شرایط اجتماعی مملکت و با بافت جامعه و فرهنگی که حاکم است همین قدم‌ها بوده که در طول تاریخ قدری موجب رشد ملت ما را فراهم کرده است. من فكر مى‌كنم، آقای معین با توجه به تجربیاتی که از آقای خاتمی داشته، فکر می‌کنم با زمینه‌هایی هم که در جامعه پیدا شده است، این حرکت درست بطرف مدنیت و قانون طلبی و اصلاحات پیش برود.”

  • بابك اميرخسروى، عضو شوراى هماهنگى اتحاد جمهوريخواهان ايران:

به عقيده‌ى آقاى بابك اميرخسروى، عضو شوراى هماهنگى اتحاد جمهوريخواهان ايران دكتر مصطفى معين يگانه گزينه‌اى است كه نيروهاى ‌آزاديخواه و طرفدار دمكراسى مى‌توانند برگزينند و رأى به معين يك وظيفه‌ى اخلاقى و مدنى است:

”از منظری که من به موضوع نگاه می‌کنم، با توجه به اینکه آقای دکتر معین با آن برنامه‌ای که اعلام کرده و سخنرانی‌هایی که مرتب انجام می‌دهد و بويژه صحبت دو سه روز پیش او در اصفهان، در حقیقت پرچم آزادی و حقوق بشر را برداشته است و در فکر ایجاد جبهه‌ای در همین زمینه هست، معلوم مى‌گردد كه ايشان واقعا با اطمینان و استحکام کامل می‌خواهد که وضع عوض بشود و این حالت گذشته نماند. طبیعتا اين وضعيت همه‌ی آزادیخواهان، همه‌ی کسانی که طرفدار آزادی، دمکراسی و حاکمیت ملت هستند را در برابر یک انتخاب خیلی مهم تاریخی می‌گذارد. به همین علت به نظر من طبیعی‌ست كه آزادیخواهان ایران، آن کسانی که واقعا به آزادی و حقوق بشر و حاکمیت ملی علاقه دارند، از نامزدی آقای دکتر معین حمایت بکنند. برای اینکه او جز مردم آزادیخواه هوادار ديگرى در ایران ندارد. متأسفانه در میان همین اقشار از مردم هم هست که در طی این چندسال گذشته یاس و ناامیدی و بی‌تفاوتی مسلط شده است. از این نظر فکر می‌کنم اين یک وظیفه‌ی اخلاقی و سیاسی‌ست که بايد با قدرت در این انتخابات شرکت کرد و به آقای معین رأی داد. و البته امیدوارم كه وى انتخاب بشود و اگر هم انتخاب نشد حداقل پشت سرش میلیون‌ها جوان، زن و مرد، دانشگاهی و فرهنگی بایستند که او بتواند با این قدرت مبارزه‌اش را در راه اهداف و شعارهایی که مطرح کرده، بعد ازانتخابات با موفقیت پیش ببرد.”

  • دكتر احسان نراقى، پژوهشگر:

دكتر احسان نراقى، پژوهشگر علوم اجتماعى و مشاور سازمان يونسكو، يكى ديگر از طرفداران سرسخت اصلاح‌طلبان است. به عقيده‌ى او تحريم انتخابات در شرايط و موقعيت كنونى نشان از استبدادزدگى روشنفكران دارد:

