مرواریدهای پنهان آمریکای لاتین در برلیناله
۱۳۹۳ بهمن ۲۰, دوشنبهفیلم «آتشفشان» به کارگردانی خایرو بوستامانته، روایتی از زندگی بومیان گواتمالا است. نوادگان اقوام باستانی مایا که تا امروز به ابتداییترین شکل ممکن، هنوز به سبک و سیاق نیاکان هزار ساله خود زندگی میکنند.
ماریا دختری ۱۷ ساله است که به همراه پدر و مادر خود در اعماق جنگل در کنار مزرعه کشت قهوه زندگی میکند. آنها از بینواترین اهالی کشوری فقیر هستند که از ابتدایی ترین امکانات زیست محروم است. روستای آنها آب و برق ندارد، مدرسه و درمانگاه ندارد، در عوض اربابان و کارفرمایان بیرحم دارد، و در کنار آن آفت الکل و مارهای خطرناک که در هر قدم بر سر راه روستاییان کمین کردهاند.
اهالی روستا با وجود کار سخت و پرمشقت در تأمین نیازهای اولیه خود درماندهاند. بیهوده نیست که همواره نگاهی به آسمان دارند و به رغم فقر و نداری، هر روز برای آتشفشانی که هنوز گرم و زنده است، قربانی میبرند. آنها با وجود این که مسیحی هستند، همچنان به عادتها و اعتقادات آیینهای کهن پایبندی نشان میدهند.
مباشر ارباب به خواستگاری ماریا می آید و والدین دختر بینوا هم از این ازدواج استقبال میکنند، زیرا امید دارند که این وصلت از مشکلات مالی آنها بکاهد و زندگی فقیرانه آنها را متحول کند. در این میان البته کسی نظر ماریا را نمیپرسد.
ماریا به کشاورزی جوان دل داده که هوای مهاجرت به آمریکا را در سر دارد و به ماریا قول میدهد که او را با خود ببرد. ماریا با جوان رابطهای مخفیانه برقرار میکند و از او باردار میشود.
جوان اما قول و قرار خود را از یاد میبرد و تنها به سفر میرود و همسر حامله را غمگین و نومید بر جا میگذارد. این ماجرا خشم و بیزاری را در دل زن جوان بیدار میکند. اما به دنبال ماجراهایی تراژیک، سرانجام دختر در برابر سرنوشت مقدر زنان در جامعه ای سنتی و عقبمانده تسلیم میشود.
فیلم داستانی ساده و روان را با بیان تصویری قوی و گفتارهایی موثر روایت کرده است. بافت دراماتیک فیلم آشنا و حتی تکراری است.
در سینمای جهان سوم دهها فیلم با همین درونمایه تولید شده است. برای نمونه میتوان از فیلم ایرانی مادیان به کارگردانی علی ژکان یاد کرد که درست همین مضمون را با بیانی موثر روایت کرده است.
با وجود این نمیتوان در فیلم «آتشفشان» از کنار چند صحنه تکاندهنده به سادگی گذشت: استقبال و پذیرایی پدر و مادر ماریا از مباشر ارباب که به خواستگاری دختر آنها آمده است؛ رفتار صمیمانه و پرعاطفه مادر ماریا پس از آگاهی از حامله شدن دخترش؛ سرگردان شدن خانواده در شهر بزرگ که برای آنها بیگانه است و حتی زبان آنها را نمیفهمد و ...
رازهای اعماق دریا
«تکمه صدفی» به کارگردانی پاتریسیو گوسمان فیلمی مستند است که در کشش و جذابیت از فیلمی داستانی هیچ کم ندارد. فیلم در ظاهر کاوشی در اقیانوس است، اما حول این محور تاریخ سرزمین شیلی را از کهن ترین اعصار تا امروز کاویده است.
فیلم با گزارشی علمی درباره آب اقیانوس شروع میشود. اقیانوس با سرنوشت بشر همزاد است. دریاها تمام خلجانها و آواهای کره زمین و تمام سیارات را منعکس میکنند. آب از حرکت ستارگان نشأت میگیرد و عنصر زندگی را به دنیای جانداران منتقل میکند.
آب زادگاه تمدن و منشأ حیات است و در سرگذشت سرزمین شیلی تاثیری عمیق داشته است. این کشور کوچک باریکه ای دراز در غرب آمریکای جنوبی است که سواحل آن بر ۴۳۰۰ کیلومتر بالغ میشود.
در سپیده دم تاریخ اهالی بومی منسوب به اقوام پاتاگونی تمدن اسطورهای خود را بر کناره دریا و بر پایه صید و ماهی گیری بنا کردند.
سفیدپوستان اروپایی که برای «گسترش عمران و تمدن در میان بومیان وحشی» و با رسالت مسیحی کردن «اقوام کافر» به آمریکا لشکرکشی کردند، این اقوام را قتل عام کردند و تمدن آنها را برچیدند.
صدها سال بعد گویا تاریخ سرنوشتی مشابه را برای شیلی رقم زد. ددمنشی و سنگدلی این بار به نام دفاع از «نظم و قانون» در دستور کار قرار گرفت. در سال ۱۹۷۳ سرهنگان شیلی با پشتیبانی ایالات متحده کودتایی خونین در کشور به راه انداختند و به حکومت قانونی سالوادور آلنده پایان دادند.
مأموران خونتای شیلی، در کنار شکنجه و کشتار مخالفان، در سالهای پس از کودتا هزاران انسان مبارز را به همراه وزنههای سنگین به اعماق دریا فرستادند. تنها سالها بعد بود که گوشه هایی از این جنایت برملا شد.
فیلم مستند «تکمه صدفی» با تصاویری جذاب و زیبا، سرگذشت ملتی ستمزده بر کرانه اقیانوس را با بیانی شاعرانه تصویر کرده است.