"مولوی در ترانه" • گفتوگو با محمود خوشنام
۱۳۹۱ شهریور ۱۲, یکشنبهبرنامه مولوی در ترانه با حضور دو خواننده (زهره جویا و حسین بهاربین) و نوازندگان ایرانی و آلمانی به سرپرستی فرزین دارابیفر و از سوی کانون فرهنگی آوازه برگزار میشود. محمود خوشنام در گفتوگویی با دویچه وله از جزییات این برنامه و جایگاه اشعار مولانا در موسیقی آوازی ایران میگوید.
دویچه وله: روز شنبه هشتم سپتامبر شما برنامهای را در موزه ایالتی شهر بن آلمان ترتیب دادهاید که به اشعار مولانا و موسیقی ایرانی مربوط میشود. ممکن است در مورد جزییات این برنامه توضیح دهید؟
محمود خوشنام: برنامههای ما همانطور که شما در گذشته شاهدش بودید، بیشتر جنبهی اطلاعرسانی دارد. یعنی کنسرت خالی نیست. جنبهی آگاهیدهندهاش خیلی قوی است. یعنی کوشش ما این است که تنها موسیقی عرضه نکنیم، بلکه حرفها و نظرات موجود درباره موسیقی را هم مطرح کنیم. میگویید چرا مولوی؟ برای این که غزلیات مولوی بخش عمدهاش غوطهور در موسیقی است. از مثنوی که بگذریم، در دیوان کبیر شما هیچ بیت و هیچ مصرعی را پیدا نمیکنید که غوطهور در موسیقی نباشد. نمیدانم کتاب موسیقی شعر استاد شفیعی کدکنی را خواندهاید یا نه؟ او انواع موسیقی را که نظر مولوی هست بیان میکند. موسیقی، تنها موسیقی وزنی نیست و از وزن ناشی نمیشود. مولوی از همسانی کلمات، از تکرار قافیهها و از این گونه تمهیدات فنی استفاده کرده و در واقع غزل خودش را غوطهور در موسیقی کرده است. به همین جهت فکر کردیم، ما که یک انجمنی هستیم که بیشتر به موسیقی فکر میکنیم، باید یک کاری برای این قضیه بکنیم.
بشنوید: میزگردی با فرزین دارابیفر، زهره جویا و حسین بهاربین درباره اشعار مولوی و موسیقی
در این که شعر مولانا آهنگین است و موسیقی دارد شکی نیست، ولی درعین حال بعضی از خوانندههای سرشناس ایرانی شعر مولانا را برای آواز ایرانی اصلاً مناسب نمیدانند. یعنی غزل سعدی و حافظ را ترجیح میدهند.
من هم همنظر هستم. نظرم این نبود که به صورت آواز سنتی مطرح شود. روی اشعار مولوی بیشتر کار شده است و البته این کار، کار بسیار دشواریست. یعنی روی سعدی و حافظ راحتتر میشود کار کرد. به خاطر همان ابعاد مختلف موسیقی که در غزل مولانا هست، آهنگسازی که میخواهد موسیقی تازهای را از بیرون تحمیل کند به این غزل، باید واقعاً دقیقاً تمام نکات غزل مولوی را بشناسد. وگرنه یا مطلقاً از موسیقی غزل مولوی پیروی میکند که در این صورت دیگر خودش کاری انجام نداده، و یا کاری خودش انجام میدهد که متناسب با موسیقی غزل مولوی نیست. من در جریان مطالعاتم اخیراً متوجه شدهام که جوانانی که میروند به سوی مولوی از کهنسالانی که این کار را میکنند، قویتر و دقیقتر به این مسئله توجه دارند. اخیراً آقای مجید درخشانی که از نسل جوانتر موسیقیدانان ایران است، یکسری کار روی غزلیات مولوی انجام داده که خانم زهره جویا خوانندهی ایرانی مقیم اتریش اینها را خواندهاند. توجهام جلب شد که بازخوانیها با مقداری گفتار و دکلماسیون و توضیحات کافی شاید کمی برای شناخت بیشتر نه تنها غزل مولوی بلکه نحوه تلفیق خوب موسیقی با غزل مولوی راهگشا باشد.
