وبلاگستان روسیه و مهمترین رخدادهای آن
۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعهروز ۱۴ سپتامبر سال ۲۰۰۹ کنسرن گازپروم در روستای لیستوانکا در ساحل دریای بایکال از ۱۲۰ نفر از متخصصان شرکتهای تابعاش دعوت کرده بود تا در یک کلاس آموزشی شرکت کنند. موضوع این کلاسها:" رسانههای جدید، اطلاعرسانی مدرن و تکنولوژی ارتباطات، آینده و امکانات توسعه اینترنت در گازپروم".
پنج روز تمام ۱۲۰ نفر متخصص، مسلح به لپتاپ، نه تنها سخنرانیهای فراوانی در مورد سیستمهای اطلاعرسانی بزرگترین کنسرن انرژی جهان را استماع کردند، بلکه به موضوعات دیگری همچون وبلاگ، وبلاگ چیست، تفاوت وبلاگ شخصی با وبلاگ متعلق به شرکت و ضرر و نفع وبلاگها پرداختند.
برگزاری چنین کلاسهای آموزشی برای گازپروم و متخصصان امور تبلیغات، موضوعی نو و گامی بزرگ در راه نزدیکی به افکار عمومی است، که با وبلاگ و وبلاگنویسان آشنائی و پیوند دارد. اینکه در کلاسهای آموزشی به لایف ژورنال و "همکلاسی" (مدل روسی فیس بوک) توجه ویژهای شد، نشان از جایگاه این دو، بخصوص لایف ژورنال دارد که ۵ سال طول کشید تا در چنین مرتبهای قرار گیرد.
لایف ژورنال
روند توسعه جامعه وبلاگ نویسی روسیه با آنچه که در آن سوی مرزهای این کشور میگذرد، کاملا متفاوت است. در روسیه لایف ژورنال نقش اساسی ایفا میکند. همه آنهائی که به نوعی با نوشتن سروکار دارند، این ارائه کننده خدمات وبلاگی رایگان را برگزیدند. در کنار متخصصان آیتی که در لایف ژورنال حتی پروژههای مشترک برگزار میکنند، اندیشمندان علوم انسانی، ژورنالیستها، عکاسها، معلمها، کارمندها و بسیاری دیگر در لایف ژورنال حضور پیدا کردند.
به تدریج آداب معاشرت در لایف ژورنال شکل گرفت، بحث و جدلهائی که دیگر نشانهای از آنها در تلویزیون و روزنامهها نیست به لایف ژورنال راهیافتند. حال حتی به نظر میرسد که در خارج از لایف ژورنال دیگر بحثی در جریان نیست.
این تصویری متفاوت با مدل غربی است: در آنجا طبیعا وبلاگ وجود دارد، اما فقط وقتی وبلاگ ژورنالیستی باشد، آنگاه جزوی از وب سایت آن روزنامه میشود (امری که کاملا عقلانی است). وقتی یک بلاگر غیر وابسته ناگهان متوجه میشود به نوعی چند صد نفر خواننده دارد، به سرعت وبلاگاش را به یک وبسایت تبدیل میکند، تا با جا دادن تبلیغات پولی درآورد. یک بلاگر آمریکائی در حد متوسط در لایف ژورنال، دانشجوئی است که تقریبا ۳۰ خواننده خواهد داشت – همکلاسیهائی که کامنت با هم رد و بدل میکنند.
موفقیت لایف ژورنال
اما اینکه لایف ژورنال موفق شد به یک پلاتفرم رسانهای تبدیل شود که در آن بلاگری مطلبی بنویسد که چند هزار نفر خواننده داشته باشد را مدیون روسهاست.
لایف ژورنال از یک سو این امکان را پدید آورد تا هر کسی با حضور در آن بتواند به همه اطلاعات، بحثها، اخبار و گزارشات یکجا دسترسی داشته باشد و برای بدست آوردن آن دیگر مجبور نباشد به چند منبع مراجعه کند.
اما درست همین روند مانع از رشد بلاگرها و وبلاگهای حرفهای شده است. در عوض همه در لایف ژورنال جمع شدهاند: بلاگرها وخوانندگانی که در بین آنها افراد مهم هم هستند. ژورنالیستها یاد گرفتند که نه تنها مطالب خود را در وبلاگ منتشر کنند، بلکه از وبلاگ نیز به عنوان منبع خبر و اطلاعات استفاده کنند. بدین گونه لایف ژورنال به یک "رسانه جدید" با شهرت و محبوبیت بسیار بالا تبدیل شد.