”شهروندان ایرانی، متأسفانه، از سوی هیچ مقامی، هیچ ارگانی تربیت اجتماعی رأی دادن و شرکت در انتخابات را دریافت نکرده‌اند. آقایانی که الان قهر می‌کنند و اعلامیه می‌دهند و دو سه ماه است که مى‌گويند ما شرکت نمی‌کنیم در انتخابات، آمده‌اند یک جلسه بگذارند و به مردمی که اصلا تجربه‌ی اینکار را ندارند یاد بدهند و بگویند كه اصولا انتخابات چه هست، اصولش چیست، چه چیزهایی را باید در نظر گرفت؟ آقاجان، دمکراسی كار یکشبه نیست. این انقلاب بازی، چه مارکسیستی‌اش یا علی شریعتی‌اش ما را بد ادا کرده است. خیال می‌کنیم یکشبه که انقلاب کردیم حالا هم دمکراسی كار یکشبه است. نه آقا دمکراسی امرى طولانی‌ست. دمکراسی تربیت می‌خواهد، فرهنگ می‌خواهد که ما اين فرهنگ را نه در مدرسه و نه در خانواده داريم. هیچ کجا! بعد هم وقتی اتفاقى می‌افتد فورا با حرکات تند و قوی مى‌گويند ما رأی می‌دهیم و کاغذ امضا می‌کنیم که در انتخابات شرکت نکنیم. یعنی چی؟ همه‌ی این كارها اصلا ضد‌دمکراسی ست. چون فرهنگ دمکراسی را ما نداریم. ما فرزندان استبدادیم: استبداد یا بصورت سلطنتی یا استبداد انقلابی و مارکسیستی و یا استبداد دینی. همه چیز را در قالب استبداد می‌بریم. ما تربیت آزادیخواهی نداریم. والسلام. این نتیجه‌ی همین است. نتیجه‌ی همین نداشتن تربیت آزادیخواهی و دمکراتیک است. نداریم اين تربيت را. روشنفکران‌مان هم که اين را ادعا می کنند، ندارند. در آمریکا پنجاه سال پیش، یک عده جوان دمکرات آمدند و گفتند آقا این ۶۰ تا ۷۰ درصد سیاه‌ها رأی نمی‌دهند، از حق‌شان استفاده نمی‌کنند. رفتند با چه مبارزه‌های سهمگینی در نقاط مختلف سیاهپوست‌‌نشين و به آنها یاد دادند، تعلیم دادند که درانتخابات شرکت کنند. به این می گویند وظیفه‌ی شهروندی مردم مطلع. عملا، نه اینکه شعار بدهند و سربزنگاه برویم يا نرویم. اصلا تحریم چه معنا دارد. چه تحریمی می‌کنید شما، چه می گویید؟ ما تمام عمرمان در تحریم بوده‌ایم.”

دویچه وله: حالا از نظر شما شهروند ایرانی الان باید چیکار بکند؟

احسان نراقی: ”بعضی از کاندیداها ارزش ندارند، مثلا آقای لاریجانی. این آدم باید در یک دادگاه ملی محاکمه بشود بخاطر برنامه‌های شومی مثل هویت که درست کرد. به بنیاد و فرهنگ ما لطمه زد. کارهایش فاشیستی بود. این آقا داوطلب ریاست جمهوری هست. خوب مسخره است ديگر. آن يكى ديگر هم آمده، سردار قالیباف. هوس کرده، بلهوسی، نمی‌دانم توی سرش کرده‌اند که بشود رییس جمهور. الان یک آدمی که واقعا از هر لحاظ شایستگی دارد آقای دکتر مصطفی معین است. سال‌ها وزیر علوم بوده است. ایشان در دو نوبت استعفا داد. خلاف دید، استعفا داد و دفعه آخر هم هرچه به او گفتند قبول نکرد، براى اينكه قانون استقلال دانشگاه‌ها را داده بود به مجلس، مجلس تصویب کرده بود، شورای نگهبان قرون وسطایی رد کرد و گفت با این ترتیب من دیگر وزیر علوم نمی‌مانم. آدم اصولی‌ای ست، نسبت به دیگران صادقانه‌ترین وضع را دارد. نمی گویم خیلی قهرمان است، کنفوسیوس یا افلاطون است. نه، آدمی‌ست که به یک اصولی معتقد است و عمل می‌کند. همین. از آقای خاتمی هم که در مکتب او چیزی آموخته انرژی‌اش بیشتر است، شورش هم بیشتر است، صراحت و شجاعت‌اش هم بیشتر است. بنابراین، می تواند آن راه را برود. خوب، ایشان کاندید است دیگر، پس این آقایان چه می گویند؟”

  • سيد احمد سلامتیان، كارشناس مسائل سياسى ايران:

آقاى احمد سلامتيان، يكى از كارشناسان مسائل سياسى ايران رأى خود را به مصطفى معين مى‌دهد، زيرا كه معتقد است او مى‌تواند دستكم براى استيفاى بخشى از حقوق شهروندى و مدنى مردم گام بردارد:

