نگاهی به انتخاب سفیر جدید ایران برای سوریه
۱۳۹۰ مرداد ۳۰, یکشنبهبا آغاز اعتراضهای مردمی در سوریه جمهوری اسلامی ایران واکنشهای گوناگونی از خود نشان داده است. سردرگمی و سکوت اولیه تبدیل به بازتاب مواضع خود دولت سوریه شده که حرکتهای اعتراضی را توطئه خارجی میخواند.
برخی کشورهای عربی و غربی به عنوان اعتراض به سرکوب معترضان در سوریه سفیران خود را در این کشور فراخواندهاند. در این میان اما روز شنبه (۲۹ مرداد / ۲۰ اوت) اعلام شد که ایران محمد رئوف شیبانی، معاون خاورمیانه و مشترکالمنافع وزارت امور خارجه ایران را به عنوان سفیر جدید خود به دمشق میفرستد.
هم اکنون از ایران، کره شمالی و حزبالله به عنوان تنها حامیان رژیم بشار اسد نام میبرند. اینکه چرا ایران توان اتخاذ موضعی سختتر دربرابر سوریه را ندارد و حتی به بهای تیره شدن رابطهاش با کشورهای منطقه چون ترکیه حاضر به دفاع از دولت اسد است، موضوع گفتوگوی دویچه وله با علی صدرزاده، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا بوده است.
بشنوید: گفتوگو با علی صدرزاده
دویچهوله: آقای صدرزاده، در حالیکه بسیاری از کشورها سفیر خود را از سوریه فراخواندهاند، ایران سفیر جدیدی را به دمشق فرستاده است. چرا ایران مانند سایر کشورها و از جمله بقیهی کشورهای منطقه، نمیتواند موضع سختتری در برابر سوریه بگیرد؟
علی صدرزاده: برای اینکه روابط ایران با سوریه، ماهیتاً با روابط فرض کنید عربستان سعودی که سفیرش را از سوریه فراخوانده، فرق میکند. زمان تغییر سفیر ایران در سوریه و شخص سفیر ایران در سوریه هم بیانگر این ماهیت است. آقای محمد رئوف شیبانی که قرار است به عنوان سفیر جدید ایران به سوریه برود، کسی است که چند هفتهی پیش، زمانی که سفیر امریکا در سوریه، به شهر حما رفت که ببیند نیروهای امنیتی سوریه با مردم چهکار کردهاند، همان زمان ایشان که معاون وزیر خارجهی ایران بود، به این سفر اعتراض کرد و حتی اظهارنظر آن زمان آقای شیبانی خیلی خیلی شدیدتر از اظهارنظر خود دولت سوریه بود.
به همین علت، ایران این شخص را، در این زمانی که فشارهای بینالمللی بر سوریه افزایش پیدا کرده، به سوریه میفرستد و از این طریق میخواهد نشان بدهد که چه اهمیت ویژهای برای روابط ایران و سوریه قائل است.
رابطهی ایران و سوریه یک رابطهی استراتژیک است. این دو کشور حتی قراردادهایی دارند که اگر یکی از این کشورها مورد حمله و یا تهدید قرار بگیرد، دیگری بایستی به کمک او بیاید و از طریق سوریه است که ایران رابطهاش را با حزبالله در لبنان و با گروههای فلسطینی در مناطق اشغالی حفظ میکند. یعنی سوریه تنها متحد ایران در منطقه است و حتی میشود گفت در جهان، کشوری مهمتر از سوریه برای ایران وجود ندارد. به همین علت، ایران نگران این است که اگر دولت بشار اسد سقوط کند، ایران کاملاً در صحنهی بینالمللی به انزوا کشیده خواهد شد. این است که به هر قیمتی از دولت سوریه پشتیبانی میکند.
بعضیها حدس میزنند که دولت سوریه در سرکوب مخالفان خودش، کم یا بیش، از پیشنهادات ایران، از مشورتهای ایران و کمکهای انسانی ایران استفاده میکند. حتی عکسهایی در صفحات مجازی منتشر شده که گویا افرادی از ایران در سوریه (در سرکوب تظاهرات) شرکت داشتهاند که البته تأیید نشده است. ولی خود این شایعه هم بیانگر ماهیت روابط عمیق و استراتژیک ایران و سوریه است.
