يكصد و چهلمين سالمرگ فريدريش روكرت
۱۳۸۴ بهمن ۱۲, چهارشنبهى و شاهنامه فردوسى محسوب میشود. روز ۳۱ ژانويه مصادف است با يكصد و چهلمين سالگرد درگذشت وى.
فریدریش روكرت در سال ۱۷۸۸ میلادی در شهر شوآن فورت آلمان چشم به جهان گشود و هنگامی که بیش از ۲۳ سال از زندگیاش نمیگذشت در دانشگاه شهر ینا پایاننامهی دکترایاش را نوشت. پس از آن زندگیاش را نخست با نوشتن مقاله میگذرانید که با مقالهای دربارهی جنگهای آزادیبخش آلمان به شهرت رسید. همچنین دست به نوشتن آثار نمایشی زد که دارای مایههای شرقی بودند. زیرا در آن دوره نوشتههایی که از مایههای شرقی برخوردار بودند هواداران بسیاری داشت.
اما سال ۱۸۱۸ برای روکرت جوان سال تعیینکنندهای بود. هنگامی که از سفر ایتالیا بازمیگشت در وین ماندگار شد و در همانجا در رشتهی خاورشناسی به تحصیل پرداخت. شاعر جوان با خواندن کتاب هنر سخنسرایی در ایران، نوشتهی هامر پورگشتال که در وین منتشر شده بود، گام به جهان شعر پارسی و تازی نهاد و در ژرفنای آن فرورفت.
روکرت در وین با بردباری و دقت تمام همهی شناختهای جهان روزگار خود را دربارهی هنر سخنوری خاورزمین گردآوری کرد و رفتهرفته آنها را با سادگی، روانی و ظرافتی نمونه به زبان آلمانی ترجمه کرد. چنانچه هیچکدام از شاعران خاورشناس دیگر که دنبالهی راه او را گرفتند نتوانستند به شیوهی او و به زیبایی و روانی کارش برسند. بیتردید تصویر فریدریش روکرت شاعر در دیدگاه مردم آلمان برجستهتر از روکرت خاورشناس مینمود، اما بسیاری از آنهائیکه شعرهایی از روکرت را حفظ کرده بودند نمیدانستند که سازندهی این شعرها یکی از برجستهترین مترجمان ادبیات و شعر خاورزمین به زبان آلمانیست.
فریدریش روکرت با ترجمه ۴۴ غزل از مولانا جلالالدین بلخی در سال ۱۸۲۰ فصلی جدید در ادبیات آلمان گشود و برای نخستینبار بود که درست از شیوه غزلسرای فارسی پیروی میکرد. او همچنین ترجمههای زیادی از شعر عرب دارد که همگی را با وزن و قافیه و با بحر اصلی به زبان آلمانی برگردانیده است. فریدریش روکرت با ظرافت و لطافت اندیشه و احساس میتوانست روح زبانهای بیگانه را بدرستی دریابد و آنگاه با درنظرگرفتن مفهوم شعر به ترجمه دقیق آن بپردازد.
وی دربارهی خود میگوید، ترجمهی شعر از زیر قلم من چنان روان میشود که گمان میکنم که آن را یکبار پیش از این نیز ترجمه کرده باشم. فریدریش روکرت ۲ سال پس از انتشار ۴۴ غزل از مولانا، مجموعه غزلیات خود را بنام «گلهای شرق» منتشر کرد که در مجموع از دیوان خواجه حافظ شیرازی الهام گرفته و در سرودن آنها بحور و اوزان متداول در غزل و رباعی را بکار برده است.
او نیز چون گوته حافظ را همصحبت دیرین خود میشناخت و از خواندن غزلیاتش سیر نمیشد. او ۸۰ غزل و ۳۰ رباعی از حافظ ترجمه کرد که از معتبرترین ترجمههای غزلیات حافظ به زبان آلمانیست. این ترجمهها پس از مرگ فریدریش روکرت بوسیلهی یکی از شاگردانش در رسالهای که اکنون نایاب شده است بچاپ رسید. فریدریش روکرت در سال ۱۸۳۸ منظومهای زیبا بنام «رستم وسهراب» سرود که در آن با الهام از شاهنامهی فردوسی کشتهشدن سهراب بدست رستم را با زبانی غمانگیز و در عینحال دلنشین بازگو کرده است.
ترجمه روکرت از شاهنامهی فردوسی در سه مرحله و در سه جلد در برلن بچاپ رسید. از کارهای جالب ادبی روکرت ترجمههایی از ترانههای محلی گیلان و مازندران به زبان آلمانیست. فریدریش روکرت همیشه زندگی را در نوشتن، ترجمه و پژوهش بسر برد. زیبایی ترجمههای او از فارسی و تازی بزبان آلمانی چنان لطیف و ظریف هستند که گویا او آنها را خود بزبان مادریاش سروده است. فریدریش روکرت در ۳۱ ژانویه سال ۱۸۶۶، درست در یکصد و چهل سال پیش، چشم از جهان فروبست.
پرويز حمزوى