نمایشگاهی بحثبرانگیز از آثار نقاشان آلمانی در پاریس
۱۳۹۲ اردیبهشت ۶, جمعهموزهی لوور پاریس به مناسبت پنجاهمین سالگرد "قرارداد دوستی میان آلمان و فرانسه" و با هدف ژرفتر ساختن روابط دوستانهی میان این دو کشور، آثار نقاشان کلاسیک و مدرن آلمان را به نمایش گذاشته است. این قرارداد پس از جنگ جهانی دوم از سوی رئیسجمهور وقت فرانسه، شارل دوگل، و صدراعظم آلمان، کنراد ادنائر، به امضا رسید. در برگزاری نمایشگاه "هنر از آلمان و دربارهی این کشور" نیز سران این دو کشور نقش بازی کرده اند: گردآوری و نمایش هنر آلمانی آغاز قرن بیستم به خواست و پیشنهاد صدراعظم آلمان، آنگلا مرکل، و رئیسجمهور پیشین فرانسه، نیکلای سارکوزی، صورت گرفته است.
نمایشگاه بحثبرانگیز
مروری بر گزارشها و نقدهای اغلب رسانههای آلمان و فرانسه نشان میدهد که این هدف بهطور کامل تحقق نیافته است و هنرشناسان آلمانی برپایی این نمایشگاه را در جهت "ترویج تصویری تیره از آلمان نزد فرانسویها" ارزیابی کردهاند. این نمایشگاه از سوی "انجمن آلمانی تاریخ هنر" در پاریس، زیر نظر دانیل کوهن (Danièle Cohn)، استاد فلسفهی دانشگاه سوربن و طراح نمایشگاه، تنظیم و به اجرا درآمده است.
اغلب رسانههای فرانسوی برپایی این نمایشگاه را "موفقیتی بزرگ در انتقال تصویر واقعی آلمان" قلمداد کردهاند. در برابر، رسانههای آلمانی از نحوهی تهیه و تنظیم آن انتقاد میکنند. به نوشتهی یکی از این منقدان، در این نمایشگاه آلمان به عنوان "کشوری اسیر در چنگ نیروهای قدرتمند مخوف" مطرح شده است. به نظر اغلب هنرشناسان آلمانی، انتخاب ۲۰۰ اثر به نمایشدرآمدهی در نمایشگاه که آثار نقاشان بین سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۹۳۹ را در برمیگیرد، به گونهای منطقی صورت نگرفته و به کارهای هنرمندانی که در فاصله زمانی بین دورههای رومانتیک و ناسیونالسوسیالیسم فعال بودند، کمتر توجه شده است. منقد یکی از روزنامههای آلمانی مینویسد: «برجسته کردن آثار این دو دوره، تاییدی بر این باور است که آلمان همسایهی خطرناکی است که تاریخ تصویری آن تنها از آثار قالبی دورهی رومانتیک تشکیل شده است.»
دانیل کوهن، طراح فرانسوی این نمایشگاه، در رابطه با این انتقاد به دویچه وله میگوید: «برپایی یک نمایشگاه در بارهی آلمان به معنی آن نیست که تمام جوانب این کشور در همهی زمینهها باید نشان داده شود.»
تنظیم و طراحی نمایشگاه
آثاری که در موزهی لوور به نمایش گذاشته شده به سه بخش تقسیم میشوند. نخستین بخش به دورههای ابتدایی، زمانی که آلمان به عنوان یک ملت در حال شکل گرفتن بود و به نوعی "آگاهی ملی" دست مییافت، اختصاص داده شده است. این آثار نشان میدهند که روند شکلگیری هویت ملی آلمانیها، نسبت به فرانسویها کندتر پیش رفته است و ابتدا متاثر از رم و یونان بوده است.