به خانم جویا اشاره کردید، میخواستم بپرسم از چه نوازندگان و خوانندگانی در این برنامه دعوت شده است؟
بیشترین سهم را خانم جویا دارند که همان طور که گفتم، آهنگهایی را که آقای مجید درخشانی روی غزلیات مولوی گذاشتهاند قبلاً به صورت سیدی به نام «جوهر عشق» منتشر کردهاند. عمده برنامه از این آهنگها گرفته شده، ولی در عین حال آقای حسین بهاربین خواننده جوانی که تحصیلکردهی موسیقیست و دو سالیست از ایران به آلمان مهاجرت کرده هم حضور دارد که بسیار صدای تنور زیبایی دارد. او یکی از کارهای حسین علیزاده را میخواند که روی غزل مولوی گذاشته شده.
بشنوید: گفتوگو با محمود خوشنام درباره جایگاه اشعار مولوی در موسیقی آوازی ایران
در لیست نوازندگانتان نوازندگان غیرایرانی هم هستند. علت این انتخاب چیست؟
مولوی یک مصلح اجتماعیست و طرفدار عدالت و صلح و مسالمت است و در جهانی که از جنگ و پیکار فرهنگها صحبت میشود، در واقع محتویات غزلی و محتویات شعریش مثل پادزهر عمل میکند. به همین جهت هم در این دورهی ما حتی جوانها در کشورهای اروپایی و آمریکایی سراغ مولوی را گرفتهاند. میدانید که تیراژ صفحاتی که از دکلماسیونها و خواندههای روی غزل مولوی پر شده در آمریکا و اروپا از مرز یک میلیون گذشته و خوانندگان بسیار برجستهی موسیقی پاپ مثل مادونا، دیپاک چاپرا و گلدی هاون هم قطعاتی را خواندهاند و ما سعی میکنیم در برنامهی خودمان هم تکههایی از اینقطعهها را عرضه کنیم.
برنامهی پیشین شما هم در همین سال در مورد ترانههای مشروطیت بود. آیا ساختار برنامهی روز شنبه هم به همان ترتیب خواهد بود یا نوع جدیدی از اجرا در انتظار مخاطبان است؟
تقریباً همان ساختار را دارد. با توجه به این که تعداد خوانندههامان به تعداد بیشمار خوانندگانی که در برنامهی قبلی بودند نمیرسد. مولوی را با دو خواننده و با آهنگسازان مختلف عرضه میکنیم. یعنی با مجید درخشانی، با حسین علیزاده و یک قطعه هم آقای فرزین دارابیفر که مسئولیت ارکستر را هم بهعهده دارد، ساخته که آن را هم آقای حسین بهاربین و خانم جویا باهم میخوانند.
برنامهی قبلی شما همان طور که اشاره کردم به ترانههای مشروطیت میپرداخت و برنامهی روز شنبه چهارمین برنامهی کانون تازه تأسیس «آوازه» است. شما چه برنامههای دیگری در آینده در دست اجرا دارید؟
ایدههای بسیاری در ذهنمان هست که باید آنها را با توجه به دشواریهایی که ما در غربت داریم برای انجام کار پیاده کنیم. کار سادهای نیست، ولی همین طور گذرا میتوانم بگویم خیلی چشم داریم که یک برنامه ویژه موسیقی عامیانه شهری عرضه کنیم و برنامهای در مورد موسیقی محلی، موسیقی بومی ایران، یعنی موسیقی عامیانه روستایی عرضه کنیم. یک برنامه هم شاید بتوانیم برای موسیقی فیلم داشته باشیم و خیلی میل داریم که کمی هم جدا از موسیقی کار کنیم. یعنی در مورد شعر، قصه بتوانیم برنامههایی عرضه کنیم با حضور قصهنویسان جوان و شاعران جوانتر و آیینهای بشویم در برابر فعالیتهایی که بهخصوص در غربت در زمینههای فرهنگی مختلف صورت میگیرد.
به مشکلات اجرا اشاره کردید. معمولاً صحبت از مشکلات برای اجرا در داخل ایران است. شما با چه مشکلاتی در خارج از ایران روبهرو هستید؟
مشکل اول مشکل مالیست. یعنی این برنامهها تا جا بیفتد و مخاطبین واقعی خودش را پیدا کند، مدتی طول خواهد کشید و هزینه سالنها در خارج از کشور خیلی بالاست. بعد نوازندگان باید از نقاط مختلف کشورهای اروپایی جمعآوری شوند. همه در یک شهر نیستند که بتوانند به راحتی به همدیگر وصل شوند و تمرینها مشکل ایجاد میکند و همه اینها هزینه بردار است و هزینهها هم متأسفانه با بهای بلیطی که ما میگذاریم و هزینههایی که در برابرش داریم، دشواری ایجاد میکند.