واکنش به احتمال جنگ: از دفاع تا گریز
۱۳۸۹ شهریور ۳۱, چهارشنبهسازمان ملل متحد، چهارمین دور تحریمها علیه ایران را تصویب کرد. باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا همراه میگوید هرکاری در توان و اختیارات قانونی او باشد انجام میدهد تا ایران را از تولید سلاح هستهای باز دارد. هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجهی آمریکا این گفتهی رئیسجمهور را واضحتر توضیح میدهد و تاکید میکند که در مواجهه با ایران همه گزینهها، از جمله حملهی نظامی روی میز است و محتمل. اسرائیل تهدید میکند که به تاسیسات نظامی ایران حمله خواهد کرد، مسولان جمهوری اسلامی ایران هشدار میدهند که در صورت حملهی اسرائیل و ایالات متحدهی آمریکا به تأسیسات هستهای ایران، واکنشی شدید و کوبنده نشان خواهند داد. کارشناسان نیزهشدار میدهند که حملهی احتمالی به ایران پیامدهایی غیرقابل انتظار و ویرانگر برای خاورمیانه در پی خواهد داشت و به رشد بنیادگرایی در منطقه کمک خواهد کرد.
سایهی درگیری نظامی حالا جدیتر از سالهای گذشته بر سر ایران است و ایران با بیشترین حجم تحریمهای بینالمللی در سی سال گذشته روبروست. شهریور هزار و سیصد و پنجاه و نه، عراق به خاک ایران حمله کرد و جنگ هشت سالهی ایران و عراق را که بعد از جنگ آمریکا و ویتنام، طولانیترین جنگ قرن بیستم بود، آغاز کرد. در دوران هشت سالهی جنگ، بخش عمدهی رزمندگان ایران را نیروهای مردمی که از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا بسیج سازماندهی میشدند، تشکیل میدادند. عدهی زیادی از افرادی که مشمول خدمت اجباری سربازی نبودند، داوطلب اعزام به جبههها میشدند و نقش و تاثیر مهمی در رفع کمبود نیروهای ارتش و پیشبرد اهداف نظامی ایران داشتند. سی سال بعد از آغاز جنگ هشت سالهی ایران و عراق، جوانان ایران دربارهی احتمال حملهی نظامی به ایران چه نظری دارند و واکنش و موضع آنها در صورت حملهی نظامی چطور خواهد بود؟
زیستن در هیاهوی تهدیدها
پیمان، سی و دوساله، ساکن تهران میگوید هنوز به نظرش خطر جنگ جدی نیست و فکر میکند اسرائیل توان و پشتوانهی کافی برای حمله نظامی به ایران را ندارد. پیمان اضافه میکند:« فکر میکنم همه میدانند که اسرائیل در آرزوی تضعیف هرچه بیشتر قدرت ایران در منطقه است، اما بعید میدانم اسرائیل توان غافلگیری نظامی ایران را داشته باشد.حالا بخش وسیعی از حریم هوایی خاورمیانه تحت کنترل آمریکا و نیروهای ناتو است و احتمالش خیلی ضعیف است که اسرائیل بتواند آمریکای تحت حکومت باراک اوباما را راضی به حملهی نظامی به ایران کند. به خصوص که از نظر مالی هم آمریکا و متحدانش هنوز به طور کامل از بحران اقتصادی شدید دوسال اخیر بیرون نیامدهاند، حمله نظامی به ایران هم قیمت نفت را بسیار بالا خواهد برد و این به نفع هیچ کشوری و از جمله خود امریکا نیست.»
اما دلارام بیست و هشت ساله که در آمریکا مشغول تحصیل است میگوید، باور دارد ظرف یکی دوسال آینده حملهی نظامی به ایران رخ خواهد داد و ترجیح میدهد در این جنگ بیطرف باشد. او میگوید:« نه جمهوری اسلامی و به خصوص دولت فعلی که مشروعیتاش زیرسوال است نماینده من است و نه آمریکا که مدام در حال پیگیری اهدافش از طریق اعمال زور است. جنگ هم که دیگر جنگ کلاسیک از نوع لشکرکشی نخواهد بود. بمب و موشک است و من نمیدانم مردم دیگر در این نوع جنگ چه نقش مهمی میتوانند داشته باشند. در چنین وضعی مردم فقط ناچار میشوند بدوند دنبال آب و نان.»
