هنر نقاشی با شن: بازی تخیل در نقشها
۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبهبازی با شن گاهی برای بعضی، ورزشهای ساحلی و برای بعضی دوران کودکی را به یاد میآورد که کودکان با بیلچههایی در دست، کنار جعبههای ماسه یا ساحل دریا مشغول ساختن خانههای شنی و کشیدن شکلهای دلخواه خود بر ماسهها هستند. این کودکان گاهی بدون نیاز به زبان گفتاری مشترک برای ارتباط کلامی، ساعتها در کنار هم میسازند، خراب میکنند و زبان آنها زبان صداهای نامفهوم، شکلها و اجسام شنی و تبادل اسباببازیهایشان است.
اما این بازی و کنشهای مشابه، ظرفیت تبدیل به نوع هنری زیبایی را دارند که امروزه دوستداران بسیاری در سراسر جهان دارد: این هنر طراحی و "نقاشی با شن" نام دارد که در شکل رایج بیشتر روی سطحی شیشهای انجام میشود و برخلاف نقاشی به مفهوم معمول آن، گاهی حالت اجرای زنده همراه با تماس مستقیم هنرمند با بینندگان را به خود میگیرد.
دستان هنرمند بر ماسهها، بازیگر و کارگردان هستند و آفرینندهی تصویر، خود اوست. هنرمند در برابر بییندگان شکلها و خطهایی روی لایهای شنی که معمولاً بر سطحی شیشهای پاشیده شده، میکشد و تصویرهای گذرای خود را در برابر تماشاگران به دست میآورد.
این هنر در سالهای اخیر شکل چندرسانهای نیز به خود گرفته و با موسیقی و گاه آواز نیز همراه میشود: در اینجا بیلچهی دوران کودکی جای خود را به دستان هنرمند و شکلدهی به شنهای نرم، با حرکتهای سریع و ظریف انگشتان دست میدهد. رنگ و قلممو و بومی نیز در کار نیست که نقاش برای حرکتهای خود به آنها توجه کند. در این نوع نقاشی واسطههای این چنینی میان هنرمند و اثر هنری برای شکل گیری وجود ندارند و انگشتهای دست، نقش قلممو را ایفا میکنند.
روی سطحی شیشهای لایهای از شن قرار دارد که هنرمند با کنار زدن بخشهای گوناگون آن و شکل دادن همزمان به آن و پاشیدن آن به قسمتهای دیگر و حرکتهای گاه متقارن، تصویرها و طرحهای دلخواه خود را روی آن میکشد. حضور ذهن و تمرکز برای تغییر شکلها و تبدیل آنها به یکدیگر از ویژگیهای انکارناپذیر و ضروری چنین نوعی از نقاشی و تبدیلپذیری صورتها به یکدیگر سویهی منحصر به فرد این گونهی هنری است.
ابر و نسیم: شنها و دستها
در نقاشی با شنها حرکت صور خیال با دستها بسیار دیدنی است. بیننده گاهی حس میکند که در مسیر فوران صورتهای ذهنی هنرمند قرار گرفته است. در چنین کنش هنریای دستان هنرمند تبدیل به رسانهای برای انتقال مستقیم تخیل و سیر آن بر صفحهی شیشهای دربردارندهی شن و ماسه میشود. شکلها خط سیر موضوعی ذهن او را نمایش میدهند. سرعت حرکت دستها شاید نتواند با سرعت تبدیل صورتهای خیالی به یکدیگر برابری کند، اما با بیشترین سرعت ذهنیتهای و شکلهای متغیر خیال را در قالب تصویرها به شنها منتقل میکند.
صحنهها برخلاف شیوهی رایج در هنر نقاشی در مفهوم معمول آن، که شکلها و تصویرها در پایان کار صورتی ثابت به خود میگیرند، بسیار روان و سیال هستند. درست مانند نسیمی که ابرها را به شکلهای گوناگون درمیآورد و سرانجام همهی آنها را با خود میبرد، شکلهای این نوع نقاشی بر شن نیز پس از پایان کار هنرمند محو میشوند.
همین ناپایداری صحنههای شگرفی که هنرمند در حین طراحی میآفریند، باعث میشود که تماشاگران با دقت بیشتری کار او را دنبال کنند؛ زیرا در پایان این نوع نقشآفرینی نه اثری از نقشها بر شنها خواهد ماند و نه تابلویی هست که تخیل هنرمند را در خود اسیر کرده باشد.
نوع حرکت دستها و پیچش انگشتان هنگام رسم شکلها، و تصویرهای به دست آمده از پیچ و خم انگشتان، از این نظر جالب توجه هستند که بیننده پیشتر نمیتواند به آسانی حدس بزند، از حرکتهای آنی آنها چه شکلی پدید خواهد آمد. این تمایز دیگر این هنر با سبک واقعگرای نقاشی است که پس از مدتی کار میتوان حس زد چه تصویری بر بوم نقش خواهد بست.
