مشكلات بازگشت ميليونها پناهنده افغانى به كشورشان
۱۳۸۴ مهر ۸, جمعهسه ميليون و پانصد هزار پناهنده افغانى بعد از سقوط طالبان به كشورشان بازگشته اند. شرايط امنيتى در افغانستان به نسبت سابق بهبود يافته و با حمايت بى دريغ سازمان هاى جهانى فعال در اين كشور سعى در بازسازى كشورشان دارند.
سازمان هاى جهانى مستقر در افغانستان مى كوشند تا امكان زندگى براى بازگشتگان را مهيا سازند تا آنها بتوانند در بهبود اوضاع كشور موثر افتند و به اين ترتيب از تعداد عظيم مهاجران افغانى مستقر در كشورهاى جهان و بخصوص ايران و پاكستان كاسته شود.
بر طبق آمار تا كنون سه ميليون و پانصد هزار پناهنده افغانى به كشورشان باز گشته اند. بيشتر آنها در جريان سال هاى جنگ داخلى به كشورهاى همسايهى پاكستان و ايران پناه بردند و بخش بسيار كمى به اروپا و ديگر نقاط جهان. در نظر اول بازگشت انبوه مهاجران افغانى به كشورشان نشانى بود از پايان غم ِ دورى و اميد به آيندهاى روشن. اميد براى بازسازى ميهن، اميد براى زندگى نو در افغانستانى كه در صلح و آرامش به سر برد.
اين فكر را فعاليت هاى بى وقفه و فداكارانه ى سازمانهاى جهانى كه براى بازسازى افغانستان به اين كشور اعزام شدهاند، تقويت ميكند. اقداماتى چون ساخت و تنظيم چشمه ها و تهيه آب آشاميدنى و مزروعى، جاده سازى، خانه سازى و دادن كمكهاى نقدى اوليه به بازگشتگان از جمله اين فعاليتها هستند.
اما با اندكى تامل، مشكلات عميق سه ميليون و نيم مهاجر بازگشته به وطن نمايان ميشود. اكنون ديگر همهى بازگشتگان به وطن متوجه شدهاند كه شرايط افغانستان بسيار بغرنج است و مبارزه براى ادامه حيات و تهيه اولين شرايط لازم براى زندگى، مهم ترين سعى بازگشتگان است. ديگر براى آنها مشخص شده كه نبايد انتظار زندگى آرامى را در كشورشان داشته باشند.
مهمترين مشكل در ابتداى ورود، مشكل يافتن محليست براى زندگي. گفتنى ست كه بيشتر مهاجران، در صورت بازگشت به كشورشان، به كابل، پايتخت افغانستان بازميگردند، زيرا امكانات شغلى محدود فقط در پايتخت كشور وجود دارد. در اين شهر اگرچه اقداماتى براى نوسازى انجام گرفته، امااز خانه خبرى نيست و آنها بايد در چادرها زندگى كنند.
آقاى مرتضى گل، كه پدر و مادر افغانى دارد، در ايران به دنيا آمده و دبستان و دبيرستان را در اين كشور به پايان رسانده است. خانواده اش هنوز در ايرانند. او را مى خواستند مجبور كنند كه به افغانستان بازگردد. گل مخالفت كرد و به اروپا گريخت. در مورد شرايط مسكن در افغانستان كنونى مى گويد: «بعضى از مهاجران كه زمين و ملكى داشته اند، با بازگشت به روستاهاى خود متوجه شدهاند كه زمينهايشان غصب شده و براى به دست آوردن املاك خود بايد به مبارزهاى طولانى با غاصبان، كه اغلب فرماندهان نظامى منطقهاند دست بزنند.»
