پاره کردن طناب برای نجات دیگران
۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعهآنهایی که اهل کوهنوردی هستند میدانند که کوهستان هر چند هر چه دارد را سخاوتمندانه در اختیار میگذارد، اما با مهماناناش هیچگاه از در شوخی در نمیآید. کوهنوردی ورزشی است که اشتباه در آن، حکم اشتباه در ورزشهای دیگر مانند فوتبال را ندارد که در آن حداکثر میتوان یک یا دو بازی را از دست داد، بلکه در این ورزش آن چه از دست میرود، جان خود یا همنورد است.
اما آنهایی که با کوهستان اخت شدهاند، این را نیز میدانند که در این فضا چیزی جریان دارد که به سادگی نمیتوان از آن دست کشید. آنچه که یک کوهنورد در هر پیچ و خم مسیر تجربه میکند یا طعم آن تنهایی و با خود بودن را، در هیچکجا جز کوهستان نمیتوان سراغ گرفت.
سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۳ روز ۱۱ دسامبر (۲۰ آذر) را به نام روز جهانی کوهستان تعیین کرد و برای هر سال شعاری را برگزید که امسال "مدیریت بلایا در کوهستان" نام گرفته است.
بلایا در کوهستان را میتوان از منظرهای مختلف دید، از رانش زمین و سیلابها گرفته تا ریزش بهمن. اما در این میان بدون شک جان باختن کوهنوردان حادثهای است که شنیدن خبر آن همواره برای اهالی این ورزش دردناک بوده است.
از جان گذشتن برای جان دیگران
رامین شجاعی، یکی از کوهنوردان باتجربهای است که از سال ۱۳۶۱ عضوی از گروه کوهنوردی "آرش" بوده است؛ گروهی با سابقهی بیش از چندین دهه در این عرصه که در تابستان امسال موفق به گشایش مسیر جدیدی روی قلهی هشت هزار متری برودپیک شد.
به باور او که هماینک ساکن کاناداست، بسیاری از خطرات رشتهی کوهنوردی قابل پیشگیری و مدیریت هستند، حتی خطر ریزش بهمن که دیگر مثل گذشته غیرقابل پیشبینی نیست: «در کوهستانهای غرب کانادا هر سال عدهای به واسطهی بهمن جان خود را از دست میدهند، ولی حداقل نیمی از آنها در جاهایی کوهنوردی کردهاند که خطر بهمن گوشزد شده بوده است. این را نمیشود به گردن طبیعت گذاشت و گفت که خطای انسانی در آن دخیل نبوده است.»
آقای شجاعی از برخی مواردی یاد میکند که کوهنوردان در هنگام حادثه برای نجات دادن جان همنوردانشان طناب خود را پاره کردهاند. یکی از این نمونهها در سال ۱۹۵۳ رخ داده است؛ زمانی که یکی از اعضای گروهی آمریکایی که برای فتح قلهی K2 (واقع در مرزهای چین و پاکستان) اقدام کرده بودند، دچار حادثه میشود: «این حادثه ظاهرا در ارتفاع ۸۰۰۰ متر پیش میآید و در این ارتفاع کار حمل مجروح فوقالعاده مشکل است، حدودا در ارتفاع ۷۳۰۰ متری همنوردان فرد مجروح را روی یک کارگاه (روی یک شیب) میبندند و میروند تا چادر را آماده کنند. بعد که باز میگردند، هیچ چیزی نمیبینند جز شیاری که روی برف بوده است. حالا نمیشود گفت که این شخص خودش به این نتیجه رسیده بوده که اگر زنده بماند، ممکن است برای دوستانش حادثهای پیش بیاید. برای همین طناب خودش را پاره کرده یا اینکه بهمن زده است.»
قلههای فتح نشده
محمد اوراز یکی از کوهنوردان پرسابقه ایرانی بود؛ پسری از شهر نقده واقع در آذربایجان غربی که سه سال پیدرپی عنوان مرد سال کوهنوردی ایران را به دست آورد. اوراز بسیاری از قلههای مرتفع جهان را اغلب بدون استفاده از اکسیژن زیر پا گذاشته بود و از معدود کوهنوردان ایرانی به شمار میآمد که صعود به پنج قله هشت هزار متری اورست، چوايو، شيشاپانگما، ماکالو و لوتسه را در کارنامه کاریاش داشت؛ افتخاری که به دست آوردنش را به هیچوجه نمیتوان کار سادهای دانست.
