نقاش ديرنگار
۱۳۹۹ آبان ۲, جمعهمكرمه قنبری در سال ۱۳۰۷ در روستای "دريكنده" بابل زاده شد.
پدر و مادرش كشاورزان تنگدستی بودند و جز به شوهر دادن دخترشان نمیانديشيدند. او از زمانی كه خود را شناخت در شاليزارها و گندمزارها كار میكرد.
۱۳ ساله بود كه او را به زور به كدخدای ۵۳ سالهای شوهر دادند كه سه زن ديگر هم داشت و همين جز كار سخت و ناسازگاری ارمغان دیگری برای او نداشت.
او از نوجوانی با گل و خاك طرح میكشيد: "ما اصلا با كاغذ سر و كاری نداشتيم. سر و كار با كاغذ چيز عجيبی بود".
او ۹ فرزند آورد و پرورد و در كنار كار سخت روزانه نوعروسان را آرايش میكرد و مامای روستا بود.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
۶۳ ساله بود كه به بستر بيماری افتاد و چون ديگر نمیتوانست گاو محبوبش را تيمار كند، فرزندانش بیخبر از او گاو را فروختند.
او برای تسكين اين درد نخست تصوير گاوش را بر سنگی كشيد. بعد روی همه ديوارهای خانه و آشپزخانه و در و پنجره و اجاق خوراكپزی و حتی كدو حلوايی و هرچه دم دستش بود نقاشی كرد.
يكی از فرزندانش كه مدتی دانشجوی رشته نقاشی در تهران بود، برايش كاغذ و قلم خريد: "تا چهار سال، فقط شبها نقاشی میكردم و هروقت سرزده مهمان میرسید، سريع وسيلههايم را قايم میکردم، چون فكر آنها اين بود كه كاغذ و رنگ و قلم به چه درد يك كشاورز میخورد".
او بی آنكه آموزشی ديده باشد، شب و روز نقاشی كرد: "رنگها را خودم درست میكردم. همه رنگها در طبيعت بود جز رنگ آبی كه آن را هم ياد گرفتم درست كنم".
۶۷ ساله بود كه نگارگر نامآشنا معصومه سيحون در گالری خودش برای او نمايشگاهی برپا كرد و از آن پس هر سال در آن گالری نمايشگاه داشت.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
آثار بیپیرایه او نگارههای كودكان را تداعی میکنند و داستانی را بازمیگویند. مردها را نيمرخ و چهره زن را درشتتر و از روبهرو میکشد. در اين ميان بهرهگيری از رنگهای مناسب از پيشينه آرايشگری او سرچشمه میگیرد.
موضوع بسياری از نگارههای او دخترانی هستند كه به زور شلاق ارباب، عروس شدهاند و زنان عاشقی كه در كنارشان مردان ديوصفت و شاخدار ايستادهاند كه نمونه پليدی و زورگويیاند: "من نمیخواهم برايشان شاخ بكشم ولی دست من نيست، خودشان شاخ دارند".
۷۲ ساله بود كه در پايتخت سوئد نمايشگاه گذاشت و از سوی "بنياد پژوهشهای زنان ايران" زن سال شناخته شد.
مكرمه قنبری در ۷۷ سالگی در زادگاهش درگذشت.