به همين جهت است كه سازمانهاى جهانى فعال در افغانستان و در راس آنها سازمان ملل متحد ديگر متقاعد شده اند كه نبايد بر بازگرداندن مهاجران افغانى به كشورشان تعجيل كرد. آنها بر اين امر تاكيد مى ورزند كه در ابتدا بايد شرايط زندگى كسانى كه بازگشتهاند تنظيم شود و مشكلات اقتصادى، اجتماعى و فرهنگيشان برطرف شود، تا امكان ورود باقيمانده اين مهاجران نيز بوجود آيد.
بسيارى از مهاجران با بازگشت به كشورشان به شدت يكه خوردهاند. آنها حتى تصور آن را هم نميكردند كه زندگى مجدد در كشورشان براى مهاجرانى كه تا دهها سال در خارج از كشور به سر بردهاند، اين قدر مشكل باشد. آنها سختى بيش از حد زندگى در كشورشان، عدم امنيت و خشونت مذهبى هنوز حاكم بر افغانستان را بخصوص در روستاها فراموش كرده بودند و اكنون يكباره با همهى اين مشكلات مواجه شدهاند.
بعد از سقوط طالبان سعى بر برقرارى حكومت قانون ميشود و روند دمكراتيزه شدن جامعه همچنان ادامه دارد. اولين انتخابات رياست جمهورى در اكتبر سال ۲۰۰۴ برگزار شد و در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۵ نيز انتخابات مجلس نمايندگان يا ولسى جرگه، به پايان رسيد.
جمع آورى سلاح ها در سطح كشور با پيشرفت قابل توجهى مواجه بوده و شمار برخوردهاى نظامى كمتر از سابق شده. اما باز گروه هاى شبه نظامى در كشور فعاليت مى كنند و پر قدرتند، هنوز قاچاقچيان مواد مخدر گروه هاى نظامى خود را دارند و از برخوردى هاى خونين ترسى به دل راه نمى دهند. هنوز مناطق مين گذارى شده در اين كشور كه سالهاى سال دستخوش جنگ بوده، فراوانند و مى توانند به تلف شدن انسانهاى بيگناه منجر شوند. و همهى اينها با نقض شديد حقوق بشر و فعاليت هاى ناكافى پليس و قوه قضايى براى برقرارى امنيت و حكومت قانون ادغام شده اند و وضع را باز هم بد تر از آنى ميكنند كه هست.
احمد مالك زاده، جوان ۳۰ سالهى افغانى در ماه هاى پايانى ۲۰۰۴ ميلادى تصميم گرفت براى هميشه به كشورش بازگردد. او كه در شهر اشتوتگارت آلمان زندگى مى كرد تصميم گرفت زندگى جديدى را در كشورش آغاز كند، كشورى كه به خاطر برقرارى حكومت طالبان مجبور به تركش شده بود.
او به افغانستان بازگشت و هنوز شش ماه از اقامتش در ميهن نگذشته، علاقه شديدى به بازگشت دارد و مى گويد: «اوضاع امنيتى خيلى خوب شده، اما در حال حاضر بزرگترين مشكل پيدا كردن كاره. بيكارى بيداد مى كنه.»
احمد مالك زاده با زن و دو فرزندش در يخ فروشى پدرش كار مى كند و ماهانه حدود ۱۰۰ يورو براى گذران زندگى به دست مى آورد . او و خانواده اش در خانهى پدرى زندگى ميكنند. به هنگام بازگشت به افغانستان، دولت اين كشور به آنها قول كمك داده بود. مالك زاده در مورد كمك هاى پيشنهادى دولت افغانستان كه قرار بود بين ۱۰ تا ۱۵ هزار دلار باشد و سرانجام پرداخت نشد مى گويد و قول دادن خانه و زمين كه به سرنوشت كمك هاى مالى دچار شد: «به ما قول كمك داده بودند. ۱۰ تا ۱۵ هزار دلار. اما اين مبلغ به دست ما نرسيد. به ما قول تحويل خانه و يا ملكى داده شده بود كه آن را هم نديديم. به همين دليل هم زندگى ما در حال حاضر اين قدر سخت شده.»