خبر سقوط اوراز در سال ۱۳۸۲ شوک بزرگی را به اهالی ورزش کوهنوردی وارد کرد. وی به همراه تیم کوهنوردی ایران برای فتح قلهی ۸۰۶۸ متری گاشربروم راهی پاکستان شده بود، اما این سفر بازگشتی را به همراه نداشت، زیرا اوراز و یکی از همنورداناش زمانی که تنها ۱۶۰ متر با قله فاصله داشتند، به دلیل ریزش بهمن دچار حادثه شدند. همنورد اوراز از این حادثه جان سالم به در برد، اما وی در بیمارستانی در پاکستان درگذشت.
شاید این پرسش پیش آید که تا چه حد علاقهی فردی و جاهطلبیهای یک کوهنورد باعث میشود تا او بخواهد قلهای را تحت هر شرایطی فتح کند؟ آیا این جاهطلبی خواستهی اشتباهی است و باید آن را نفی کرد؟
رامین شجاعی معتقد است که فتح قله برای کوهنوردان، به ویژه آنها که به طور حرفهای در این رشته فعالیت میکنند، خواستهای است که نمیتوان آن را نادیده گرفت، اما در این بین عامل دیگری هم وجود دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت و آن هم فشار روانی است که روی یک کوهنورد حرفهای در صورت عدم فتح قله وارد میشود: «محمد اوراز یکی از بهترین هیمالیانوردان کشورمان بود. روی آخرین قلهای که برایش این حاثه پیش آمد، اینها مدت طولانی در این منطقه بودند، هوا اجازه نمیداد که صعود کنند و در شرایط نسبتا نامساعدی اینها دست به صعود میزنند، فکر میکنم که این عامل خیلی مؤثر بوده است روی اصرار محمد به صعود.»
نداشتن متولی رسمی
به باور رامین شجاعی، آموزش و دادن مدارک مربیگیری میتواند در ایران با سختی بیشتری همراه باشد و این دشواری به طور مرتب نیز تکرار شود. او اعتقاد دارد که سطح دورههای مربیگری در ایران در مقایسه با دورههایی که در اروپا برگزار میشود، چندان بالا نیست: «در کنار دورههای مربیگری قطعا میتواند مدیریت حادثه نیز یکی از مواد آموزشی باشد که در دورههای مربیگری چندان به این امر توجه نمیشود.»
البته هنوز نبودن یک متولی رسمی نیز در هنگام وقوع حادثه در ایران مشکلی است که به جای خود باقی مانده است. هنگامی که اتفاقی روی میدهد، کوهنوردان یا از طریق فدراسیون یا شخصا اقدام به تشکیل گروههای جستجو و نجات میکنند: «فکر میکنم چند سال پیش در قلهی توچال خانمی به علت خستگی یا نداشتن لباس کافی دچار حادثه میشود و نزدیک پناهگاه جان خودش را از دست میدهد، ظاهرا همراه وی با جایی که میتوانسته، احتمالا با پلیس یا هر جای دیگری، تماس گرفته، ولی تا زمانی که کسی به داد این شخص برسد، او متأسفانه جان خودش را از دست میدهد. فکر میکنم خیلی راحت میشد با داشتن متولی از این اتفاق جلوگیری کرد.»
در عین حال به گفتهی آقای شجاعی، اخیرا از سوی هیأت کوهنوردی تهران اقدامات خوبی صورت گرفته است و کوهنوردانی را همراه با جزوههای آموزشی در مناطق پرتردد کوهستان مستقر کردهاند.
رامین شجاعی در حدود سه سال است که ساکن کشور کانادا است؛ جایی که به گفتهی خودش با دو ساعت رانندگی میتوان به نزدیکترین کوه رسید که حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر ارتفاع دارد. هر چند برای کوهنوردی که به فتح قلههای بسیار بلندتر از این عادت دارد، ممکن است این ارتفاع چندان به نظر نیاید، اما سالهاست که کوهستان و کوهنوردی ردی را در زندگی وی به جا گذاشته است که به راحتی کمرنگ نخواهد شد: «شما کوه که میروید ساعتها طول میکشد تا به قله برسید و خیلی آرام آرام بروید و عجلهای نداشته باشید انرژیتان را تقسیم کنید و برنامهریزی کنید برای اینکه چند دقیقه روی قله بایستید. به شما یاد میدهد که باید در زندگیتان صبر داشته باشید و برای هدفی که میخواهید به آن برسید، باید آرام آرام قدم بردارید و برایش تلاش کنید.»
برای تماشای عکسهایی از گشایش مسیر جدید قلهی برودپیک توسط کوهنوردان ایرانی از گالری عکس زیر دیدن کنید.
سمیرا نیک آیین
تحریریه: بابک بهمنش