ميشائيل لودرز / ”احمدىنژاد راه تقابل با غرب را در پيش گرفته”
۱۳۸۴ آبان ۱۹, پنجشنبهگفتگو: داود خدابخش
دويچه وله: آقاى لودرز، وزيران امور خارجهى اتحاديهى اروپا ديروز دوشنبه ازسرگيرى بىقيد و شرط گفتگوها ميان ايران و سه كشور اروپايى را رد كردند. به نظر شما اين جريان چه سيرى را طى خواهد كرد؟
ميشائيل لودرز: پاسخ به اين پرسش بسيار دشوار است. از قرار معلوم اتحاديهى اروپا قصد دارد تهران را تحت فشار قرار دهد و اين اتحاديه نمىخواهد كه اظهارات ضداسرائيلى رئيس جمهور احمدىنژاد را بپذيرد. بروكسل اين احساس را دارد كه بطور كلى دولت ايران به قدر كافى با جامعهى بينالملل همكارى ندارد. به همين جهت ايران را تحت فشار قرار دادهاند، بر اساس اين كليشه كه مىخواهند به ايران بگويند كه تصميم بگيريد كه چه مىخواهيد: همكارى و همزيستى مسالمتآميز يا انزواى و برخورد و تقابل.
دويچه وله: رئيس هيأت مذاكرهكننده على لاريجانى در جايى تهديد كرده بود، در صورتى كه پروندهى اتمى ايران به شوراى امنيت سازمان ملل ارجاع شود، آنگاه بهاى نفت به ۱۵۰ دلار خواهد رسيد. با توجه به نقش ايران در عراق و افغانستان آيا مىتوان گفت كه اروپايىها و آمريكايىها در مورد ايران در يك تنگنا قرار گرفتهاند؟
ميشائيل لودرز: بله اين درست است. اروپايىها و آمريكايىها در ارتباط با ايران در يك تنگنا قرار گرفتهاند. چه بروكسل و چه واشنگتن از دولت تهران راضى نيستند؛ آنها از لحن افراطى و راديكال تهران و چنانكه در بروكسل و واشنگتن گفته مىشود، بخاطر فقدان يك سياست سازنده از سوى ايران، خشنود نيستند.
از سوى ديگر ايران كشورى پراهميت در قلب آسياى مركزى است. ايران، عراق يا افغانستان نيست. ايران يكى از مهمترين صادركنندگان نفت و گاز است و اين تهران را از نظر اقتصادى پرنفوذ مىكند. علاوه بر اين بايد گفت كه ايران در گذشته يك سياست خارجى ماهرانه را بكار بست، يعنى با نگاه به مسكو، پكن و دهلى نو جهتگيرى جديد از خود نشان داد، بطوريكه مىتواند با ايراد فشار از سوى غرب خيلى راحتتر مقابله كند، به اين صورت كه مسكو و پكن مىتوانند با سياست كشورهاى غربى مخالفت كنند. و اين امر شرايط را بسيار دشوارتر مىكند و بدين گونه نمىتوان ايران را مثلا مانند سوريه براحتى تحت فشار گذاشت.
دويچه وله: آيا به نظر شما اظهارات ضداسرائيلى رئيس جمهور جديد محمود احمدىنژاد به تضعيف مواضع ايران در مسئلهى اتمى و ديپلماسى جهانى منجر شده است؟
ميشائيل لودرز: مسلما چنين بوده است. زيرا تمام كسانى كه تاكنون نسبت به خطر دستيابى ايران به فنآورى هستهاى و انرژى اتمى هشدار داده بودند و مدعى بودند كه ايران مىتواند با تسلط بر فنآورى هستهاى به بمب اتمى دست يابد، اين افراد خواهند گفت كه اظهارات احمدىنژاد ادعاهاى آنها را تأييد مىكند. حال انتقادكنندگان به ايران مىتوانند بگويند كه اظهارات رئيس جمهورى ايران احمدىنژاد در مورد نابودى اسرائيل از نقشهى جهان واژههايى هستند كه از سوى جامعهى بينالملل قابل پذيرش نيست، و به همين خاطر بايد ايران را بحق تحت فشار قرار داد.
رئيس جمهور احمدىنژاد خدمت خوبى به ايران نكرد، زيرا كه او كشور را از نظر ديپلماتيك بيش از پيش منزوى ساخت و آب به آسياب دشمنان ايران ريخت. در اين لحظه چنين به نظر مىآيد كه تمامى پيشداورىها و انتقادهايى كه متوجه ايران بوده، درست بودهاند. در اين لحظه ايران از لحاظ ديپلماتيك منزوى است و فعلا در اين انزوا تغييرى حاصل نخواهد شد.
دويچه وله: آقاى لودرز شما در ماه ژوئن در آستانهى انتخابات رياست جمهورى در ايران بوديد و از نزديك شاهد روند انتخابات بوديد. حال تقريبا يكصد روز از تاريخ تشكيل دولت جديد احمدىنژاد گذشته است. نظر شما در مورد كاردكرد تاكنونى دولت جديد چيست؟
ميشائيل لودرز: من از سياستى كه احمدىنژاد اتخاذ كرده در شگفتم. او بعنوان يك سياستمدار محافظهكار شهرت داشت، ولى در عين حال گفته مىشد كه او يك مصلحتگرا و پراگماتيست نيز هست، بويژه كه بعنوان شهردار تهران از جمله در زمينهى زيرساختهاى شهرى خدمات قابلملاحظهاى داشته است. و بسيارى از ناظران، از جمله خود من، تصور مىكرديم كه او اين سياست پراگماتيستى را ادامه خواهد داد و چه در مورد كشورهاى غربى و چه در مورد كشورهايى چون روسيه و چين يك سياست پراگماتيست و مصلحتگرا اتخاذ خواهد كرد.
ولى در عوض ديديم كه احمدىنژاد ايران را هر چه بيشتر به يك جايگاه انزواى خودكرده سوق داد. تهديداتى كه عليه اسرائيل صورت گرفت، آسيب زيادى به ايران زد، زيرا كه اين امر انگيزهى جديدى براى غرب براى مقابله با ايران فراهم خواهد ساخت، يعنى تمام كسانى كه مىگفتند، ما نمىخواهيم ايران به فنآورى هستهاى دست يابد، حال خود را تأييد شده مىبينند. هماكنون ايران در موقعيت بسيار دشوار ديپلماتيك قرار دارد. البته اين كشور مىتواند به پشتيبانى مسكو و پكن اطمينان داشته باشند، ولى ايران ديگر آن آزادى اوليهى آغاز رياست جمهورى احمدىنژاد را ندارد.
از قرار معلوم احمدىنژاد فهم زيادى از سياست غرب ندارد. او نمىداند كه در واشنگتن، در بروكسل و يا در هر يك از كشورهاى اروپايى، چه برسد به اسرائيل، سياستها چگونه اتخاذ شده و ساخته مىشوند، چگونه عمل مىكنند. او اصلا نمىداند كه افكار عمومى درغرب در مورد جملهبندى اهداف سياسى چه اهميتى دارند. و چون او اين چيزها را نمىداند، با اظهارات نيانديشيدهى خود موقعيت ايران را به خطر مىاندازد. از آن گذشته، تعويض حدود چهل سفير ايرانى، از جمله سفراى ايران در برلين، پاريس و لندن، يعنى آن سفرايى كه در مذاكرات اتمى نقش پرمهمى داشتهاند، همهى اينها در غرب اين احساس را برانگيخته كه احمدىنژاد سياست مقابلهجويى را دنبال مىكند و نه همكارى.