”رییس جمهور در نظام ایران دارای دو نقش است. یکی، رییس جمهور و دیگری نماینده‌ی آرای مستقیم کلیه‌ی ملت ایران و بنابراین، سخنگوی مردم ایران. من در دوره‌ی اول انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده‌ام. چون فکر می‌کردم این سخنگو می‌تواند وجود داشته باشد. چون عملا در قانون اساسی با اختیاراتی که در ماده‌ی ۱۱۰ به رهبر داده بودند، اختیارات اساسی و عمده‌ی رییس جمهور را حذف کردند. پس، من نماینده‌ای می‌خواستم که بتواند در راه استیفای این حقوق قدم بردارد. بعد از آن دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نکردم. در انتخابات دوم خرداد هم شرکت نکردم و بعد از دوم خرداد از مردم ایران درس گرفتم و پشیمان شدم که چرا در آن انتخابات شرکت نکردم. چون موضوع درست عبارت از این بود که بار دیگری نماینده‌ای که سخنگوی یک بخش از مطالبات مردم باشد، داشته بودیم. به همین علت در دوره‌ی دوم انتخابات آقای خاتمی رفتم و به ایشان رأی دادم. نه از رأیی که در دوره‌ی اول دادم پشیمانم، نه از رأیی که درآن دوره‌ی دوم آقای خاتمی به آقای خاتمی داده‌ام، پشیمانم. امروز نظر من این است که در صحنه‌ی سیاسی ایران انتخاب واقعی وجود دارد. از نقطه نظر اینکه رییس جمهور بتواند بعنوان یک سخنگوی مردم حقوقی را که از مردم در اصل ۱۱۰ سلب شده است، کوشش بکند که مقداری از آن را استیفا بکند و اختیارات دیگری هم وجود دارد که این وجود ندارد. پس من می‌گویم الان در انتخابات گزینه دارم و وقتی يك شهروند در انتخابات گزینه دارد، باید برود رأی بدهد. بخصوص که روند رأی دادن را در رسیدن به دمکراسی یکی از عمده‌ترین ابزار و قدم‌های لازم مى‌دانم برای اینکه کاندیداها و جامعه بتواند به مصالحه‌های سیاسی پی در پی برسد و فضای آرامی برای استقرار دمکراسی بوجود بیاورد. با توجه به همین توضیحات من در این انتخابات ریاست جمهوری، چون گزینه دارم، رأی می‌دهم.”

دویچه وله: در مقابل استدلال آنهایی که رویکرد تحریم را در پیش گرفته‌اند چه مى‌گوييد ...

سلامتیان: ”حق شان هست. همان اندازه که من حقم است. من فقط و فقط از همه می‌خواهم که در فضای سیاسی ایران کاری نکنند که باردیگر اختلاف نظر بدل به خیانت و جنایت بشود. تحمل این حق را داشته باشند که به هرکسی، و به هر عقیده‌ی متفاوتى احترام بگذارند.”

  • مصطفی مدنی، عضو شوراى سياسى اتحاد جمهوريخواهان ايران:

به باور آقاى مصطفى مدنى‌، عضو شوراى سياسى اتحاد جمهوريخواهان ايران وجود مصطفى معين در قوه‌ى مجريه مانع از آن خواهد شد كه محافظه‌كاران بتوانند پيكر اصلاح‌طلبى را براحتى مدفون كنند:

”ببینید، انتخابات ایران آزاد نیست. این را دنیا می‌داند. کاندیداهای مورد نظر مردم اجازه‌ی شرکت ندارند. این هم برای ما روشن است. آقای معین هم با توجه به کارنامه‌ی آقای خاتمی و جبهه‌ی مشارکت لااقل مادام که نشان نداده است، کاری نمی‌تواند بکند. این را هم همه‌ی مردم می‌دانند و به همین دلیل هم رغبتی به شرکت در انتخابات ندارند. ولی از نظر من، شرکت کردن یا نکردن در انتخابات را نباید از این جهت نتیجه گرفت،‌ بلکه باید با آن فضای سیاسی نگاه کرد که اعم از اینکه آقای معین کاری بکند یا نکند، جامعه‌ی متحول امروز ایران دچار سکته نشود. اگر دقت کنید، از آغاز بازی شورای نگهبان و آقای خامنه ای در صلاحیت و رد صلاحیت آقای معین، صف‌بندی انتخاباتی در ایران تغییر کرد. همه‌ی دسته‌بندی‌ها در جناح محافظه‌کار به این فراست افتاده‌اند که در مقابله با آقای معین که بخاطر همین بازی به یقین جدی تبدیل شده، از آقای هاشمی پشتیبانی بکنند و با به کرسی نشاندن آقای هاشمی جنازه‌ی اصلاحات را دفن کنند. به نظر من، قطبی شدن محافظه‌کاران به عکس آنهایی که فکر می‌کنند، اگر دنیا ویران بشود آباد می‌گردد، مطلقا به نفع جامعه نیست. آقای معین، اگر نتواند هیچ تغییری در شرایط مردم و حکومت بوجود بیاورد که به احتمال هم چنین خواهد بود، ولی به نظر من یک کار می‌تواند بکند، و آن اینکه او چه بخواهد و چه نخواهد وجودش در قوه‌ی مجریه اجرای نقشه‌هایی که محافظه‌کاران برای ایران کشیده‌اند را با مانع روبرو می‌کند. این امر به نفع تحول سیاسی در ایران می‌تواند باشد و هست. از این جنبه من معتقدم که جامعه باید مسئله را جدی بگیرد و به آقای معین رأی بدهد.”