ماندن یا رفتن
هادی قلمنویس، مدیرکل آمار و اطلاعات بنیاد شهید در گفتوگویی با خبرگزاری مهر میگوید که نود و شش هزار نفر از کشتهشدهگان جنگی ایران در جنگ با عراق را نوجوانان و جوانان شانزده تا بیست و دوساله تشکیل دادند که عمدتاً از نیروهای داوطلب بسیجی بودند.
رضای بیست و یکساله که دانشجو است و درست بعد از پایان جنگ متولد شده است میگوید: «اگر جنگ دیگری شروع شود، من با افتخار فرار میکنم. به نظرم احمقانه است که برای حفظ قدرت دیگرانی که جز زور نصیب دیگری برایت نداشتهاند، بایستی و بجنگی و برای حفظ قدرت آنها از جان مایه بگذاری. آنهایی که مردم معترض را در خیابانها سرکوب میکنند و مدام در شعارها و فریادهایشان بر طبل جنگ میکوبند، بروند و دینشان را به حکومت سرکوبگری که خرجشان را میدهد ادا کنند.»
پیمان ولی معتقد است ایران ارزش آن را دارد که بایستد و برای حفظ تمامیت ارضی آن بجنگد. او تاکید میکند:« من مخالف دولت فعلی هستم که مشروعیت ندارد و با کشتار و سرکوب برسر قدرت است. اما ایران برای من معادل حاکمیت آن نیست، هیچوقت نبوده است. من ایران را نه در این سی سال جمهوری اسلامی، که در هزارهها میبینم و برای آزادی و استقلالش اگر لازم باشد اسلحه به دست میگیرم و میجنگم. دلم نمیخواد زیر سلطهی نیروی خارجی زندگی کنم و اگر جنگی رخ دهد در ایران میمانم و از موجودیت آن دفاع میکنم.»
خانه کجاست؟
برای من ایران خانه نیست. به نظرم خانه جایی است که تو امنیت، آرامش و فرصت برابر دهد.» نازنین سی ساله و ساکن اتریش میگوید او احتمال حملهی نظامی را دور نمیبیند و در صورت جنگ به ایران بازنخواهد گشت. او در عین حال تاکید نیز میکند: «از هیچ دولتی در صورت وقوع جنگ دفاع نخواهم کرد. درگیر فعالیتهای ضدجنگ و ضدخشونت خواهم شد و همه تلاشم را میکنم که جنگ هرچه سریعتر متوقف شود.»
رضا نیز معتقد است خانه آدمی، جایی است که امنیت را آنجا حس کنی و احترام را تجربه کنی. او میگوید :« حاکمیت ایران دارد با زورگویی و ظلم جوانی مرا به باد میدهد. من دینی به این حکومت و ایران احساس نمیکنم. از این گذشته، من تهدیدها را جدی نمیبینم و بعید میدانم واکنش ایران به حملهی اسرائیل بیشتر از تشویق حزبالله لبنان به پرتاب چندموشک به اسرائیل در جواب موشکهای اسرائیل باشد. نگرانی اصلی من خطر جدی انزوای کامل ایران به دنبال تحریمها است و وضعیت ما مردم عادی که تاوانش را میپردازیم.»
دلارام اما میگوید خانه برای او جایی است که خانوادهاش ساکن هستند و با این تعریف، ایران برای او خانه است. با این حال باز هم حاضر نیست درصورت درگیری نظامی، به هیچ نوعی درگیر دفاع یا ضدیت با هیچ یک از طرفین باشد و تنها تلاش خواهد کرد تا خانوادهاش را از مهلکه نجات دهد.
در فروردین ماه سال شصت، آیتالله خمینی در سخنرانی دربارهی حضور گسترده مردم در دفاع از کشور گفت:«ملت ایران به صدام حسین فهماند که مساله آنطور که او و قدرتهای بزرگ حساب کرده بودند نیست، مردم ایران جلوی هجوم و تجاوز او را گرفتند و پس از آن صدام یک قدم هم پیش نیامد و حالا هم هر روز عقبتر خواهد رفت. فرزندان سلحشور ایران، کشور را از چنگ گرگان آدمخوار بیرون میکشند.» در آستانهی سیامین سالگرد آغاز جنگ هشت سالهی ایران و عراق که احتمال وقوع جنگی دیگر قویتر از هر زمان دیگری مطرح است، آیا اینبار نیز میتوان این چنین قاطع از حضوراقشار مختلف مردم و به ویژه سی میلیون جوان زیر سی و پنج سال ایرانی در کنار حاکمیت برای دفاع از کشور گفت؟
فرناز سیفی
تحریریه: یلدا کیانی