ترکیه هم دارای روابط استراتژیک با سوریه بوده، ولی الان کانون از جمله جلسات اپوزیسیون این کشور است. چه چیزی منافع ایران و ترکیه را متفاوت کرده است؟
درست است که ترکیه مانند ایران در سوریه نفوذ دارد، درست است که سرمایهگذاریهای وسیعی در سوریه کرده، درست است که ویزا بین ترکیه و سوریه برداشته شده و ترکیه یکی از متحدان سوریه بود، ولی فرقاش این است که نوع نظام سیاسی ترکیه که در عین اینکه اسلامی است، اما یکسری معیارهای دمکراتیک را هم رعایت میکند، تبدیل شده به سرمشق و مدلی برای خیلی از جنبشهای منطقه. شما وقتی به تونس میروید و از آقای قرنوشی، رهبر "النهضه"، رهبر اسلامگرایان آنجا میپرسید که چه نظامی میخواهید، فوراً میگوید: نظام اسلامی ما چیزی شبیه ترکیه خواهد بود. عین این حرف را هم قسمت بزرگی از اخوانالمسلمین مصر و یا اخوانالمسلمین اردن هم میزنند. یعنی ترکیه تبدیل شده به مدل دمکراتیک برای کشورهای اسلامی.
ترکیه میداند که اگر جنبش در سوریه بتواند پیروز بشود، همان نفوذش را حفظ خواهد کرد؛ اینبار با متحدیناش که مخالفین امروز آقای اسد هستند. ولی برعکس، ایران میداند که اگر آقای اسد ببازد و مخالفین پیروز بشوند، اولین کاری که میکنند، رابطهشان را با ایران قطع خواهند کرد. بهخصوص اینکه بعید نیست که سنیها سر کار بیایند و این اقلیت علوی که در سوریه بر سرکار است، از بین برود. در حالیکه در ترکیه این ترس وجود ندارد. مسئلهی شیعه و سنی (در این کشور) به آن صورت مطرح نیست.
به همین علت، ترکیه اگر موفق بشود روند سیاسی را در سوریه تعیین کند، به شکلی حالت رهبر کشورهای اسلامی یا تودههای اسلامی خواهان دمکراسی در منطقه را خواهد داشت.
به نظر شما، سیاست فعلی جمهوری اسلامی در رابطه با تحولات کنونی سوریه چقدر چشمانداز دارد؟
ایران فقط تمام نیروهایاش را روی این میگذارد که این جنبش سرکوب بشود و به هر قیمتی آقای اسد در قدرت باقی بماند. این امر بستگی به آن دارد که خود آقای اسد در سوریه چه مقدار نیرو دارد و چه مقدار برنامه برای مقابله با مخالفیناش دارد. ایران کار عجیبی نمیتواند انجام بدهد، جز اینکه پول بدهد، احتمالاً اسلحه بدهد، احتمالاً مشاور بفرستد و به آنها بگوید که چگونه با مخالفینشان رفتار کنند. کاری بیش از این نمیتواند انجام بدهد.
آقای اسد هم فعلاً با این جنبش و همینطور با انزوای شدید بینالمللی روبرو است، ولی از سوی دیگر پذیرش این مسئله که این جنبش در سوریه بهزودی به پیروزی بیانجامد هم مقداری مشکل است. راهی بسیار طولانی در برابر مخالفین آقای اسد وجود دارد. به این سادگی مخالفین به موفقیت نمیرسند. اینکه چرا آقای اسد در قدرت است و چرا مخالفین به این سادگی و به این سرعت موفق به سرنگونی اقای اسد نمیشوند، دلایل زیادی دارد:
اولاً خشونت و سبوعیت دولت سوریه بیش از حد است، دوم تفرقه و پراکندگی مخالفین است که به یک راهحل جمعی و واحدی نمیرسند، سوم این که جامعهی بینالمللی از اینکه در سوریه دخالت صریح بکند، ابا و اجتناب دارد. یعنی سوریه لیبی نیست. چهارم اینکه اگر سوریه از هم بپاشد، یک مرز دیگر اسراییل ناامن میشود و میتواند همان وضعی ایجاد شود که الان ما در صحرای سینا بین مصر و اسراییل میبینیم.
به این دلایل باید منتظر آینده بود و دید که چه میشود. ولی به این سرعت حکومت آقای اسد سقوط نخواهد کرد.
کیواندخت قهاری
تحریریه: شیرین جزایری