اهمیت و برد وبلاگ
البته باید توجه داشت که برد لایف ژورنال همه ۲ میلیون کاربر روسی را تحت الشعاع قرار نمیدهد. اگر با یک قیچی فرضی آن چند هزار بلاگر معروف را ببریم، آنگاه میبینیم که اهمیت آنها در چه است: "یکی بنویسد و خیلیها بخوانند". بدون آنها لایف ژورنال تبدیل به پلاتفرمی میشود با کاربرانی که شاید ۳۰ نفر آشنا دارند و برای هم پست مینویسند.
اما در عوض اکنون تعداد اندکی بلاگر با انبوهی از خوانندگان روبرو هستند. این بلاگرها و نظراتشان را دیگر نمیتوان نادیده گرفت. این هم یک دلیل اصلی بود که در روز ۲۱ ماه مه سال ۲۰۰۹ میلادی، دیمیتری مدودیف رئیس جمهور روسیه نیز وبلاگ خود را راهاندازی کرد. زیرا در اینجا مهمترین و باارزشترین خوانندگان جمع شدهاند. اینها تنها مطالب را نمیخوانند، بلکه با آن و اطلاعات آن کار میکنند. چنین خوانندگان و کاربرانی را در جای دیگر نمیتوان یافت.
رابطه بلاگرها و ژورنالیستها
اواخر ماه اوت سال ۲۰۰۹ اتفاق بسیار مهمی دروبلاگستان روسیه روی داد. در نیروگاه آبی شایانو شوشنسکایا بزرگترین سانحه تاریخ این نیروگاه روی داد. در ۲۴ ساعت نخست هیچ گزارش رسمی در زمینه این سانحه منتشر نشد. خلا خبری این سانحه با گزارشهای غیرحرفهای شاهدان عینی پر شد. اما وقتی روابط عمومی شرکت روس هیدرو از خواب بیدار شد تا در این زمینه گزارش رسمی بدهد، آنگاه با شایعات فراوانی روبرو بود. اینکه مثلا کارگران در اتاقهای آب گرفته برای باخبرکردن امداگران با چکش به لولهها میزدند، اما کسی جوابشان را نمیداد. این شایعات در وبلاگ خبرنگاری بنام میشائیل آفاناسیف منتشر، در وبلاگستان بر حدت آن افزوده و بالاخره به مطبوعات راهیافتند.
عدم اطلاعرسانی منابع رسمی و اعلام جرم و به دادگاه کشاندن آن ژورنالیست کمکی به بهبود اوضاع نکردند. در این شرایط شرکت روس هیدرو تصمیم عجیبی گرفت. این شرکت از روستم آداگاموف معروفترین بلاگر روسیه ( در حال حاضر وبلاگش ۴۰ هزار و ۹۰۱ خواننده دارد) دعوت کرد تا شاهد کار امدادگران باشد، از عملیات نجات عکس و فیلم تهیه کند و در وبلاگش از وضعیت نیروگاه گزارش دهد.
چند روز بعد خبرگزاری اینترفاکس با عصبانیت از این موضوع نوشت:"آیا میتوان چشم بسته به بلاگرها اطمینان کرد. نخست معروفترین بلاگر روسیه اخبار و شایعات وحشتناکی در زمینه نیروگاه منتشر میکند. سپس دیگری تصاویر زیبائی از امداگران منتشر میکند. بلاگرها و خوانندگانشان به دیده انتقادی به رسانههای عمومی مینگردند و به آنها ناسزا میگویند. آیا خود آنها بهتر هستند؟ ژورنالیستها برای گزارشات خود در مقابل هیئت تحریریه، افکار عمومی و قانون مسئولیت دارند. بلاگرها چه؟ آنها فقط در مقابل وجدان خود مسئول هستند و یا شاید چیز دیگری".
چند روز بعد روستم آداگاموف به عنوان اولین بلاگر از سوی دفتر رسانهای ریاست جمهوری دعوت شد تا در کاخ کرملین از مراسمی گزارش تهیه کند.
مهمترین اتفاق ماههای اخیر در وبلاگستان روسیه این بوده است که وبلاگستان دیگر منزوی و تنها نیست. حال دیگر این بلاگرها و دوستانشان نیستند که در اینجا گردهم میآیند، بلکه صاحبان قدرت، رسانههای عمومی، سازمانهای اجتماعی، نمایندگی شرکتها، رئیس جمهور، ۱۲۰ متخصص گازپروم و خیلیهای دیگر نیز به وبلاگستان پیوستهاند.