کارستن گرو، گالریست نامآشنای آلمانی که در پاریس هم دفتری دارد، به ویژه از این بخش انتقاد میکند و معتقد است که "گرایش نمایشگاه اصولا منفی" است. او میگوید: «این که در این نمایشگاه به "ملیت" بهای زیادی داده شده، واقعا وحشتناک است.»
در بخش دوم طبیعت در مرکز کارها قرار دارد. آثار مهمترین نمایندهی دورهی نخست رومانتیک، کاسپار داوید فریدریش (Caspar David Friedrich)، در این بخش جلوهی ویژهای دارد: تابلوهای سپیده دم و شامگاه او، چشماندازهای دریا با کشتیهای لنگرانداخته در ساحل. در این آثار جزئیات عوامل طبیعی مانند مه و غبار با وسواس زیاد و بهگونهای اغراقآمیز، نقاشی شدهاند. کاسپار داوید فریدریش با خلق این آثار به معنویت و گذر زمان اشاره داشته است. نمایش این "تصاویر کلیشهای" در پاریس ولی به گفتهی کارستن گرو، تازگی ندارد: «این آثار بارها در فرانسه نشان داده شدهاند.»
بخش سوم به برههی زمانی میان جنگ جهانی اول و دوم اختصاص داده شده است. این بخش با فیلم ناسیونال سوسیالیستی عکاس و فیلمساز موافق رژیم نازیها، لنی ریفنشتال (Leni Riefenstahl)، با عنوان "المپیا" در سال ۱۹۳۶، پایان مییابد. کارستن گرو، در این رابطه از برجستهکردن کارهای لنی ریفنشتال انتقاد میکند و میپرسد: «چرا از مدرسهی هنر و معماری باوهاوس نشانی در نمایشگاه نیست؟»
به نظر این گالریست، این مدرسه که پیشگام مدرنیسم در معماری بود، یکی از مهمترین نشانههای تکامل روابط دموکراتیک در جامعهی آلمان آن دوره بود. این مدرسهی معماری كه از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ فعالیت میكرد، در سال ۱۹۳۲ از سوی نازیها تعطیل شد، ولی برخی از کلاسهای آن تا سال ۱۹۳۳ در برلین دایر بودند.
حساسیت آلمانیها و نازیها
در بخش سوم نمایشگاه "هنر از آلمان و دربارهی این کشور" در کنار کارهای لنی ریفنشتال، آثاری از کته کلویتس (Käthe Kolwitz) و اوتو دیکس (Otto Dix) نیز که در آنها پیامدهای فاجعهبار نخستین و دومین جنگ جهانی دستمایه قرار گرفتهاند، به نمایش گذاشته شده است. کته کلویتس در این کارها به روایت اکسپرسیونیستی فقر، گرسنگی و جنگ پرداخته است و اوتو دیکس بر بیهودگی و نیروی ویرانگر آن تکیه کرده است.
دانیل کوهن در رابطه با حساسیت هنرشناسان آلمانی در خصوص طرح موضوع ناسیونال سوسیالیسم در نمایشگاه میگوید: «من میتوانم بفهمم که طرح این مسئله برای آلمانیها ناراحتکننده است. ولی این امر نباید باعث کدورت شود. به هر حال موزهی لوور در آخرین بخش این نمایشگاه قصد نشان دادن این واقعیت را داشته است که هنرمندان آلمانی در فاصلهی زمانی میان دو جنگ جهانی به مسائل انسانی پرداختهاند.»
نمایشگاه "هنر از آلمان و دربارهی این کشور" تاریخ تصویری این کشور را تا سال ۱۹۳۹ دنبال کرده است. دانیل کوهن در این رابطه میگوید: «ما میخواستیم تاریخی را انتخاب کنیم که برای تمام کشورهای اروپایی اهمیت خاصی داشته باشد. از این جهت پایان نمایشگاه را سال ۱۹۳۹ که آغاز جنگ جهانی دوم بود، تعیین کردیم و نخواستیم آن را در سال ۱۹۳۳ که سال قدرتگیری هیتلر بود، به پایان ببریم.»