  • دكتر محمد برقعى، از شخصيت‌هاى ملى و عضو اتحاد جمهوريخواهان ايران

دكتر محمد برقعى از شخصيت‌هاى ملى و عضو شوراى هماهنگى اتحاد جمهوريخواهان ايران معتقد است كه برغم ظلم‌هايى كه به اين مردم رفته است، از آنجا كه ۴۰ تا ۵۰ درصد مردم در اين انتخابات خواهند جست، واقع‌بينى سياسى حكم مى‌كند با شركت در اين انتخابات يگانه اهرم اصلاح‌طلبى را مورد پشتيبانى و حمايت قرار دهيم:

”من بسیار فکر کردم. حقیتش تا دیروز هم در تردید بودم. اما به این نتیجه رسیدم که در انتخابات شرکت خواهم کرد. دلیلش هم این است که همه‌ی آن موارد راجع به این نظام که زورگوست و جامعه را تحت فشار می‌گذارد، قتل کرده، کشتار کرده، در این نظام کاری نمی‌توان کرد،‌ ولی فقیه در بالاست و کاندیدایی که انتخاب می‌شود دستش بسیار بسته است و همه‌ی این حرف‌هایی که همه‌ی ما بعنوان اپوزیسیون می‌گوییم، همه مورد قبول است. من فکر کردم حالا آنطرف قضیه چه خواهد بود. اگر ما این حالت را داشتیم که می‌گفتیم جامعه در انتخابات شرکت نمی‌کند و با گفتن یک «نه»‌ی محکم تقریبا آبروی نظام را در جهان می‌برد و آن را در درون کشور هم از مشروعیت می‌اندازد، من قطعا جزو کسانی بودم که بر این باور بودم که باید رأی نداد. اما، واقعیت سیاسی به ما می‌گوید چنین اتفاقی نمی‌افتد. چیزی حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد جامعه در رأی‌گیری شرکت خواهند کرد. حالا از سر ترس یا از سر عوامل مختلف است، بهرحال به عقيده‌ى برخی ترس دیرینه‌ی جامعه‌ی ما اینها را در رأی‌گیری شرکت خواهد داد. بنابراین، مشروعیت اینها از این بابت در دنیا به مشكل برنخواهد خورد‌. همین براى نیروهای بین‌المللی هم کافی‌ست. الان آنها به دلایل مختلف نیازمند معامله با ايران هستند. بنابراین، حکومت مسیر خودش را ادامه خواهد داد و از بابت انتخابات صدمه‌ای نخواهد خورد. و اگر صدمه نخورد این یکی اهرمی هم که مانده در آن، آنقدر که در داخل نظام باشد، آدم می‌داند چه خبر می‌شود،‌ آنهم از دست خواهد رفت و شرايطى فراهم مى‌شود كه آن بخش ديگر هرکاری دلش بخواهد انجام خواهد داد، بطوريكه حتا خبرش هم درز نکند. بنابراین، وجود یک مهره‌ی اصلاح‌گر در درون این نظام با آن که نمی‌تواند تغییرات اساسی در نظام انجام بدهد، ولی ما در طی سال‌ها دیده‌ایم که حداقل این خاصیت را دارد که مقداری از نهادها می‌مانند و کار می‌کنند. انجمن‌های شهر و روستاها نمونه‌اش بود که عدم موفقیت‌‌شان باعث ‌شد که تداوم کار ندهند. تنها کاری که آن جناح ديگر کرد این بود که هرچه موسساتی که در آنجا امکان بود که یکسری نیروهای مترقی و اصلاح طلب جلسه داشته باشند و کار بکنند و از این طریق صدایشان را به مردم برسانند، همه را بست. بنابراین جمعبندی‌ام این است که چون فرصت و امکانی نیست که این عدم شرکت سودی بیاورد،‌ این عدم شرکت منجر به ضرر خواهد شد. بنابراین، بهتر است که در این انتخابات شرکت کنیم. طبیعی‌ست، اگر هم شرکت کردیم براى ما کس ديگرى نمى‌ماند تا به او رای بدهیم غير از معين. نه به آقای قالیباف می‌شود رأی داد، که خودش نظامی‌ست و نه به آقای رفسنجانی که عمده‌ی این جنایاتی که اتفاق افتاده در جمهوری اسلامی ایشان یکی از مهره‌های اصلی‌اش است، در واقع باید بگوییم که متفکر اصلی‌اش است.”