در اینجا سرعت کار نیز با نقاشی عادی با رنگ و بوم بسیار تفاوت دارد؛ چون طرح و رنگ ثابتی وجود ندارد که بخواهد ثباتی در شکل پایانی کار هنری ایجاد کند و هنرمند طرحهای شناور تخیل خویش را با شتاب بیشتری پیاده میکند و آنها را سریعتر به نقشهای دیگر تبدیل میکند. او هر بار بازی را از نو آغاز میکند.
پالایش درونی با اثر هنری
همانگونه که هنر نقاشی و طراحی با شن تواناییها و جنبههای فردی ویژهای نیاز دارد و آنها را به نمایش میگذارد، با اجرای چندرسانهای یا کار جمعی برای شکل دادن به ماسهها، ظرفیت ایجاد پیوندهای جمعی، ایجاد احساسات هنری مشترک میان هنرمند و هنردوستان، و پیدایش فرایندهای پالایش درونی (Katharsis) را از راه ارتباط با اثر هنری نیز دارد. فرایندهای جمعی روانی و تأثیرهای آنی آن بر بینندگان از سویههای قابل پژوهش این زمینهی هنری هستند.
برای نمونه در آذر سال ۸۷ گروهی از جوانان هنرمند ایرانی در بخشی از ساحل خلیج فارس "بزرگترین فرش ماسهای جهان با نام خلیج فارس" را با شنهای رنگی و خاک ترسیم کردند. گذشته از سویههای ملیگرایانه و اجتماعی این حرکت در پاسخ به بحثهایی که دربارهی خلیج فارس مطرح شده بود، آنها برای رهایی از ذهنیت تحمیل نامی ناآشنا بر محل آشنای خود، خلیج فارس، و پاسخگویی به فرایند درونی ناشی از این حس، کنش هنری خود را ترتیب داده بودند. حافظهی جمعی در کار آنها محوریت یافته بود. خاطرهای که در کار آنها نام مکانی را در خود حفظ کرده بود.
این بار شنها نه بر سطحی شیشهای، بلکه در ساحل خلیج فارس نقش فرشی را به تماشا میگذاشتند که میشد آن را به گونهای دیگر نیز تفسیر کرد. این بزرگترین فرش ماسهای جهان در عین حال با زبان بیزبانی، در برابر آسمان آبی و پهنهی خلیج میگفت: «این زمین، خانهی من است. برای زیستن آن را فرش میکنم.» پیامی که بسیار گویاتر و به گونهای دیگر در تصویر افلاطون و ارسطو در نقش "مدرسهی آتن" اثر (سالهای ۱۵۰۸ تا ۱۵۱۱ میلادی) رافائل سانتسیو (نقاش دوره رنسانس ایتالیا) و اشارهی ارسطو به ماندن بر «خانهی زمینی» و پای فشردن بر آن و تأکید این فیلسوف بر امور عینی آشکار است.
برای فرایند پالایش جمعی از راه این گونهی هنری، میتوان به نمونهی جدید دیگری نیز اشاره کرد: آخرین و جدیدترین اجرای نقاشی شنی خانم کسنیا سیمونووا، استعداد درخشان این هنر از کشور اوکراین بسیار دیدنی است. در اوکراین به درستی او را «خداوندگار نقاشی شنی» نامیدهاند. این هنرمند جوان با جادوی دستان خود و تبدیل بیدرنگ تصاویر به یکدیگر، گاهی این گمان را ایجاد میکند که در حال جادوگری با شنهاست.
او در یکی از جدیدترین برنامههای خود در ۲ ماه گذشته (نماهنگ شمارهی ۱) همزمان با موسیقی، روایتی تصویری را از جنگ جهانی دوم میان روسیه و آلمان بازسازی میکند، صحنهی جدایی سربازی از همسر خود که همزمان تکخوانی شعری مناسب با فضای جنگ و پخش سرودهای حماسی آن زمان و بخشی از پیامهای سیاسی هنگام شروع جنگ با آلمان در متن نماهنگ، تماشاگر را به صحنهای میبرد که سربازی همسر و فرزند خود را برای شرکت در جنگ ترک میکند.
شعر و آواز خواننده نیز دربردارندهی نامهی این سرباز به همسر خود است. منطقهی اوکراین در جنگ جهانی دوم با وضعی فجیعتر از آلمان، تبدیل به ویرانهای شد که شمار کشتگان آن را ۸ تا ۱۱ میلیون نفر تخمین زدهاند. از این رو اجرای این هنرمند، نوعی فرایند پالایش جمعی میان بینندگان به وجود میآورد و نقد پدیدهی جنگ را به نمایش میگذارد. در نماهنگ سیمونووا هنگام طراحی، این خاطرهی جمعی از جنگ جهانی دوم زنده میشود و تماشاگران را متأثر میکند.
نویسنده: پویا راستین
تحریریه: کیواندخت قهاری
برای مشاهدهی نماهنگها به لینکهای زیر مراجعه کنید: